به مناسبت بیست و هفتم دیماه سالروز شهادت شهید سیدمجتبی نواب صفوی، بیانات معظمله را که در گفتگویی درباره شخصیت این شهید بزرگوار در تاریخ بیست و دوم دیماه سال ۱۳۶۳ ایراد شده است، بازنشر مینماییم.
سوال: چنانچه حضرتعالی مستحضرید اولین مبارزهی مرحوم نواب صفوی پیش از آنکه جنبهی سیاسی، نظامی داشته باشد جنبهی فرهنگی داشت، به این معنی که ایشان اولین مبارزه را با افکار کسروی شروع کرد، حالا از نظر حضرتعالی تأثیر این حرکت در جامعهی آن روز مخصوصاً در میان روشنفکران و علماء چگونه بود؟
پاسخ: البته کاری که ایشان در مقابل کسروی انجام دادند یک کار فرهنگی فقط نبود، اتفاقاً کار سیاسی، نظامی، فرهنگی بود. نظامی بود برای اینکه خب کسروی را مضروب کرد و بعد هم یکی از یاران ایشان کسروی را کشت یعنی دو مرتبه از طرف نواب، کسروی مورد حرکت باصطلاح نظامی قرار گرفت. یکبار به وسیلهی خود ایشان که با کارد حمله کرد، یکبار هم به وسیلهی مرحوم امامی، سید حسین امامی، که با اسلحه زد و کسروی را عملاً نابود کرد. کار سیاسی هم بود، همانطور که قبلاً هم گفتم، اصلاً ماهیت حرکت ضد دینی که کسروی هم یک تئوریسینها و طراحانش بود یک ماهیت سیاسی بود، هیچکس نمیتواند بگوید کسروی یک عنصر غیر سیاسی بوده، مگر کسی میتواند چنین چیزی را بگوید؟ خود کسروی یک عنصری بود که اصلاً حرکتش از آغاز، در مشروطیت و بعد از مشروطیت، تا آن روزی که کشته شد یک حرکت سیاسی...
عضو شورای هماهنگی اصلاحات گفت: حصر موسوی و کروبی و رهنورد را غیرقانونی میدانیم.
|
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: آقای زیباکلام در نامهای به سفارت سوئد پیشنهاد کرده است که جایزه صلح نوبل را به آقای علی مطهری بدهند!
گفت: بدجوری به علی مطهری اهانت کرده چون جایزه صلح نوبل از بدنامترین جایزههاست و تاکنون به افرادی نظیر شیمون پرز، اسحاق رابین، مناخیم بگین،انورسادات و... داده شده است.
گفتم: از این گذشته اعطای جایزه صلح نوبل را کشور «نروژ» برعهده دارد و نه «سوئد»، ضمن آن که پارلمان نروژ این جایزه را میدهد و نه وزارت خارجه و دولت آن کشور!
گفت: آقای زیباکلام با این همه هوش و سواد و دانش سیاسی باید مواظب باشد که مراکز بزرگ آکادمیک دنیا ایشان را ندزدند... تازه این آقا استاد علوم سیاسی هم هست!
گفتم: چه عرض کنم؟! از یارو پرسیدند اسب سفید رستم چه رنگی بود و مال کی بود؟! یارو مدتی فکر کرد و گفت؛ آهان! فهمیدم؛ سیاه بود و مال زورو بود!
منبع : اینجا
وابستگی شدید اصلاحطلبان به روحانی در طول یکسال اخیر و همچنین هاشمی رفسنجانی در طول سال های اخیر این موضوع را تایید میکند که این جریان سیاسی دیگر نه دارای پایگاه مردمی مستحکمی است و نه اینکه شخصیتهای مطرح این جریان چنان مقبولیتی دارند که بتوانند بدون یاری شخصیتهای برآمده از جریان راست سنتی در فضای سیاسی کشور به موفقیت دست یابند. از این نقش فردی چون هاشمی رفسنجانی در جریان اصلاحطلب بسیار پررنگتر از شخصیتهای مطرح این جناح سیاسی می باشد!