هیچ کس جز خود شما نمیتواند مانع موفقیت شما بشود.
فردای هر کس با اندیشه امروز او ساخته می شود.
یادداشت کردن اهداف نخستین گام برای به واقعیت درآوردن آنها می باشد.
آنچه در دنیا شاهد آن هستید حاصل اعتقادی است که نسبت به آن دارید
باید عاشق افکاری شد که برایمان شادمانی و تندرستی،امید و خیر و برکت به همراه می آورد.
تلاش نکن زندگی را بفهمی،زندگی را زندگی کن.
فراموش نکنید اگر در زرندگی چیزی وجود داد که آن را نمی خواهید،دیگر راجع به آن حرف نزنید
زیرا انرژی که صرف این نگرانی ها می کنید باعث بقای موضوع می گردد.
فقر
روزی یک مرد ثروتمند، پسربچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند. آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟ پسر پاسخ داد: عالی بود پدر! پدر پرسید: آیا به زندگی آن ها توجه کردی؟ پسر پاسخ داد: فکر می کنم! پدر پرسید چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟ پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهارتا! ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند! حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست! در پایان حرف های پسر زبان مرد بند آمده بود. پسر اضافه کرد: پدر متشکرم که به من نشان دادی ما درواقع چقدر فقیر هستیم!!!
زندگی گاه به کام است و بس است؛
زندگی گاه به نام است و کم است؛
زندگی گاه به دام است و غم است؛
چه به کام و
چه به نام و
چه به دام...
زندگی معرکه همت ماست...زندگی میگذرد...
زندگی گاه به نان است و کفایت بکند؛
زندگی گاه به جان است و جفایت بکند؛
زندگی گاه به آن است و رهایت بکند؛
چه به نان
و چه به جان
و چه به آن...
زندگی صحنه بی تابی ماست...زندگی میگذرد...
زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد؛
زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد؛
زندگی گاه به ناز است و جهانت بدهد؛
چه به راز
و چه به ساز
و چه به ناز...
زندگی لحظه بیداری ماست زندگی میگذرد.
کتاب مقدس در تعریف ایمان چنین روشنی می اندازد: