در تاریخ پنجشنبه ششم آذرماه 93 اداره منابع طبیعی نائین مبادرت به جمع آوری 212 نفر شتر که در منطقه بیابانی به چرا مشغول بوده اند به جرم اینکه این قسمت متعلق به شهرستان نائین است جمع آوری و به منطقه دق سرخ انتقال و آنها را به مدت هفت روز محبوس نموده اند که پس از پیگیریهای زیاد و رفت و آمدهای متعدد و صدور حکم دادگستری نائین آنها آزاد شده اند ولی 187 نفر از آنها تحویل شده است ولی غافل از اینکه شتری که هفت روز از خوردن آب و آذوقه محروم بوده اند پس از آزادی و پرخوری تعدادی از آنها تلف شده است و بعضی در حال مریضی هستند بیابانی که سالهای سال خشکسالی بوده آیا علف و بوته ای است که شتر بخورد؟
در صورتیکه حدود چهارصد هزار هکتار از مراتع متعلق به اردستان بوده و در حال حاضر نائین ادعای مالکیت آن را می نماید شرکت شترداران موضوع را به اطلاع مسئولین بخش ، شهرستان و نماینده اعلام داشته ولی هنوز جواب واقدامی به عمل نیامده چه کسی مسئول است چه کسی می خواهد جبران خسارت نماید نمی دانم با توجه به ناامنی کشورهای همسایه و بحمدلله به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به رهبریت مقام عظمای ولایت آیت الله خامنه ای امنیت کامل در کلیه مرزها و داخل کشور برقرار بوده و ان شاء الله تا حضور حضرت مهدی (عج) ادامه خواهد داشت آیا باید چنین اتفاقاتی رخ دهد؟
شرکت تعاونی شترداران منطقه زواره
صادق زیباکلام با اشاره به مبارزات یکصد ساله مردم ایران برای حاکمیت قانون در کشور به سخنان اخیر مهدی طائب درباره تفهیم اتهام موسوی و کروبی واکنش نشان داد.
صادق زیباکلام در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا، درباره سخنان طائب مبنی بر تفهیم اتهام موسوی و کروبی از سوی شورای عالی امنیت ملی اظهار کرد: من فکر میکنم آنچه جناب طائب میگویند، از صدر تا ذیل نادرست است؛ چرا که در هر نظام سیاسی اولین و اساسیترین مسئله، قانون و حاکمیت قانون است.
استاد دانشگاه تهران افزود: در یکصد سال گذشته - یعنی از مشروطه به بعد از جمله در انقلاب اسلامی - مبارزه کردیم که در کشور قانون حاکم شود.
زیباکلام با اشاره به اظهارات طائب، رئیس قرارگاه عمار تصریح کرد: این چیزی که جناب طائب گفتند فقط در ذهن ایشان است، و الا در این 36 سالی که از انقلاب میگذرد، هرگز چه صراحتا و چه تلویحا گفته نشده است که شورای عالی امنیت ملی زیر نظر قوه قضائیه است یا اینکه شورای عالی امنیت ملی حکم دادگاه را دارد یا میتواند تفهیم اتهام و محکومیت صادر کند. در کجای قانون اساسی ما، چنین وظایف و اختیاراتی برای شورای عالی امنیت ملی پیشبینی شده است؟
وی افزود: آنچه جناب طائب میگویند، نقض آشکار قانون، قانون اساسی و حاکمیت قانون در جمهوری اسلامی ایران است.
صادق زیباکلام گفت: باید اتهامات مشخص باشد. اینکه یک چهره اصولگرا در مجلس، یا هر مقام دیگری مطالبی را علیه موسوی و کروبی و خانم رهنورد مطرح کنند، هیچ کدام ملاک و معیار نیست. بنابراین اینکه گفته شود اینها در فتنه بودند اینها با سفارتخانههای خارجی در ارتباط بودند، اینکه گفته بشود اینها قصد کودتا و براندازی داشتند، همه اینها مطالبی است که چهرهها و شخصیتهای اصولگرا در این مدت گفتند، اما ملاک باید قانون باشد.
گفتنی است، حجتالاسلام مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار در گفتوگویی با خبرگزاری مهر، از تشکیل دادگاه صالحه برای رسیدگی به جرایم سران فتنه سخن گفته و با تأکید بر اینکه این دادگاه دارای یک قاضی و یکسری دادنامه است و قاضی پس از تحقیقات از طریق دستگاههای مختلف کیفرخواستی در این خصوص صادر میکند، گفت: مسئله بغی سران فتنه در شورای عالی امنیت ملی مورد بررسی قرار گرفت و رئیس قوه قضائیه که خودش نیز قاضیالقضات است، حضور داشت و همچنین دستگاههای امنیتی که باید اطلاعات مربوط به سران فتنه را هم ارائه میکردند در شورای عالی امنیت ملی حاضر بودند.
طائب ابراز کرده: تمام تصمیماتی که شورای عالی امنیت ملی در خصوص سران فتنه گرفته به خود آنها ابلاغ و در واقع آنها را تفهیم اتهام کرده است که موضوع بغی بر نظام توسط آنها برای اعضای شورای عالی امنیت ملی اثبات شده است.
مدتی میشه که ننوشتم علتی جز تنبلی هم نداره
شاید دلیل بهترش این باشه که قرار بود خصوصی بزارم اما حس خصوصی نوشتن نبود
نمیدونم شاید چون اینجا وب بچه هاست دوست ندارم توش کاملا همه مسائل رو توضیح بدم
بعضی اوقات بفکر یه وبلاگ با نام مستعارم که نمیدونم برام مدیریت 2 تا وبلاگ امکان داره یا نه
اما احتمالا که وب جدیدی هم میزنم و میام آدرسشو بهتون میدم
اما بریم سر روزانه نوشت خودم
الان رادوین هشت ماهش تموم شده و بیشتر از یکساله که من سر کار نمیرم و تو خونه هستم و این تو خونه موندن برام سخته.با اینکه تلاش خودمو میکنم که دچار روزمرگی نشم و از روزهام و پسرهام لذت ببرم و قدر نعمت ها و الطاف خداوند رو بدونم اما بازهم واسه منی که از اول آشناییم با شوشو همش با هم بودیم این دوری سخته
من و شوشو از ابتدای آشناییمون همکلاسی بودیم در دانشگاه و بعدش هم همکار
با اینکه الان حدود یکسال و چهارماه هست که تو خونه هستم اما هر روز که شوشو از خواب پا میشه که بره سر کار من هم به این فکر میکنم که اگه دوباره باردار نشده بودم الان باید من هم لباس میپوشیدم و همراهش میرفتم رامتینم که دیگه از آب و گل در اومده بود و کلی خوش بحالم میشد
اما خدا رو شکر میکنم واسه بخشیدن فرشته کوچولویی بنام رادوین که خیلی دوستش دارم و با خودم میگم اینروزا هم میگذره انشالله و رادوینم بزرگ میشه و وقتی بره مهد من راحتر میشم حتی شاید دوباره رفتم سر کار ..
الله و اعلم کسی چه میدونده آینده چه تقدیری رو برامون در نظر گرفته
خیلی وقته که استخری جایی نرفتم .همش تو خونه ام
شوشو ماه پیش رفت و با برادرام باشگاه بدنسازی ثبت نام کرد
با باشگاه رفتنش خیلی موافقم مخصوصا که برای روحیه اش هم خیلی خوبه
اما چیزی که هست اون هر روز میره باشگاه و این یعنی اینکه صبح تا ظهر سرکار بعدش یه کوچولو خونه و ناهار بعد باشگاه و خرید = من همش توخونه سرکله زدن با بچه هاو ضعف اعصاب و بی حوصلگی و ...
حلا بهش گفتم حتما از ماه دیگه یک روز در میون بره تا منم بتونم واسه خودم برنامه استخر و باشگاه و .. بزارم
***********************
خرید کردن رو تا عید تعطیل کردم هم واسه خودم هم شوشو و بچه ها
تا الان که زمستون هم اومده شیراز فقط یکبار یک کم بارون اومده و هوا هم خیلی سرد نیست
ما هم تا دلتون بخواد از سال های قبل بوت و پاتو و .. داشتیم امسال هم باز یه عالمه خریدیم
و شاید چون خیلی تفریحی نداریم همین خرید کردن شده تفریح ما
اما دیگه بسه ...
***********************
از رادوین بگم براتون که خیلی ناز و دوست داشتنی هست
موهاش بور شده و بیشتر حنایی رنگ و تو آفتاب میشه نارنجی
هم رنگ موهاش و هم چهره اش به بابام رفته و از این بابت خوشحالم
به نسبت رامتین هم خیلی لاغره هم خوب غذا نمیخوره هم شکمش خوب کار نمیکنه و هم رامتین اندازه الان رادوین که بود سینه خیز میرفت اما رادوین فقط غلت میزنه و اینا با اینکه میدونم بچه با بچه فرق میکنه اما نگرانم میکنه
واسه رامتین خیلی راحت بودم چون همیشه قد و وزنش حتی از نرمال هم بیشتر بود و من هیچ نگرانیی نداشتم حتی مرتب هم بهداشت نمیبردمش!!
اینروزها رادوین صبح حدود 10و11 بلند میشه از خواب و من میارمش میزارمش تو صندلی غذاش
یه سی دی آموزش زبان انگلیسی بنام هپی هپی انگلیش داره که خیلی شاده و عاشق اونه شاید روزی چندین و چندین بار سی دیش رو نگاه میکنه و عاشقشه و بنظر من که حتی بعضی از کلمات مثه ایم رو هم تکرار میکنه و با قسمت های شعرش کلی سرشو تکون میده و دست و پا میزنه و ذوق میکنه .ماشالله
تو این مدت منم تند تند مشغول آماده کردن ناهار رامتین و پیچیدن تغذیه های مهدش هستم
بعد از رونه کردن رامتن دیگه رادوینم گرسنه شده که بهش صبحانه که معمولا سرلاک هست که توش کمی موز یا زرده تخم مرغ هم حل کردم میدم و کمی بعد هم میخوابه
بعد از خوابیدن اون من باز مشغول کار خونه میشم و ناهار رادوین رو هم میپزم
ناهارش معمولا برنج و گوشت ماهیچه +سبزیجات و هیوج و گوجه و .. +چندتا دونه ماش و روغن +کمی آرد (جوانه گندم یا جو یا ذرت یا برنج یا سویا یا گندم ) هست که یک روز درمیون بجای گوشت و برنج مرغ و ماکارونی میریزم
بعد از پخت ناهار رادوین و انجام کارهای خونه اگه برسم کمی وب گردی میکنم و سری به گوشیم و پی ام هام میزنم
بعد حدود ساعت 3 شوشو میاد و رادوینم معمولا بیدار میشه و هممون ناهار میخوریم رامتینم که پیش دبستانیه
بعدش دوباره مشغول کار خونه هستم تا رامتین بیاد
بعضی وقتها هم عصرها بیرون میریم اونم که با این وضع هوا فقط میشه سری به تجاری ها زد که سرپوشیده هستن که اونجاهام دیگه برام تکراری شدن
اگه کسی ایده ای واسه گذران بهتر وقتم داره بگه ممنون میشم
تنها سریالی که میبینم حریم سلطان هست که از روزی که اون خرم خوشکله رفت دیگه دوستش ندارم و اونم دیدن و ندینش خیلی برام فرقی نداره..
**********************
هنوز اضافه وزن دارم اما خوب به نسبت بعد زایمانم کلی وزن کم کردم و الان نرمال شده هیکلم و دیگه جوری نیست که خودم خودمو چاق بدونم و در کل خوبم و از این بابت خوشحالم
***********************
از رامتین بگم که اینروزها میره پیش دبستانی و شیفتش ثابت ظهر هست
از پیش دبستانیش خداروشکر خیلی راضی هستم و انشالله که سال دیگه هم بتونم یه مدرسه خوب بزارمش
لباس فرم ندارن و رامتین فوق العاده به تیپش اهمیت میده همه لباس هاش رو با هم ست میکنه و خیلی خوب هم یاد گرفته که چطور باید این کار رو انجام بده
پسر فوق العاده خوب و مرتب و منظمی هست و داداشش رو هم خیلی دوست داره و مثل همیشه هم تو انجام کار خونه بهم کمک میکنه البته در حد سن و سال خودش .ماشالله
***********************
بعد از سه سال که از ثبت نامم در آموزشگاه رانندگی گذشته سه شنبه امتحان دام و این اولین باره که میخوام امتحان بدم هوز کلی تو پارک دوبل و کلاچ و ترمز ریپ میزنم اما میخوام همه تلاشمو بکنم و به خودم قول دادم تا آخر همین ماه قبول بشم و انشالله تا عید یه راننده حرفه ای باشم واسم دعا کنید
*********************************************
از این به بعد هر شنبه میام و مینویسم انشالله تا بتونم خاطراتم رو ثبت کنم
دوستتون دارم
بای
یه ترانه نوشته بودم به اسم یکی بود یکی نبود
البته شباهتی به این نداشت .
مرتضی از سوژش خوشش اومد ولی نساختش .
روزی که این ملودیو ساخت لوله استودیو ترکیده بود و آب همه جا رو برداشته بود .
داشت لواشک می خورد که رفتم اینو نوشتم رو اون ملودی .
خیلی دوسش داشت
هر کی میومد تو استودیو اول اینو می ذاشت که بشنوه .
تنظیمم که میلاد ترابی زد و شد این ...
ترک یک آلبوم یکی هست
راستی هنوز یکی هستاااااا یادتون نره
فیس بوک شاهین دلیوند:
این پستو تو فیس بوک شاهین دلیوند دیدم
یادمه میخواستیم بریم کربلا
اولین بار قرارشو پارسال تو یه کنسرت گذاشتیم
من و مرتضی و مهدی کرد و حسین کیا
قبل محرم بود همه چی جور شد جز پاسپورت من که برگه هاش تموم شده بود و من نتونستم برسونم پاسپورتمو
روز آخر بود واسه اینکه بتونم پاسپورتمو بدم و نرسیده بود دستم
ساعت دو ظهر بود که رفیقم واسم آوردش گفت تمدیدش کردم
من اینقدر ناراحت بودم که دوس داشتم بمیرم
یهو گوشیم زنگ زد
مهدی کرد بود
گفت همین الان پاسپورتتو بده که بدم محمود با ماشین ببره برسونه
خلاصه منو طلبید
خیلی از اینکه من و مرتضی و مهدی و محمود داریم میریم از جمع گروهمون و نایب الزیاره ایم خوشحال بودم
تا اینکه یهو مرتضی بستری شد
دوباره غم دنیا اومد رو سرم
اینکه برم و جاش بزارم
برم و بیام و ببینم که نیست
ما رفتیم و قرار شد مرتضی سه روز بعدش مرتضی و مصطفی بیان
نیومد
نشد
اون تخت لعنتی نزاشت مرتضی بیاد
اما الان میبینم که کلی نایب الزیاره داشته
مرتضی رفت پیش آقام حسین
شاید سخت باشه گفتنش
اما یه شب تو حرم امام حسین بودم
گفتم یا حسین تورو به غریبیت قسم عذابش نده
یک سال عذاب کشیده نذاشته کسی از دردش بدونه
لبخند زده حتی تو بدترین شرایط
بستشه دیگه
یا برگردونش به این دنیا به خاطر طرفداراش بخاطر خونوادش بخاطر جوونیش به خاطر ماها که وابسطه ایم بهش
یا بی درد ببرش پیش خودت
جات خوبه میدونم
راحت شدی از این دنیا
دوستت دارم مرتضی
تا ابد
دلم تنگته
دلم تنگه مثه ابرای تیره