خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

سلام نمیدونم چطوریه که هر وقت من به شدت از یه مسئله ای ناراحت میشم خدا جوری منو از ناراحتی درمیاره که دیگه میترسم عمرا از چیزی ناراحت بشم
امروز صبح از یه قضیه ای خیلی ناراحت بودم بعد نزدیک ظهر که شد مامانم همچنان سرش به شدت درد میکرد آخه از دیروز سر درد داش ظهر دیگه گفت با اینکه مسکن خوردم اصن فایده نداره شدید سرم درد میاد هنواینقد منم این وقتا میترسم نزدیک گریه کردن افتادم که چرا آخه هنو خوب نشدی مامان

همیشه هم هر وقت میریم بیرون من به اصرارم شده میرم داروخونه چندتا چیزای واجب رو میخرم میگم لازم میشه مث قرصای مسکن و آمپولای مسکن مث دگزامتازون و از اینجور چیزا.پریروز اتفاقا همین کارو کردم با اینکه مامانم اصن حوصلش نمیرسید میگفت بیا بریم حوصله ندارم وایسم اینجا.بعد کلی اصرار رفتم توی داروخونه.از چند روز قبلشم نشسته بودم نوشته بودم چیا لازم داریم تموم شدههر وقتم میرید داروخونه نگید بهشون که چی و چی میخواید توی کاغذ بنویسید بدید بهشون.چون اصن اعصاب مصاب ندارن هی برن و بیان گوش هم نمیدن تا همشو بگید که چیا میخواید

یه آمپول دگزامتازونم خریدم خدایا شکرت که خریدم بعد امروز صبح که دیدم مامانم خوب نشده گفت دگزامتازون رو بهم بزنمنم فوری آمپول رو آماده کردم زدم اصنم درد نداش بعد نیم ساعتی که گذش هی مامانم بهتر شد اصن یه وضعی خوشحال شدم.مامانم تمام مدت اینطوری بود اوخی

خلاصه حرف اصلیم این بود هر وقت من از یه مسئله ای ناراحت میشم و میرم که غصه بخورم یهو یه چیز خیلی بدی پیش میاد که اصن اون غصه یا مسئله واسم هیچ و پوچ میشه مث امروز که گفتم خدایا سلامتی خونوادم از همه چی با ارزش ترهیاد آبجی آرزو افتادم که توی وبلاگش یه بار گفته بود اینومن صدبار به این قضیه رسیدم و همینطورم امروز دوباره واسم پیش اومدمن واسه صدسال به این قضیه دیگه پی بردم خداجون مطمئن باش دیگه بهم ثابت نکنی خداجون

واقعا زندگی همینطور که پیش میره خیلی قشنگه واسم . بهتر از اینم نمیخوام هیچ آرزویی هم ندارم هیچی هیچی هیچی.خیلی چیزای قشنگ دور و اطراف هس مث سلامتی خونوادم از ته دلم میخواد همه سلامت باشن کنار خونواده هاشون.دوستای وبلاگیم و غیر وبلاگیم و هر کی که میاد وبلاگم، فامیل ، همسایه هامون همه همیشه سلامت و شاد باشن

خب بریم سر حرفای دیگه

یه گلدون عظیم الجثه ای بود که گفتم توش یه بوته گوجه س و گشنیز کاشتم اینخده خوشگل شده. شبا و وقتی هوا سر میشه روش نایلون میکشم.این عسکش

بعد  گل زرد رنگ اون بوته گل شب بو که گفتم دو رنگ گل داده باز شد چخده ذوق مرگیات بهم دس داد روووووحم تازه شداین عسکاشه

اینم عکس گشنیزای قبلیم اصن عاشق این منظره از باغچم هستم همینطور بالا سرش وامیسم یه ساعت نگاش میکنم اینقد که دیگه مامانم میزنه به شیشه پنجره که برم بالا هوا سرده

امروز از از بس خوشحال شدم از خوب شدن سردرد مامانم که از خوشی و هیجان رفتم خیلی حبه های سیر رو جدا کردم و مشغول کاشتنشون توی اون یکی باغچه که هیچی توش درنمیاد شدم.آخه دیدم پیازای سنبل توی اون داشتن درمیومدن گفتم شاید واسه پیازا محل کاشت خوبیه

سیر هم اینطوری کاشته میشه کلا هم توی مزارع که شبکه کشاورزی نشون میداد همین حبهه ای سیر رو دونه دونه توی چاله مینداختن.چون از خونواده پیازا هس خودش شروع به زیاد شدن میکنه و هی حبه دورش درست میشهمنم همینکارو کردماینم عکس

اینم یه نقاشی باغبونی

اینم الان درستیدم .آخه دارم اسمارتیز میخورم.حیف تموم شد همش.اینم بعد عکس بهم ریختم خوردمشونصفحم جا نداشت آرم رو تکمیل بنویسم

خب عسیسای دلم دیگه یا علی دوس دارم بازم بحرفما ولی باشه واسه فردا حرفا و عکسام تموم نشهیا علی بچه ها تا بعدراستی بچه ها ببخشید پیاما رو جواب ندادم از خوشحالیم بوداینبار میجوابم قول دختروونهیعنی قول محکم تر از این

سلام خوبید آیا؟ الان قبض گاز رو پرداختم 36300 خوبه نه؟
دو سه روز پیش به بابایم گفتم خیلی مظلومانه یعنی شدید مظلومانه دخیخا اینطوری گفتم پول وخوام البته اینطوری نه ها .خیلی حرف زدم خیلیییییییییییییییی آخه بعضی ها بعضی هاااااااااا بابای من نه ها پول رو نمیدونن چطور صحیح استفاده کننو من وظیفه ی خودم میدونم که در این امر خطیر وارد بشم و در راه درست، تاکید میکنم راه درست(همون حساب خودم ) هدایت کنم
حالا بابام گفت که یه وام میخوان بدن میگیرم میریزم به حسابت یعنی من اینو شنیدم سکته رو زدم این اشک شوق بودا ولی نپرسیدم چقده . هیجان خودمو مخفی کردم و خودمو کنترل کردم نپرسیدم اینطوری مظلومانه تر بود حالا کی میدونه این وام چخده آیا؟یکی تا نمردم بهم بگه چقده
خب بچه ها یه چی رو بگم که باعث و بانی این پست خونواده خالم بود
خونه ی خالم نشسته بودیم که یه بسته قرص روی میز بود که وقتی نگاش کردم دیدم تاریخش گذشته به خالم گفتم این دیگه قابل استفاده نی خیلی ازش گذشته بعد خالم گفت اتفاقا چند وقت پیش پسر خالم که یه قرص خورده بود بعد حالش بهم خورد خیلی ترسیدیم بعد خالم رفت یه پاکت دارو آورد گفت قربونت برم خاله جون اینا رو هم ببین بعد آقا وقتی داروها رو دیدم اصن باید توی موزه میذاشتن چندتاشونوبه خالم گفتم اینا از صد سال پیشه کلسکیون جمع میکنی خاله جون؟
آقا از کل داروهایی که داشتن فقط دو سه تا بسته تاریخ داش بقیه پاکت رو انداختم توی سطل زباله
اینطوری شد که هر بار میریم خونشون حتما یه دارویی چیزی آماده گذاشته که نشونم بده تاریخ داره یا نه
میدونم همتون میتونید تاریخای داروها رو بخونید که چطوریه ولی خب من همینطوری واسه یادآوری برا خودم میگم


طرز خوندن تاریخ انقضای داروها:

روی تمام جعبه های داروها و خود هر بسته ای از داروها تاریخ ثبت شده.واسه همین هیچ وقت قرص ها رو با قیچی نبرید چون تاریخش دیگه معلوم نیس.هر بسته قرصی بالاش یا کناره هاش اگه دقت کرده باشید یه فرورفتگی هایی داره که بعضی وقتا هم به زحمت میشه خوندش.

یه طرف یه عددایی که تاریخ نیس با یه فاصله کمی عددای تاریخ ثبت شدن

99 درصد تاریخ بر مبنای تاریخ میلادی نوشته شده و یه درصد خیلی کم به تاریخ ما یعنی شمسی نوشته میشه پس بهتره همیشه بدونید که چه سال میلادی هس و اگه ماهش رو هم دقیق نمیدونید ال و وسط و اخر ماه میلادی رو بدونید که مثلا آخرای ماه میلادی همین طرفای بهمن هس که دیگه همه چی دستتون میاد وسط و اولش

99 درصد تاریخ میلادی به صورت دو حرف آخر سال مثلا13 یا 15 نوشته میشه یعنی سال 2013 یا 2015 البته الان دیگه تاریخای انقضا از 2015 به بعد یعنی 15 نوشته میشه چون دیگه اخرای سا 2014 هس

خوندن ماه سال میلادی خیلی واضحه چون معلومه که به صورت 04 یا 11 یا 12 نوشته میشه که واسه این میگم واضحه چون دیگه امکان اشتباه نیس چون دیگه از سال 1012 گذشتیم و سال هم فقط 12 ماه داره دیگه

پس با این اوصاف باید روی قرص یا هر نوع داروی دیگه دنبال همچین اعدادی باشید من یه نمونه عکس گرفتم از قرص استامینوفنبراتون برجستگی رو نوشتم اعداشو که واضح باشه

 

همینطور که میبینید 04 یعنی ماه چهارم از سال 17 یعنی 2017 .یعنی این دارو تا ماه چهارم سال 2017 قابل استفاده هس. ببینید اینقد ساده نگیرید عوارض خیلی زیادی داره استفاده از داروهای تاریخ مصرف گذشته

یکیش اثرات معکوسی هس که روی بیمار میذاره .و اثر دارو بر میگرده. و دیگه اینکه باعث ایجاد مسمومیت دارویی میشه که خیلی خطرناکه مثلا انواع شوک هایی که به فرد دست میده یا عوارضی که با شدت بیشتری بروز میکنه

واسه خوندن تاریخ آمپول ها خیلی راحته تاریخ رو به صورت کامل نوشتن و نیاز به گفتن نداره

من یه بار رفتم داروخونه قرص استامینوفن بگیرم من همیشه همونجا توی داروخونه تاریخا رو میخونم و اگه نداشته باشه پس میدمیه بار توی داروخنه تاریخ انقضای قرص تموم شده بود واسه دو سال پیش بود نفهمای بی شعور ببخشید ولی واقعا در خورشون هس هر چی بشه بارشون کرد بهشون میگم آقا اینکه تاریخش گذشته مال دو سال پیشه این چه داروخنه ایه که تاریخ گذشته میدهبرگشته نیشش تا بناگوش باز میگه بابا اشکالی نداره مصرف کن چیزی نمیشه دلم میخواس بهش بگم مرتیکه آدم باش با جون مردم بازی نکن بی شخصیت نفهمممممممم  ولی اینا توی دلم بودیکی از دوستام یه بار توی چت قاتی کرد همه فحشا رو. دراومد به طرف گفت کره خر خوک یعنی من اشکم دراومد از خنده که این دیگه چه فحشی بود

بهش گفتم آقا یعنی چییییییییییییییی اینجا داروخونه س شما مسئول جون مردمی از قصد هم بلند گفتم که بغل دستیم فهمید داروها رو گذاش رفت یه جا دیگه بگیرهبعد یه خانومه بود گفت خانوم واقعا معذرت میخوایم اشتباه از ما بوده اینا رو تحویل بدید تا از دور خارج کنیم

هه هه ترسیدن بهشون ندم برم گزارش بدم.آی حال کردم آیییییییییییییییییی حال کردم

خلاصه گفتم شمام همونجا هر دارویی میگیرید تاریخشو ببینید یادتون نره

خب من فعلا برم دوباره میام واسه پیاما .مامانم اومده اتاقم باهام داره حرف میزنه دیگه نمیفهمم چی دارم میگمیا علی