اما در جامعۀ پر رمز و راز و ماشینی امروزی هیچ کس در این زمینه به فکر جانباز و معلول نیست! نه صنعتگر، نه تاجر، نه دولت! و نه هیچکس دیگر.
وبلاگ روزهای جانبازی نوشت:
بسیاری از درک مشکلات جانبازان نخاعی عاجز هستند. وقتی جانبازی میگوید 33 سال است که من در ماشین مینشینم و همسرم برایم خرید میکند زیرا خیابانهای شهر آماده ویلچر من نیست. یا وقتی میگوید فرزند کم سن و سال یک جانباز اشک میریخت و میگفت میخواهم کنار پدرم در پارک دوچرخه سواری کنیم مثل بقیه پدر و پسرها آن هم با اوضاع نابسامان پارک های شهر برای جانبازان ویلچری یا وقتی جانبازی از وزیری روایت میکند که میگفت: مگر نیاز است که جانبازان از خانه بیرون بیایند؟ دوباره این گزاره تأیید میشود که خیلی از مسئولان از درک مشکلات جانبازان نخاعی عاجز هستند. حتی مدیران بحران ، معنی مانع برای فرد ویلچری و جانباز را نمی فهمد تا چه برسد برای ایجاد تمهید .