در این سمبل جهت نگاه اسب و اسب سوار مهم می باشد. در جهت مشاهده شده باید دنبال سنگ زین بگردید. دفینه زیر سنگ می باشد. اگر دم اسب بلندشده باشد در جهت دم باید دنبال شیئی متفاوت بود، مژده ( دفینه کوچک ) درجایی راحت است. در جهت نگاه اسب، سنگی برای سوار شدن بر اسب، و در کناراین سنگ دفینه می تواند باشد. اگر در نزدیکی، زین اسب باشد، دفینه و تله یک جا می تواند باشد.
مهمترین علامت نیز دست سوارکار است یا شیئی که سوارکار در دست گرفته است. بررسی شدن یک شکل از طرف یک فرد متخصص یا یک باستان شناس نتایج بهتری در بر خواهد داشت.اگر اسب به گونه ای تصویر شده باشد که یکی از پاهای آن ( پای جلو ) در هوا باشد،کار حفاری باید درست در همان جا انجام گیرد. این تصویر بیانگر این است که اسب در انجا ایستاده و به چیزی در آن نقطه اشاره می کند.
شاید اگر اسب در حال راه رفتن کشیده شده باشد، در آن صورت شیء پنهان شده در نقطه ای جلوتر و در همان مسیری که اسب راه می رود قرار داشته باشد.نشانه اسب ممکن است فرو رفته یا برجسته باشد، اما تا به امروز حکاکی های اسب دیده شده، اکثرا به صورت بزرگ کار شده اند. آن چیزی که به آن باید دقت کنیم،این است که اسب به پول اشاره دارد یا نه؟
در نظری دیگر، این نشانه ها، قسمت های مهم سر اسب و سر سواره و یکی هم نوک شمشیر در دست سواره و در آخر دم اسب، شما را به طرف مژده می تواند ببرد.
اسب سواره دو چیز را می تواند نشان دهد:
1- اطرافش در تپه ای خاکی و درون تپه احتمال وجود مزار است.
2- جهت دیدشان و اسلحه در دست و با حساب کردن طول و درازای اینها، می توان جستجو را شروع کرد و اگر روی زمین بود، می نشینیم و اطراف جستجو می کنیم.
این سمبل نشانه ای از قبر افراد قهرمان نیز می باشد. گاها در مکان هایی مثل صحنه نمایش نیز درست شده اند. در سنگ قبرها هم زیاد استفاده شده است. به صورت سنگ کاشته شده یا درپوش نیز قابل یافت است. اگر در تخته سنگ ثابتی که حکاکی اسب وجود دارد قبری پیدا نشد، اطرافش جستجو شود.
سورنا در خانواده ای اشرافی متولد شد.او قدی بلند و چهره ای زیبا داشت.و خردمند و شجاع بود.
پلوتارک تاریخ نویس یونانی در باره او مینویسد هنگام سفر هزار شتر وسایل سفر او را حمل میکردند.هزار سواره نظام زره پوش و همچنین هزار سواره نظام عادی او را همراهی میکردند.او بیش از ده هزار سواره نظام و خدمه داشته است؛سورنا شهر سلوکیه را تصرف کرد و ارتش روم را در سال ۵۲ قبل از میلاد شکست داد که فرماندهی آنرا به سیاستمدار رومی کراسوس به عهده داشت .(همانکه که جنبش
استارتاکوس را در روم سرکوب کرده بود)کراسوس و پسرش در این جنگ کشته میشوند و سپاهیان رومی به اسارت اشکانیان در می آیند.
پلوتارک در باره این جنگ مینویسد سورنا سر و دست کراسوس را میفرستد برای “ارد” که برای بستن پیمان صلحی در ارمنستان به سرمیبرد اما در سلوکیه این شایعه را منتشر میکند که کراسوس زنده است و به زودی به شهر آورده میشود.
او به این شیوه به سلوکیه وارد میشود و آنجا را تصرف میکند.محبوبیت سورنا که ۳۰ سال از عمرش نگذشته بود بین سپاهیانش بعد از پیروزی بر ارتش روم باعث وحشت شاه گردید و مدتی بعد از این پیروزی او به دستور شاه به قتل رسید.
مورخان ایرانی و یونانی راجب سورنا اتفاق نظر دارند تقریبا در تمام کتب تاریخی راجب دلاوریها و مرگ ناجوانمردانه او اینطور آمده:
که این سورنا بوده که ارد را به تخت نشاند و شهر سلوکیه را تصرف کرده و اولین کسی بوده که بر دیوار شهر مذکور بر آمده و بادست خود اشخاصی را که مقاومت میکردند به زیر افکنده .
وی در این هنگام بیش از ۳۰ سال نداشت و مع هذا به حزم و احتیاط و خردمندی شهره بودو بر اساس این صفات کراسوس سردار رومی را مغلوب کرد که نخست جسارت و تکبر کراسوس و یائسی که بر اثر بدبختیها به سورنا دست داده بود به آسانی وی را در دامهایی افکند که سورنا برایش گسترده بود با این حال ارد به جای اینکه سورنا را پاداشی نیک دهد براو رشک برد و نابودش کرد .