خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

اشاره به عظمت سوره ی حمد

حضرت علی (ع)به نقل از رسول خدا (ص) فرمود: خداوند به من فرموده به راستی تو را سبع المثانی و قرآن عظیم دادیم ؛ بر من به فاتحه الکتاب جدا منّت نهاد و آن را برابر قرآن قرار داد و همانا فاتحه الکتاب شریف ترین چیز است در گنج های عرش؛ وهمانا خدای تعالی محمد(ص) را مخصوص نمود و به آن شرف داد؛ و در آن کسی را از انبیاء شریک نکرد ،جز سلیمان بن داوود که به او بسم الله الرحمن الرحیم عطا شد؛ آیا نمی بینی آن را از بلقیس حکایت می کند ،هنگامی که گفت: به سویم کتاب کریم افتاد؛ آن از سلیمان است و آن حق است ، بسم الله الرحمن الرحیم .آگاه باشید، هر کس حمد را بخواند که به موالات محمد (ص) وآلش معتقد باشد؛ و به امر قرآن فرمان برد، و به ظاهرآن مؤمن باشد و باطن آن را تصدیق کند ، خداوند به هر حرفی از آن به او حسنه ای می بخشد؛ که هر یک از آن ها برای او برتر است از دنیا وآن چه که در آن است از اصناف اموال آن و خوبی های آن؛و کسی که گوش به قاری آن دهد، برایش ثلث قرائت کننده حسنه باشد، باید شما این خیر را زیاد ببرید که غنیمت است و نبای موسم آن برود و حسرت در دل شما بماند .

امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: اگر بخواهم هفتاد شتر از تفسیر فاتحه الکتاب بار می کنم . پیغمبر گرامی فرمود : چون پهلو را به رختخواب نهی آن را بخوانی ، از هر چیزی جز مرگ ایمن خواهی بود؛ و فرمود هر که چهل حمد بر کاسه آبی بخواند وآن را بر روی تبدار بپاشد به اذن خدا بهبود یابد.

حدیث خیلی مهم امام علی (ع)فرمود: من ابداً نمی خوابم تا چهل هزار دینار صد قه دهم وبنده آزاد کنم و برای خدا قربانی نمایم؛ گفته شد چگونه این کارها را انجام می دهی (با این که این کار هر شب دشوار است؟) فرمود: شنیدم از حبیبم رسول الله (ص) که می فرمود هر کس فاتحه الکتاب را بخواند، هنگامی که در رختخواب باشد مانند این است که چهل هزار دینار در راه خدا صدقه داده است، هر کس بگوید: سبحان الله و الحمدالله ولااله الاالله والله اکبر ولا قوّة الا بالله العلیٌّ العظیم گویا بنده ای برای رضای خدا آزاد کرده و هر کس آیة الکرسی را بخواند گویا برای خدا یک قربانی کرده است.ِ

وبلاگ شخصی حجت الاسلام موسی الرضا میر

مضمون کلی احادیث راجع به امام عصر(عج)

حدود شش هزار حدیث از پیامبر اکرم(ص)‌ و امامان معصوم(ع) درمورد تولد، ویژگی‌ها، غیبت، ظهور، حکومت، شرایط پیش از ظهور، نحوه حکومت، شکل و شمایل حضرت و جزئیات بسیار دیگری توسط علمای بزرگ شیعه و سنی با سندهای معتبر نقل شده و در کتب معتبر موجود است. برای نمونه چند روایت ذکر می‌شود. رسول اکرم(ص)‌ فرموده است: «مهدی از فرزندان من است. اسم او، اسم من (محمد) و کنیه‌اش کنیه من(ابوالقاسم) است. از نظر اخلاق و خلقت، شبیه‌ترین مردم به من است؛ برای او غیبت و حیرتی است که در آن مردم بسیاری گمراه می‌شوند، آنگاه مثل شهاب ثاقب می‌آید و زمین را پر از عدل و داد می‌کند همچنان که پر از ظلم و ستم شده بود.»(۱) امیرمومنان فرموده است: «قائم ما غیبتی طولانی خواهد داشت. شیعیان را چنان می‌بینم که برای پیدا کردن او دشت و دمن را زیر پا گذارده ولی او را پیدا نمی‌کنند. بدانید آن‌ها که در غیبت وی در دین خویش ثابت بمانند و در طول مدت غیبتش منکر وی نشوند، رو قیامت با من خواهند بود. آنگاه فرمود: چون قائم ما طهور کند بیعت هیچکس در گردن وی نیست.(۲)از این رو ولادتش پوشیده خواهد ماند و خوش از نظرها پنهان می‌شود.»(۳) جابربن‌عبدالله می‌گوید: «خدمت حضرت فاطمه زهرا شرفیاب شدم درحالی‌که در مقابل حضرت لوحی بود که در آن لوح اسامی اوصیا نوشته شده بود. من شمردم، دوازده نام دیدم که آخرین اسم قائم بود و سه نام محمد و چهار نام آن‌ها علی بود.»(۴) امام حسن(ع) می‌فرماید: «مگر نمی‌دانید که هیچ یک از ما ائمه نیست جز اینکه بیعت با سلطان و گردنکش زمانش را به گردن دارد(۵) (یعنی حقشان که امامت و خلافت باشد، ظالمانه و غاصبانه پایمال می‌شود.) جز آن قائمی که عیسی‌بن‌مریم پشت سرش به نماز می‌ایستد و خداوند متعال تولدش را مخفی و وجودش را غایب فرماید، تا هنگام خروج، بیعت هیچ‌کس در گردنش نباشد و او نهمین فرزند برادرم حسین(ع) فرزند مهتر زنان است. خداوند عمرش را در غیبتش طولانی کند سپس او را به قدرت خود در صورت جوانی کمتر از چهل سال ظاهر کند تا بدانند خدا بر همه چیز قادر و تواناست.»(۶) امام حسین(ع) فرموده است: «در نهمین فرزند من، سنتی از یوسف(ع)‌ و سنتی از موسی(ع) است و او قائم ما اهل بیت است که خداوند امر او را در یک شب اصلاح می‌فرماید.» (۷) امام سجاد(ع) فرموده است: «در قائم ما چند سنت از سنت‌های انبیا هست؛ از آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، ایوب و محمد(ص). اما از آدم و نوح طول عمر است و اما از ابراهیم ولادت پنهانی است. و اما از موسی ترس و غیبت است. و اما از عیسی اختلاف آرای مرد پس از اوست. (چنانکه پس از بالا رفتن آن حضرت، بعضی گفتند مرد و بعضی گفتند به دار آویخته شد و…) و اما از ایوب، گشایش و فرج بعد از امتحان است و اما از محمد خروج با شمشیر است.(۸) امام باقر(ع) فرموده است: «هنگامی که اوضاع روزگار دگرگون شود و مردم گویند: قائم مرده یا هلاک شده، یا بگویند: به کدام بیابان رفته است؛ و آن‌ها که خواستار نابودی او هستند بگویند: کسی‌که استخوان‌هایش پوسیده شده چگونه ظهور می‌کند؟! شما به ظهور او امیدوار باشید و چون بشنوید که ظهور نموده به سوی او بشتابید ولو با خزیدن از روی برف باشد.»(۹) امام صادق(ع) فرموده است: «روش غیبتی که در پیغمبران بود، به‌طور دقیق (با همه خصوصیاتش) درباره قائم ما اهل‌بیت جاری شود… و او همچنین فرزند پسرم موسی است، او پسر خاتون کنیزان است، غیبتی کن که اهل باطل در آن به شک افتند، سپس خداوند او را ظاهر نماید و شرق و غرب زمین را به دست وی فتح کند. عیسی‌بن‌مریم فرود آید و پشت سر او نماز گذارد، و زمین را به نور صاحبش روشن و منور گرداند و در همه روی زمین جایی نماند که عبادت غیر خدا می‌شده جز اینکه در انجا پرستش خدا شود و دین همه خاص خدا شود، گرچه مشرکان نپسندند.»(۱۰) امام کاظم(ع) فرموده است: «قائمی که زمین را از دشمنان خدا پاک و از عدل و داد پر نماید، چنانکه از ظلم پر شده بود، پنجمین فرزند من است. او را غیبتی طولانی است، چون بر جای خود خائف است. و در آن (عصر غیبت) گروه‌هایی از دین برگردند و جمعی پایدار مانند، خوشا به حال شیعیان ما که در غیبت قائم به ولایت ما چنگ زنند و به دوستی ما و بیزاری از دشمنانمان ثابت بمانند. آنان از مایند و ما نیز از آن‌هاییم. ایشان به امامت ما راضی‌اند و ما به تشیع آن‌ها؛ پس خوشا به حال آن‌ها. به خدا سوگند که آن‌ها در روز قیامت با ما هستند.»(۱۱) امام رضا(ع) فرمود: «قائم ما کسی است که چون خروج کند در سن پیران و سیمای جوانان است و به قدری نیرومند است که اگر به بزرگ‌ترین درخت روی زمین دست دراز کند آن را از بیخ بر کند و اگر میان کوه‌ها فریاد زند، سنگ‌ها پاشیده شوند، عصای موسی و انگشتر سلیمان را به همراه دارد. او چهارمین فرزند من است،‌خداوند هرچه خواهد، او را در حجاب و پرده خود غایب کند، سپس ظاهرش نماید و زمین را به دست او از عدل و داد پر کند چنانکه از ظلم و ستم پر شده است.»(۱۲) عبدالعظیم حسنی به امام هادی عرض کرد: پس از شما چه کسی مولای من است؟ حضرت فرمود: «پس از من فرزندم حسن؛ و مردم نسبت به جانشین پس از او چگونه‌اند؟ عرض کرد: برای چه ای مولای من؟ فرمود: برای اینکه شخص وی دیده نشود و حرام است که او را به اسمش یاد کنند تا اینکه خروج کرده و زمین را پر از عدل و داد نماید، چنانکه پر از ظلم و ستم شده است.»(۱۳) امام حسن عسکری(ع) فرموده است: «شما مردم را چنان می‌بینم که بعد از من درباره جانشینم اختلاف پیدا می‌کنید. آگاه باشید! کسی‌که معتقد به امامت امامان بعد از پیغمبر باشد ولی فرزند مرا انکار کند، مانند آن است که تمام پیغمبران را باور دارد ولی نبوت پیغمبر خاتم را منکر شود. در صورتی که هرکس منکر رسول خدا باشد درواقع همه پیغمبران را انکار کرده است. زیرا اطاعت آخرین نفر ما مانند اطاعت اولین آن‌هاست و هرکس که منکر آخرین معصوم ما شود اولین نفر ما را انکار نموده است.»(۱۴)


پی نوشت ها: ۱

. کمال‌الدین و تمام‌النعمه، شیخ صدوق، ص۲۸۷ ۲٫ یعنی پیش از ظهور با کسی عهد و پیمان نبسته و به کسی وعده و وعید نداده و خود را وام‌دار هیچ قدرتمندی نکرده است و از طرف دیگر دست بیعت به هیچ حاکمی نداده است. ۳٫ پیشین، ص ۳۰۳ ۴٫ همان، ص ۳۰۷ ۵٫ در حقیقت حاکمان غاصب و ظالم ائمه را با اجبار و تهدید و روش‌های مستبدانه و مستکبرانه وادار به بیعت می‌کردند و حماسه کربلا نمونه عدم بیعت اجباری امام حسین در مقابل یزید است. ۶٫ اثبات‌الهداه، شیخ حر عاملی،‌ ج ۵، ص ۱۵۵ ۷٫ کمال‌الدین و تمام‌النعمه، ص ۳۱۷ ۸٫ همان ص ۳۲۲ ۹٫ همان، ص ۳۲۶ ۱۰٫ همان،‌ ص ۳۴۵ ۱۱٫ همان، ص ۳۶۱ ۱۲٫ همان، ص ۳۷۶ ۱۳٫ همان، ص ۳۸۰ ۱۴٫ مهدی موعود، علی دوانی، ص ۳۹۱

امام زمان (عج) از منظر قران

از دو دسته آیات قرآن، می توان برای وجود حضرت ولی عصر(عج) و ظهور آن حضرت استفاده کرد: البته باید دانست که قرآن به صورت کلی سخن می گوید و برای تشریح و تفسیر آن باید به سراغ آگاهان از حقایق قرآنی ـمعصومان(ع) ـ رفت که “الراسخون فی العلم” (آل عمران۷) هستند. به عبارت دیگر، وظیفه و مسئولیت روشنگری و بیان مقصود آیات قرآن به حجت های الهی واگذار شده است. (حدیث ثقلین، مستدرک حاکم، ج ۳ ، ص ۱۴۸، طبع داردالمعرفه، بیروت)

۱ ـ آیاتی که ضرورت وجود حجت الهی را در زمین بیان می کنند.
از نظر قرآن کریم، در طول تاریخ زندگی بشر، هیچ گاه زمین از حجت خدا خالی نبوده و خداوند برای هر امتی فردی مناسب را برگزیده تا انسان ها را در راه رسیدن به کمال مطلوب رهنمون باشند؛ چنان که خداوند سبحان فرمود: «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ۖ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (به درستی که تو بیم دهنده ای و برای هر جامعه راهنمایی هست. رعد/۷)
پس همواره یک بیم دهنده و هدایتگر در جوامع انسانی حضور دارد که از جانب خدا برگزیده شده است. امام صادق(ع) در تفسیر آیه یاد شده فرمود: «در هر زمانی امامی از خاندان ما وجود دارد که مردم را به آنچه رسول الله آورده (دین اسلام) هدایت می کند». («و فی کل زمان امام منا یهدیهم الی ما جاء به رسول الله (ص) » (مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۳ ، ص ۵)
از مجموع این آیه و روایت، ضرورت وجود حجت الهی به عنوان هدایت گر در هر عصر، به خوبی فهمیده می شود.
دلیل دیگر بر ضرورت وجود امام معصوم در جامعه این است که قرآن مبین و مفسر لازم دارد و به جز امام معصوم کسی به تمام معانی و خصوصیات آیات قرآن از محکمات و متشابهات آگاه نیست. پس به حکم عقل قطعی پس از رسول، امام معصوم لازم است. (بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیرقران، ج ۳، ص ۳۹، توضیح آیه ی ۴۴ ،نحل)
امامان معصوم(ع) مایه آرامش و امنیت هستی و واسطه فیض الهی هستند و نعمات و برکات خداوند متعال به واسطه آنها و به یمن حضورشان به انسان ها داده می شود، که اگر لحظه ای برکت وجودشان نباشد، زمین اهلش را فرو می برد. (در بحارالانوار، به مقوله ای لزوم وجود همیشگی رهبر آسمانی بر می خوریم. (مجلسی بحارالانوار، ج ۲۳ ، ص ۵۶))
اما این که مصداق این امام معصوم کیست و چه هویتی دارد،‌روایات فراوانی وارد شده که بیان می دارند این فرد امام مهدی(ع) فرزند امام حسن عسکری(ع) است و … . ( ر.ک: صافی، لطف الله، منتخب الاثر؛ طبرسی نوری، میرزا حسین، النجم الثاقب؛ مجلسی بحارالانوار)

۲ـ آیاتی که بشارت به حکومت صالحان و مومنان بر روی زمین می دهد:
براساس ده ها آیه از قرآن کریم موضوع ظهور حضرت مهدی(عج) قابل استناد است. تمرکز غالب این آیات بر بشارت به بندگان صالح و مستضعف برای بازستادن حق خود و رسیدن به قدرت و ایجاد یک حکومت واحد جهانی مبتنی بر حق و عدل و غلبه اسلام بر تمامی مکاتب و ادیان است. قرآن کریم از یک سو بیان می کند این بشارت در بعضی کتب آسمانی دیگر هم آمده است: «و همانا در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد». («وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» ، انبیاء /۱۵۰)
از سوی دیگر این بشارت را به اراده خداوند استناد می دهد: «و خواستیم بر مستضعفان روی زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان گردانیم»(قصص/۵) این آیات بشارت به ظهور می دهند که در تفسیر آنها روایات زیادی وجود دارد.
در آیه ای دیگر خداوند حکومت و جانشینی مومنان و صالحان را به عنوان «وعده ی الهی» بر بندگان با ایمان خود بیان می کند و امنیت و آرامش را مژده می دهد: «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این زمین جانشین (خود) قرار دهد و آن دینی را که بر ایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به امنیت مبدل گرداند تا مرا عبادت کنند و … ». (نور ۵۵)
روایات معصومان (ع) این آیه را بر حضرت حجت ولی عصر‌ (عج) و اصحاب او منطبق نموده اند. (رک: فرزی، محمدعلی، امید سبز، ص ۳۴)
آیات متعددی در شان امام مهدی(عج) هست که امامان معصوم (ع) تفسیر، تاویل و تطبیق این آیات را بر وجود مقدس امام زمان(عج) و حکومت جهانی آن عدالت گستر بیان نموده اند. در زمینه ظهور و قیام آن حضرت و جامعه آرمانى مهدوى، مى‏ توان توصیفات و اشارات زیر را از قرآن به دست آورد:
۱٫ غلبه نهایى حقّ بر باطل و شکست جبهه کفر و فساد و نفاق(۱۲)؛
۲٫ جانشینى و خلافت مستضعفان بر روى زمین و حاکمیت صالحان و نیکان(۱۳)؛
۳٫ گسترش و فراگیرى دین حقّ در برهه‏اى خاص از زمان(۱۴) ؛
۴٫ از آن روز موعود، تحت عناوین ایام اللّه(۱۵)، وقت معلوم(۱۶)، روز نصرت و پیروزى(۱۷) و طلوع فجر و سلامتى(۱۸) و… یاد شده است ؛
۵٫ در آیاتى از آن حضرت با نام‏هاى نعمت باطنى(۱۹)، بقیة اللّه(۲۰)، کلمه باقیه(۲۱)، اولى الامر(۲۲) ؛ مهتدون(۲۳) (مهدى) ؛ اقامه کننده نماز(۲۴)، مضطرّ(۲۵)، جنب اللَّه(۲۶)، حزب اللَّه(۲۷)، فجر(۲۸)، «نهار اذا تجلى»(۲۹) و… نام برده است.
۶٫ خداوند، [با مهدى موعود]، نور خود را کامل مى‏کند(۳۰) ؛
۷٫ در آن عصر، زمین بعد از مرگش، زنده مى‏شود(۳۱) ؛
۸٫ او منصور از جانب خدا و انتقام گیرنده از دشمنان است(۳۲) ؛
۹٫ زمین، به نور پروردگار، روشن خواهد شد(۳۳) ؛
۱۰٫ در روز پیروزى، ایمان آوردن کافران، سودى به حالشان نخواهد داشت(۳۴) ؛
۱۱٫ هر چه در روى زمین است، تسلیم و مطاع او خواهند شد(۳۵) ؛
۱۲٫ حضرت مهدى «یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ» است(۳۶) ؛
۱۳٫ او تأمین کننده امنیت و آرامش در روى زمین است(۳۷).

برای توضیح بیشتر به چند آیه به طور خلاصه اشاره می شود:
:خداوند در آیه ۵۵ سوره نور می فرماید: «وَعَدَاللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّنَّهُمْ فی الاَرْضِ کَما اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الِّذی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَاٌولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛« [خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند وعده داده که آنها را به یقین خلیفه روی زمین کند، آن گونه که پیشینیان آنها را خلافت (روی زمین) بخشید، و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده است پا برجا و ریشه دار سازد، و بیم و ترس آنها را به آرامش و امنّیت مبدّل کند، آن چنان می‏شود که تنها مرا می‏ پرستند، و چیزی را شریک من نخواهند کرد، و کسانی که بعد از آن کافر شوند آنها فاسقند]» . در این آیه با صراحت به مؤمنان صالح بشارت داده شده است که سرانجام حکومت روی زمین را در دست خواهند گرفت، و دین اسلام فراگیر خواهد شد، و ناامنی ها و وحشت ها به آرامش و امنّیت مبدّل می ‏گردد، شرک از سراسر جهان برچیده می‏ شود، و بندگان خدا با آزادی به پرستش خدای یگانه ادامه می‏ دهند، و نسبت به همگان اتمام حجت می شود، به گونه‏ ای که اگر کسی بعد از آن بخواهد راه کفر را بپوید، مقصر و فاسق خواهد بود. (مخصوصاً در بخش آخر آیه دقت کنید). گرچه این امور مهم که مورد وعده الهی بوده است در عصر پیامبر اکرم(ص) و زمانهای بعد از آن در مقیاس نسبتاً وسیعی برای مسلمین جهان تحقق یافت و اسلام که روزی در چنگال دشمنان چنان گرفتار بود که مجال کمترین ظهور و بروزی به آن نمی‏ دادند، و مسلمانان دائماً در ترس و وحشت به سر می‏بردند، سرانجام نه فقط شبه جزیره عرب، بلکه بخش های عظیمی از جهان را فرا گرفت و دشمنان در تمام جبهه‏ها شکست خوردند؛ ولی با این حال حکومت جهانی اسلام که سراسر دنیا را فرا گیرد و شرک و بت‏پرستی را به کلی ریشه کن سازد، و امنیّت و آرامش و آزادی و توحید خالص را همه جا گسترش دهد، هنوز تحقق نیافته است. پس باید در انتظار تحقق آن بود. این امر مطابق روایت متواتره در عصر قیام مهدی(ع) تحقق خواهد یافت، بنابراین یکی از مصادیق این آیه در عصر پیامبر(ص) و اعصار مقارن آن حاصل شد و شکل وسیع ترش در عصر قیام مهدی(ع) خواهد بود و این دو با هم منافاتی ندارد، و این وعدة در هر دو مرحله باید تحقق یابد. (پیام قرآن ج ۹، حضرت آیت الله مکارم شیرازی).

همچنین در قرآن می‏ فرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّّّ الارْضَ یَرِثُها عِبادیَ الصّالِحُونَ» که مفاد ظاهر آن این است که: «و هر آینه ما در زبور بعد از ذکر نوشتیم که البته بندگان صالح من وارث زمین می‏گردند». این آیه از بشارت حتمی الهی خبر می‏دهد که شایستگان و صلحاء، وارث زمین و صاحب آن می‏شوند و چون در آیات قبل از این آیه از زمین خاصی سخنی به میان نیامده است لذا الف و لام «الأرض»، الف و لام عهد نخواهد بود چون ظاهر این است که مراد تمام زمین است. بنابر این، آیه خبر از روزگاری می‏ دهد که زمین و ادارة آن در همة قاره ‏ها و همة مناطق و معادن آن در اختیار بندگان شایسته خدا درآید، چنانکه در آیات دیگر نیز همین وعده را فرموده است. مانند آیة: : «وَ نُریدَ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتَضْفِوُا فِی الْأَرْضِ وَ َنْجَعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ؛قصص/۵ و اراده کرده‏ایم که بر کسانی که در زمین ضعیف و ذلیل نگه داشته شده ‏اند منت گذارده و آنان را پیشوایان و وارثان زمین گردانیم»و… .


۱۲) ر.ک : اسراء (۱۷)، آیه ۸۱٫
۱۳) قصص (۲۸)، آیه ۵، انبیاء (۲۱)، آیه ۱۰۵٫
۱۴) توبه (۹)، آیه ۲۳٫
۱۵) ر.ک : جاثیه (۴۵)، آیه ۱۴، ابراهیم (۱۴)، آیه ۵٫
۱۶) ر.ک : حجر (۱۵)، آیات ۳۶-۳۸٫
۱۷) عنکبوت (۲۹)، آیه ۱۰٫
۱۸) قدر (۹۷)، آیه ۵۰٫
۱۹) لقمان (۳۱)، آیه ۲۰٫
۲۰) هود (۱۱)، آیه ۸۶٫
۲۱) زخرف (۴۳)، آیه ۲۸٫
۲۲) نساء (۴)، آیه ۵۹٫
۲۳) بقره (۲)، آیه ۹٫
۲۴) حج (۲۲)، آیه ۴۱٫
۲۵) نمل (۲۷)، آیه ۶۲٫
۲۶) زمر (۳۹)، آیه ۵۶٫
۲۷) مجادله (۵۸)، آیه ۲۲٫
۲۸) فجر (۸۹)، آیه ۱٫
۲۹) لیل (۹۲)، آیه ۲٫
۳۰) صف (۶۱)، آیه ۸٫
۳۱) حدید (۵۷)، آیه ۱۷٫
۳۲) شورى (۴۲)، آیه ۴۱٫
۳۳) زمر (۳۹)، آیه ۶۹٫
۳۴) سجده (۳۲)، آیه ۲۹٫
۳۵) آل عمران (۳)، آیه ۸٫
۳۶) نور (۲۴)، آیه ۳۵٫
۳۷) همان، آیه ۵۵٫
۳۸) انبیاء (۲۱)، آیه ۱۰۵٫
۳۹) پرسش‏ها و پاسخ‏ها، ص ۱۸۵٫

 

معرفی امام زمان (عج) از منظر امام حسین(ع)

وجود مقدس حضرت بقیة‏الله ‏الاعظم ، اروحناله ‏الفداء، در معارف به عنوان «خونخواه کشته کربلا» (۱) شناخته شده و شیعیان همراهى با آن امام منصور براى گرفتن انتقام خون حسین(علیه السلام) و یارانش را یکى از آرزوهاى بزرگ خود مى‏دانند، (۲) تا جایى که در هر عاشورا به یکدیگر اینگونه سر سلامتى مى‏دهند:
«اعظم‏الله اجورنا بمصابنا بالحسین(علیه السلام)و جعلنا و ایاکم من‏الطالبین بثاره مع ولیه‏الامام‏المهدى من آل محمد:» (۳)
خداوند پاداش ما را در عزاى مصیبت‏حسین(علیه السلام) بزرگ گرداند و او شما را از جمله کسانى که به همراه ولى‏اش امام مهدى از آل محمد: به خونخواهى او برمى‏خیزند قرار دهد.
در یک کلام نام حسین(علیه السلام) و مهدى(علیه السلام) براى شیعیان یادآور یک حکایت ناتمام است، حکایتى که آغازگر آن حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و پایان بخش آن حضرت بقیة‏الله‏ الاعظم (علیه السلام) است.

 

در هر حال از آنجا که در اذهان شیعیان این دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطى جدایى‏ناپذیر برخوردارند. از همین رو مناسب دیدیم که در ایام عزاى سرور آزادگان به بخشى از معارف ارزشمندى که از آن حضرت در ارتباط با فرزند ارجمندش حضرت مهدى(علیه السلام) رسیده است اشاره کنیم:

۱٫ نسب مهدى(علیه السلام)

حضرت اباعبدالله‏الحسین(علیه السلام) در روایتهاى متعددى به این موضوع که حضرت مهدى(علیه السلام) از فرزندان و نوادگان ایشان است اشاره کرده‏اند که از جمله آنها روایتى است که در زیر آمده است:
«دخلت على جدى رسول‏الله (صلی الله علیه واله) فاجلسنى على‏فخذه و قال‏لى: ان‏الله‏اختار من صلبک یا حسین تسعة ائمة، تاسعهم قائمهم، و کلهم فى‏الفضل والمنزلة عندالله سواء» (۴)
بر جدم رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم، پس ایشان مرا بر زانوى خود نشانده و فرمود: اى حسین! خداوند از نسل تو نه امام را برگزیده است که نهمین نفر از ایشان قیام‏کننده آنهاست و همه آنان در پیشگاه خداوند از نظر فضیلت و جایگاه برابر هستند.
این موضوع که قائم آل محمد(صلی الله علیه واله) از نسل حسین(علیه السلام) و نهمین نواده اوست در روایات بسیارى ، که از طریق شیعه و اهل سنت روایت‏شده، آمده است و هر گونه شک و تردید نسبت‏به نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان وآخرین ذخیره الهى را برطرف مى‏سازد.
«دخلت‏على‏النبى (صلی الله علیه واله) فاذا الحسین على فخذه و هو یقبل عینیه وفاه و یقول: انت ‏سید ابن سید انت، امام‏ ابن‏ امام ، انت ‏حجة ‏ابن حجة، ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم.» (۵)
بر پیامبر خدا وارد شدم و دیدم که آن حضرت در حالى که حسین را بر زانوى خود نشانده بر چشمها و دهان او بوسه مى‏زند و مى‏فرماید: تو آقایى فرزند آقایى ، تو امامى فرزند امامى، تو حجتى فرزند حجتى ، تو پدر حجتهاى نه‏گانه‏اى، از نسل تو نهمین حجت و قیام‏کننده آنان بر خواهد خاست.

۲٫ عدالت‏گسترى مهدى(علیه السلام)

عدالت و تشکیل جامعه‏اى بر اساس عدل از آرمانهاى همیشگى بشر بوده و در طول هزاران سالى که از زندگى انسان بر کره خاک مى‏گذرد و صدها و هزاران نفر در پى تحقق این آرمان، بشریت‏خسته از ظلم و ستم را به دنبال خود کشیده‏اند، اما جز در مقاطع کوتاهى از زندگى بشر و آن هم در سرزمینهاى محدود هرگز این آرمان بدرستى تحقق نیافته و هنوز هم عدالت آرزویى دست نیافتنى براى انسان عصر حاضر است.
با توجه به همین موضوع در روایتهایى که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) و امامان معصوم شیعه: وارد شده، گسترش عدالت و از بین بردن ظلم را یکى از بزرگترین رسالتهاى امام مهدى(علیه السلام) بر شمرده و تحقق عدالت واقعى را تنها در سایه حکومت او امکان‏پذیر دانسته‏اند.
از جمله این روایتها روایتى است که از حضرت اباعبدالله‏الحسین(علیه السلام) نقل شده و در آن آمده است:
«لولم یبق من‏الدنیا الا یوم واحد ، لطول‏الله عزوجل ذلک الیوم حتى یخرج رجل من‏ ولدى ، فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما ، کذلک سمعت رسول‏الله (صلی الله علیه واله) یقول‏» (۶)
اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقى مانده باشد و خداوند آن روز را چنان طولانى مى‏گرداند که مردى از فرزندان من قیام کند و دنیا را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده بود پر از عدل و داد نماید، من این سخن را از رسول خدا، که درود و سلام خداوند بر او باد، شنیدم.
پیامبر گرامى اسلامى (صلی الله علیه واله) نیز قیام عدالت گستر نهمین فرزند امام حسین(علیه السلام) را چنین بیان مى‏کنند:
«… و جعل من صلب‏الحسین(علیه السلام) ائمة یقومون بامرى …التاسع منهم قائم اهل بیتى ، مهدى‏امتى ، اشبه‏الناس بى فى، شمائله واقواله و افعاله ، یظهر بعد غیبتة طویلة و حیرة مظلة ، فیعلن امرالله و یظهر دین‏الله …فیملا الارض قسطا و عدلا ، کما ملئت جورا و ظلما.» (۷)
… خداوند از فرزندان امام حسین ، امامانى قرار داده است که امر (راه و روش آیین) مرا بر پا مى‏دارند. نهم آنان قائم خاندان من مهدى امتم مى‏باشد. او شبیه‏ترین مردمان است‏به من در سیما و گفتار و کردار . پس از غیبتى طولانى و سرگردانى و سردرگمى مردم ، ظاهر مى‏شود ، آنگاه امر (آیین) خدا را آشکار مى‏سازد… پس زمین را از عدل و داد لبریز مى‏کند پس از آنکه از ستم و بیداد لبریز شده باشد.

۳٫ صابران در غیبت مهدى(علیه السلام)

یکى از ارکان انتظار فرج صبر و پایدارى است و انسان منتظر در واقع کسى است که همه سختیها و ناملایمات را به امید رسیدن به آرمان بلند خویش تحمل مى‏کند و از فشار و تهدید زورگویان و طعنه و تکذیب نابخردان هراس به دل راه نمى‏دهد، از همین رو در روایات صبر و انتظار همواره قرین یکدیگر بوده و فضیلت‏بسیارى براى صبرپیشگان در زمان غیبت ‏بر شمرده شده است.
حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) که خود والاترین مظهر صبر و مقاومت در راه اداى تکلیف الهى است در بیان مقام منتظرانى که صبر و شکیبایى پیشه ساخته و بر آرمان خویش پایدارى مى‏ورزند مى‏فرماید:
«منا اثنا عشر مهدیا، اولهم امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب، و آخرهم التاسع من ‏ولدى ، و هوالقائم بالحق ، یحیى‏الله به‏الارض بعد موتها، و یظهر به دین‏الحق على‏الدین کله ، ولو کره‏المشرکون. له غیبة یرتد فیها اقوام و یثبت فیها على‏الدین‏آخرون، فیؤذون و یقال لهم: «متى هذا الوعد ان کنتم صادقین‏»، اما ان‏الصابر فى غیبته‏ على‏الاذى و التکذیب بمنزلة ‏المجاهد بالسیف بین یدى رسول‏الله (صلی الله علیه واله)» (۸)
در میان ما اهل بیت دوازده مهدى وجود دارد که اولین آنها امیرمؤمنان على‏بن‏ابى‏طالب(علیه السلام) و آخرین آنها نهمین فرزند من است. و اوست قیام کننده به حق ، خداوند به وسیله او زمین را پس از آنکه مرده است زنده مى‏کند و دین حق را به دست او بر همه ادیان غلبه مى‏دهد، اگر چه مشرکان نپسندند. براى او غیبتى است که گروهى در آن از دین خدا بر مى‏گردند و گروهى دیگر بر دین خود ثابت مى‏مانند، که این گروه را اذیت کرده و به آنها مى‏گویند:
«پس این وعده چه شد اگر راست مى‏گویید؟» آگاه باشید آنکه در زمان غیبت او بر آزار و اذیت و تکذیب صبر کند همانند کسى است که در مقابل رسول خدا (صلی الله علیه واله) با شمشیر به جهاد برخاسته است.
شاید بتوان گفت فضیلتهاى بى‏شمارى در روایات ما که براى منتظران فرج بر شمرده‏اند به اعتبار همین صبر و شکیبایى و تحمل مشکلاتى است که منتظران واقعى فرج بر خود هموار مى‏کنند. چنانکه در روایتى که از امام صادق(علیه السلام) وارد شده، آمده است:
«…فلا یستفرنک‏الشیطان، فان‏العزة‏لله ‏ولرسوله و للمؤمنین، و لکن المنافقین لایعلمون ، الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر على ، یرى من‏الاذى والخوف ، هو غدا فى زمرتنا…» (۹)
شیطان تو را تحریک نکند. زیرا که عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است لیکن منافقان نمى‏دانند ، آیا نمى‏دانى کسى که منتظر امر ما (حاکمیت اجتماعى آرمانى ما) باشد، و بر بیمها و آزارهایى که مى‏بیند شکیبایى ورزد، در روز بازپسین در کنار ما خواهد بود…

۴٫ خصال مهدى(علیه السلام)

حضرت مهدى(علیه السلام) عصار و فشرده عالم هستى (۱۰) و وارث همه انبیاء اولیاء الهى است، و خداوند متعال همه خصال نیکویى را که در بندگان صالح پیش از او وجود داشته، در آن حضرت جمع کرده است. به بیان دیگر آنچه خوبان همه دارند او به تنهایى دارد.
در زمینه آنچه گفته شد روایتهاى بسیارى وارد شده که از جمله آنها مى‏توان به روایت زیر که از حضرت اباعبدالله‏الحسین(علیه السلام) نقل شده اشاره کرد:
« فى‏القائم منا سنن من‏الانبیاء: سنة من نوح، و سنة من ابراهیم ، و سنة من‏موسى و سنة من‏عیسى ، و سنة من ایوب و سنة من محمد(صلی الله علیه واله) . فاما من نوح: فطول‏العمر; واما من ابراهیم: فخفاءالولادة و اعتزال الناس; واما من موسى: فالخوف والغیبة; و اما من عیسى: فاختلاف‏الناس فیه، واما من‏ایوب: فالفرج بعدالبلوى; واما من محمد(صلی الله علیه واله) فالخروج بالسیف.» (۱۱)
در قائم ما (اهل بیت) سنتهایى از پیامبران الهى وجود دارد; سنتى از نوح ، سنتى از ابراهیم ، سنتى از عیسى ، سنتى از ایوب: و سنتى از محمد(صلی الله علیه واله) از نوح طول عمر، از ابراهیم پوشیده‏ماندن ولادت و کناره‏گیرى از مردم ، از موسى، ترس و غیبت از جامعه ، از عیسى اختلاف مردم درباره او، از ایوب گشایش بعد از سختیها و بلایا، و از محمد(صلی الله علیه واله) قیام با شمشیر را .


پی‌نوشتها:

۱٫ ر. ک: قمى ، شیخ عباس ، مفاتیح الجنان ، دعاى ندبه ، اصل عبارتى که در دعاى مزبور آمده چنین است:
«این الطالب بدم المقتول بکربلاء»
۲٫ ر. ک: همان ، زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا. در بخشى از زیارت یادشده چنین آمده است: «فاسئل‏الله الذى اکرم مقامک و اکرمنى ان یرزقنى طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد:»
۳٫ همان جا
۴٫ القندوزى، سلیمان بن ابراهیم ، ینابیع المودة ، نجف ، مکتبة‏الحیدریة، ۱۴۱۱ ق ، ص ۵۹۰ ، به نقل از: موسوعة کلمات‏الامام الحسین(ع)، قم ، دارالمعروف ، ۱۴۱۵ ق ، ص‏۶۵۹ ، ح ۶۸۸ .
۵٫ حسینى ترمذى ، محمد صالح ، مناقب مرتضوى ، ص‏۱۳۹ ، به نقل از: قرشى،على اکبر، اتفاق در مهدى موعود۷، ص ۳۵
۶٫الشیخ‏الصدوق،ابوجعفرمحمدبن‏على‏بن‏الحسین، کمال‏الدین و تمام‏النعمة، تهران، دارالکتب الاسلامیة،۱۳۵۹ ق، ج ۱ ، ص‏۳۱۷ ، ح ۴; به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسین، ص ۶۶۱، ح‏۶۹۳ .
۷٫ همان ، ج ۱، ص‏۲۵۷ ، به نقل از: حکیمى، محمد ، عصر زندگى و چگونگى آینده انسان و اسلام، قم ، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم ، ۱۳۷۴ ، صص‏۳۶-۳۵٫
۸ . همان ، ج ۱، ص‏۳۱۷ ، به نقل از موسوعة کلمات‏الامام‏الحسین، صص‏۶۶۶- ۶۵۵، ح‏۷۰۳٫
۹٫ الکلینى ، محمدبن‏یعقوب، الکافى ، ج ۸ ، ص‏۳۷، به نقل از حکیمى،محمد، همان، ص‏۲۹۳ .
۱۰٫ در برخى از تفاسیر کلمه «والعصر» به وجود حضرت مهدى(ع) تفسیر شده است.
۱۱. علم‏الیقین ، ج ۲ ، ص‏۷۹۳ ، به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسین(ع) ، صص‏۶۶۹- ۶۶۸، ح ۷۱۰ .

دلائل محکم بر رد کسانی که مخالف مولود هستند

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیماَلحَمدُ للهِ  رَبِّ العالمینَ حَمداً یُوافی نِعَمَهُ وَ یُکافِیءُ مَزیدَه وَ الصَّلاةُ وَ السّلامُ علی سیّدنا و حبیبنا و شفیعنا مُحمَّدٍ وَ عَلی آلِهِ و أصحابه أجمعین .و اما بعد ؛ مجلس مبارک مولودی حضرت رسول صلی الله علیه و سلم ، صدها سال است که در تمامی کشورهای اسلامی برپا می شود و با استقبال بسیار گرم علما ء و فضلاء و صاحب نظران در شریعت ، روبرو شده است و در جهت تأیید آن از سوی عالمان هر عصر کتابها و رساله ها نوشته شده و فتواها صادر شده است.تنها گروهی که به مخالفت با آن پرداخته اند ، فرقه نو ظهوری است که ادعای سلفیت می کند. این مدعیان از روی عدم آگاهی به شریعت و نیز بی مهری  نسبت به صاحب رسالت صَلی الله علیه وسلم ؛ مولودی را بدعت ناپسند و حرام می دانند. اما از آنجا که خداوند جل جلاله ، نام حبیب خود را بلند گردانیده است Ø وَرَفَعنا لک ذِکرکَ)× سوره انشراح آیه 4) ، لذا ثمره ی این کج اندیشی و عناد و مخالفت با مجلس مولودی شریف ، چیزی نیست جز اثبات جهل و نادانی خود بر همگان و خواری و ذلت در دنیا و خسران و نقمت در آخرت . چراغی را که ایزد برفروزد                    هر آنکس پف کند ، ریشش بسوزد در این گزیده ی مختصر ، تعدادی از دلایل و نظریات و فتاوای علمای اهل سنت و جماعت درتأیید مجلس مبارک مولودی جمع آوری شده است . امید است که مسلمانان بیش از پیش و با اهتمامی بیشتر به برپایی جشن مولود شریف ، کمر همت بسته تا رحمت الهی و خیر کثیر او شامل حال همه شرکت کنندگان در آن شود .مناجاتی اگر باید بیان کرد                    به یک بیتی قناعت می توان کردمحمّد! از تو می خواهم خدا را                      الهی ! از تو حبّ مصطفی راما مَدَحتُ مُحَمَّداً بمَقالَتی         ولکن مَدَحتُ  مَقالَتی بِمُحَمَّدٍ(صلی الله تعالی علیه وسلم)علامه سیّد محمّد بن علوی مالکی ، مدرس علوم حدیث در مکه مکرمه  رحمة الله علیه در کتاب ارزشمند Øالإعلام بفتاوی ائمّة الإسلام حول مولده علیه الصلاة و السلام ×به طور مشروح و مفصّل آراء دانشمندان اسلامی را گردآوری کرده است که خلاصه و گزیده ی آن را در اینجا بیان می داریم ؛علامه بزرگوار می فرماید: قبل از ذکر دلائل جواز مجلس شریف مولودی ، دوست دارم مسائل زیر را عنوان کنم :1- ما جشن میلاد مبارک سید و سرورمان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم را علی الدوام و برای همیشه و در هر وقت و به هر مناسبتی که در آن شادی و سرور باشد برپا    می کنیم و البته در ماه تولد ایشان یعنی ماه ربیع الاول بیشتر به آن می پردازیم.برای هیچ شخص عاقلی صحیح نیست که بپرسد چرا جشن می گیرید؟ زیرا این سؤال همانند آن است که بپرسد:چرا برای پیامبر صلی الله علیه و سلم شادی می کنید؟ آیا درست است که این سوال از مسلمانی صادر شود که شهادت می دهد کهØلا إله إِلا الله و مُحَمَّداً رسول الله× ؟بدرستی که این سؤال سست و سبک است و نیازی به جواب دادن ندارد و کافی است که در جواب او گفته شود:من جشن می گیرم زیرا به مناسبت تولد حضرت رسول الله صلّی الله علیه وسلم ، شاد و مسرور هستم و این شادی و سرور من به خاطر دوستی من نسبت به ایشان است به عبارت دیگر محبّ و دوستدار ایشان هستم و بدیهی است که این محبت من نسبت به حضرت رسول صلی الله علیه وسلم ، نشان دهنده ایمان من است در نتیجه من مؤمن هستم .2- منظور ما از جشن مولودی یعنی گردهمایی مسلمانان برای شنیدن سیرت آن أسوه ی حسنه و قدوه ی کامله و صلوات و سلام فرستادن بر آن جناب مستطاب و گوش دادن به مدایح و نعت هایی که در حق حضرتش سروده شده است و نیز خوراندن طعام و شیرینی به مؤمنین و نواختن فقراء و گرامی داشتن آنها و شادمان ساختن قلوب محبّان و دوستدارانش .3- ما نمی گوییم که مجلس مبارک مولودی در شبی مخصوص و با آن کیفیتی که در نزد ما شناخته شده است عملی است که در شریعت به نص صریح وارد شده است (همانگونه که درباره نماز و روزه ... نصوص صریحه آمده است) .بلکه می گوییم در شریعت هیچ نصی یافت نمی شود که از انجام مولودی شریف منع کند ، زیرا که اجتماع مؤمنان برای ذکر و یاد خدا نمودن و صلوات و سلام فرستادن بر رسول خدا صلی الله علیه و سلم ،از جمله اعمال نیک و پسندیده است و بایستی که هر گاه امکان آن وجود داشته باشد، به آن پرداخته شود مخصوصاً در ماه تولد او که در این ماه، انگیزه و علتی محکم تر و قوی تر وجود دارد برای روی آوردن و استقبال مردم و گردهمایی آنها و همچنین لبریز گشتن احساسات ایمانی ایشان؛ و این به خاطر ارتباط دادن ماه ربیع الاول هر سال است به آن ماه مبارکی که حضرت رسول صلی الله علیه و سلم در آن تولد یافته است به عبارت دیگر با توجه به زمان حاضر، گذشته را به یاد می آورند .4- این اجتماعات وسیله ای بزرگ است برای دعوت به سوی الله جلّ جلاله و فرصتی طلایی، که شایسته است از دست نرود بلکه بر دعوتگران و علماء واجب است که امت را به پیامبر صلی الله علیه وسلم و اخلاق حمیده و آداب پسندیده و احوال منحصر به فرد و سیرت عالیه و معامله ی پاکیزه و عبادت خالصانه ایشان یادآور شوند و پند و نصیحت نموده به سوی نیکوکاری و رستگاری ، رهنمون کنند و آنها را از امتحانات و بدعت ها و فتنه ها برحذر بدارند.و ما به فضل الهی؛ همیشه به سوی موارد فوق الذکر دعوت می کنیم و در این مجالس پرخیر و برکت شرکت می جوییم و به مردم می گوییم که:مقصود از این مراسم مولود خوانی ، فقط جمع شدن در یک مکان نیست بلکه این اجتماعات مبارک ، وسیله ای شریف است برای هدفی شریف و آن اهداف را بیان می کنیم . و کسی که در این مجالس برای دین خود ، چیزی کسب نکند در واقع از خیرات و فیوضات و برکات جشن مولودی شریف محروم و بی بهره مانده است .( اولین کسی که به روز میلاد پیامبر صلی الله علیه و سلم اهتمام ورزید و به آن اهمیت خاصی داد) . اولین کسی که روز تولد حضرت رسول صلی الله علیه وسلم را خاص گردانید ، صاحب مولود شریف یعنی ذات پرانوار حضرت محمّد صلی الله علیه وسلم می باشد .زیرا که در صحیح مسلم کتاب الصیام آمده است که آنگاه که از آن حضرت صلی الله علیه وسلم در مورد روزه روز دوشنبه پرسیده شد؟فرمودند :« دوشنبه روزی است که من در آن به دنیا آمده ام »)صحیح مسلم به شرح نووی جلد چهارم صفحه 306 و 307 و مسند امام أحمد بن حنبل جلد پنجم صفحه 299( و این صحیح ترین و صریح ترین نص و دلیل در مشروعیت مجلس مولودی شریف است.امیرالمؤمنین در حدیث ، حافظ ابن حجر عسقلانی رحمه الله می گوید : برای من آشکار شده است که مجلس مولودی بر اصلی ثابت ، استوار است و آن اصل این است که در صحیح بخاری و مسلم آمده که پیامبر صلی الله علیه وسلم آنگاه که به مدینه تشریف آورد. یهودیان مدینه را دید که روز عاشورا را روزه می گیرند . از آنها پرسید : چرا این روز را روزه می گیرید ؟ آنها پاسخ دادند : عاشورا روزی است که خداوند فرعون را غرق کرد و موسی را نجات داد . ما هم برای شکرگزاری خداوند ،این روز را روزه می گیریم . در آن هنگام  حضرت رسول صلی الله علیه وسلم فرمودند : ما به موسی نسبت به شما شایسته تریم ») حدیث شماره (2004) از صحیح بخاری و حدیث شماره (127- 1130) از صحیح مسلم.بنابراین از این حدیث استفاده می شود که عمل شکرگزاری خداوند به خاطر دادن نعمتی یا برطرف نمودن مصیبت یا عذابی در روزی معیّن و نیز تکرار شکرگزاری در همان روز در همه سالها و برای همیشه ، صحیح و جایز می باشد و البته شکرگزاری خداوند به طرق مختلف حاصل می شود از آن جمله :سجده کردن برای او و روزه گرفتن و صدقه دادن و تلاوت قرآن و ... و کدامین نعمت بزرگتر است از نعمت آفرینش پیامبر رحمت حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم که خداوند جل جلاله به سبب بعثت آن ذات مبارک بر مؤمنان منت نهاده ، آنجا که می فرماید:    Ø لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ إذا بَعَثَ فیهِم رَسُولاً مِن أنفُسِهِم)× سوره آل عمران آیه 164( یعنی (( هر آیینه نعمت فراوان داد خدا بر مؤمنان ، آنگاه که فرستاد در میان ایشان پیغمبری از قوم ایشان )) .حافظ الحدیث جلال الدین سیوطی می گوید : عمل مولودی که عبارت است از اجتماع مردم و تلاوت بخشی از آیات قرآن مجید و روایت تعدادی از أحادیث و أخبار وارد شده در مورد ولادت با سعادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم همچنین ذکر آن علامات  ونشانه هایی که در هنگام ولادت او به وقوع پیوسته و سپس غذا دادن به جماعت حاضرین ؛ در دیدگاه من چنین مجلسی از جمله بدعتهای حسنه است که انجام دهنده آن به خاطر آن ثواب می برد و مأجور است . زیرا که در این مجلس ، بزرگداشت منزلت و مقام پیامبر رحمت صلی الله علیه وسلم و نیز اظهار سرور و شادمانی به مناسبت تولد آن حضرت صلی الله علیه وسلّم صورت می پذیرد . اولین کسی که مجلس مولودی برپا نمود ؛ پادشاه اربل ؛ مظفرالدین ابوسعید کوکبری متوفی به سال 630 ﻫ. بود که یکی از پادشاهان نیکو خصال بود به طوری که ابن کثیر دمشقی در تعریف و تمجید او می گوید : پادشاهی با شهامت و شجاع و عاقل و عالم و عادل بود که هر سال در جشن مولودی پیامبر سیصد هزار دینار خرج می کرد . سپس علامه سیوطی می گوید :مشروعیت مجلس مولودی براساس اصلی غیر از اصل شیخ ابن حجر عسقلانی ، برای من معلوم شده است و آن اصل این است که امام بیهقی رحمه الله از أنس رضی الله عنه روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از نبوت برای خودش عقیقه قربانی نمود(درباره صحت سند این حدیث بنگرید به تحفة المحتاج جلد 9 – ص 459 و إعانة الطالبین جلد 2 ص 382) و این در حالی بود که عبدالمطلب جدّ او نیز در هفتمین روز تولدش برای او قربانی سر بریده بود و عقیقه برای بار دوم تکرار نمی شود . از این حدیث استنباط می شود که این عمل پیامبر صلی الله علیه وسلم ؛ اظهار شکر و سپاس به حضور خداوند است که او را رحمت برای عالمیان گردانیده است و همچنین وضع قانون و شرع است برای امتش ؛ بنابراین برای ما مستحب است اظهار شکرگزاری به مناسبت تولد حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم به وسیله جمع نمودن برادران دینی در یک مکان و طعام دادن آنها و انجام اعمال خیر و نیکو و ...امام القراء و حافظ الحدیث شمس الدین ابن الجزری در کتابش به نام (( عرف التعریف بالمولد الشریف )) می گوید : همانان ابولهب بعد از مرگش در خواب دیده شد پس به او گفته شد : حالت چگونه است ؟ گفت: در آتش جهنم می سوزم مگر دوشنبه ها که از عذابم کاسته می شود . بدین ترتیب که از میان دو انگشتم مقداری آب می مکم .و این تخفیف در عذاب من به سبب آزاد کردن ثویبه بود آنگاه که تولد محمّد صلی الله علیه وسلم را به من بشارت داد و نیز به سبب شیر دادن ثویبه آن حضرت را صلی الله علیه وسلم . هرگاه ابولهب کافر که در قرآن در نکوهش او سوره مسد نازل شده است به خاطر شادی و سرور به تولد پیامبر صلی الله علیه وسلم در عذابش تخفیف داده می شود پس چگونه است حال مسلمان موحّدی از امت پیامبر صلی الله علیه وسلم که به مناسبت تولد آن حضرت شاد و مسرور می شود و هر چه در توان دارد در راه محبت آن ذات گرامی صرف می کند ؟ سوگند به زندگانی ام که پاداش این چنین شخصی از خداوند کریم این است که او را به فضلخودش وارد باغهای پرنعمت بهشت گرداند .