رئیس دپارتمان داوری گفت: تصمیم گیریهای درست داور مسابقه به دلیل نزدیکی و آمادگی ذهنی بسیار بالای وی بود.
وی ادامه داد: همچنین در صحنه دیگری از بازی شاهد برخورد کوچکی بین مدافعان تیم کشورمان مقابل مهاجم اماراتیها در محوطه جریمه تیم ایران بودیم که این صحنه هم به هیچ وجه خطا نبود و برخورد طبیعی بازی محسوب میشود. بطور کلی بازی بسیار حساسی بود و تصمیم گیریهای درست داور مسابقه به دلیل نزدیکی و آمادگی ذهنی بسیار بالای وی بود.
همچنین رییس دپارتمان داوری درباره صحنه گل ایران بیان کرد: این صحنه اوج هنر کمک داور مسابقه بود چراکه وی تصمیم بسیار سختی در صحنهای که غیر قابل تشخیص بود را اتخاذ کرد. تصمیمگیری کمک داور نشان از تمرکز بالا و حرکت درست وی روی خط داشت.
وی در پایان افزود: نکته جالبی که از چند روز گذشته به وجود آمده بود هجمه بی موردی است که همیشه در فضای فوتبال کشور وجود دارد و انتخاب داوران ژاپنی را تاثیر گذار در روند بازی عنوان کردند. در صورتی که امروز شاهد قضاوت درست و بدون پیش زمینه ذهنی داوران بودیم و بخصوص اگر کمک داور به اشتباه آفساید میگرفت همه این اشتباه را به حساب ملیت وی میگذاشتند.
عباس میرزا و تحقیق در مورد علل عقب افتادگی ایران
ژوبر که از سوی ناپلئون بناپارت به ایران اعزام شده بود. در سال 1221 ق. در اردوگاه جنگی عباس میرزا با روسها از او دیدن میکند. در این دیدار به نقل ژوبر عباس میرزا به وی چنین میگوید:
مردم به کارهای من افتخار میکنند، ولی چون من، از ضعیفی من بیخبرند. چه کردهام که قدر و قیمت جنگجویان مغرب زمین را داشته باشم؟ یه چه شهری را تسخیر کردهام و چه انتقامی توانستهام از تاراج ایلات خود بکشم؟ ... از شهرت فتوحات قشون فرانسه دانستم که رشادت قشون روسیه در برابر آنان هیچ است، معالوصف تمام قوای مرا یک مشت اروپایی(روسی) سرگرم داشته، مانع پیشرفت کار من میشوند... نمیدانم این قدرتی که شما(اروپاییها) را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطهور و بندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است، یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم؟
مسافرت به ارمنستان و ایران، ب.آ. ژوبر، ترجمهی محمود هدایت، ص 94 و 95.
اتفاق ناامیدکننده هفته گذشته، بدون تردید انتشار مصاحبه حیرت انگیز مجتبی جباری با وب سایت «الکاس» قطر بود؛ جایی که شماره هشت سابق فوتبال کشورمان درست شب بازی با عنابی ها، به تیتر اول خبرگزاری حریف تبدیل شد و هر چه دل تنگش می خواست در مورد فوتبال ایران به زبان آورد! او گفت کارلوس کی روش هیچ چیز به تیم ملی اضافه نکرده و حتی یک نکته هم به وی نیاموخته است، گفت در فوتبال ایران به نسل جدید بها داده نمی شود، گفت افتخار می کند از اینکه به لیگ قطر پیوسته و جایی حضور دارد که جوانان مورد توجه هستند، گفت همه دنیا شاهد بازی های ضعیف ایران در برزیل بودند و این تیم نمی تواند مدعی قهرمانی در جام ملتها باشد، گفت که خداحافظی اش از تیم ملی به خاطر دلواپسی اش از به خطر افتادن منافع الاهلی بوده و احساس نگرانی می کرده از اینکه در صورت حضور در جام جهانی، مصدوم شود و فرصت خدمت به باشگاه قطری را از دست بدهد. او گفت، هرآنچه را که نباید می گفت. بی خیال تکذیب و توجیه های بعدی؛ مهم، مصاحبه ای بود که چند ساعت مانده به بازی مرگ و زندگی قطری ها روی اینترنت رفت، آن هم با امضای یک ستاره ایرانی!
این اولین بار نیست که مجتبی جباری با سخنان شگفت انگیزش باعث بهت و حیرت ایرانیان می شود. او پیش تر در پایان بازی استقلال و الهلال عربستان شدیدا به تشویق «خلیج فارس» توسط تماشاگران اعتراض کرده و بعد از پیوستن به الاهلی گفته بود «خوشحالم که در قطر، هر روز استعدادهای جدیدی از خودم کشف می کنم!» این آخری اما واقعا شاهکار بود. چه کسی فکرش را می کرد شب یک بازی کلیدی تیم ملی، تیر زهرآگین از جانب جبهه خودی شلیک شود؟ مارادونا را ول کنید، غضنفر راهم ول کنید، این دفعه زیدان را بگیرید! دنیای عجیبی است؛ این طرف بعد از سوت پایان ایرماتوف، کی روش پرتغالی که پیش تر به تبانی با قطر متهمش کرده بودند، با صورتی کبود از هیجان زانو می زند و پیروزی تیمش را جشن می گیرد. آن طرف اما ستاره فوتبال ایران بزم رسانه های دشمن را چراغانی می کند. کاش هیچ وقت «زادگاه» را مساوی با «ملیت» نمی گرفتیم!
بعد ازخواندن این مصاحبه، شاید بشود یک دنیا سوال از جباری پرسید. شاید بشود روزی را به یادش آورد که استاد بعد از بازی با سایپا مهر کرج، درایت کی روش را به رخ مظلومی کشید و هر چه دلش خواست علیه سرمربی استقلال گفت. شاید بشود جلد مهم ترین مطبوعات دنیا را بعد از بازی ایران و آرژانتین برایش ردیف کرد و نشانش داد که بازی به قول او «افتضاح» کشورمان، چه بازتابی در جهان داشت. این همه اما چه فایده ای دارد، وقتی کسی خودش را به خواب زده و سودای برخاستن ندارد؟ اصلا گیریم که همه این حرف ها درست باشد و از سر دلسوزی، اما آیا بهترین جا برای طرح شان، یک رسانه قطری بوده است؟ یعنی هیچکس در ایران به آقا مجتبی تریبون نمی داد تا بیاید و حرفش را بزند؟ آیا اگر او اراده می کرد در برنامه نود نقطه نظراتش را به زبان بیاورد، عادل فردوسی پور این فرصت را در اختیارش قرار نمی داد؟ سیلی زدن به صورت دوست مقابل دیدگان دشمن، چه سودی دارد؟ چه کسی قرار است حرف های جباری را در یک رسانه بیگانه بشنود و آنها را مبنای عمل قرار بدهد؟ در این شرایط آیا حق نداریم بیش از پیش به نیت او شک کنیم و از آقای ستاره ناامید باشیم؟
مجتبی جباری سال هاست که «از بالا» به فوتبال ایران نگاه می کند و هیچ فرصتی را برای تحقیر آن از دست نمی دهد. او همان کسی است که پیتزا دادن باشگاه به بازیکنان را به تمسخر می گیرد، اما به خودش اجازه می دهد مربیانش را در هم بکوبد، با یک بازیکن وسط زمین درگیر شود و حکم اخراجش از تیم را بدهد یا وسط قرارداد با یک باشگاه حرفه ای ناگهان زیر همه چیز بزند و چمدانش را ببندد. او حالا صراحتا گفته یک تیم عربی حوزه خلیج فارس را در آستانه جام جهانی به تیم ملی کشورش ترجیح داده است. به به، عجب روحیه ستایش برانگیزی! بیچاره ژاپنی های مفلوک و آماتور که همین حالا نصف بازیکنان شان لیگ های ممتاز اروپایی را درست وسط مسابقات ول کرده اند و برای بازی در جام ملتهای آسیا زیر پرچم کشورشان آمده اند. این بدبخت ها کی قرار است درست شوند آقا مجتبی؟
شاید جباری از هیچ بازیکنی در جهان به اندازه کرار جاسم نفرت نداشته باشد؛ کسی که او در موردش گفته بود: «می خواستم در رختکن بزنمش، اما بچه ها گفتند غریب است!» کاش اما مجتبی بعضی چیزها را از همین عراقی پرحاشیه یاد می گرفت؛ کسی که وقتی چند هفته پیش در اوج آمادگی فنی از تیم ملی کشورش خط خورد، حاضر نشد حتی یک خط در این مورد با رسانه های ایرانی حرف بزند. عادل فردوسی پور در برنامه نود خودش را کشت تا او روی آنتن تلویزیون کشورمان فقط چند کلمه فارسی صحبت کند، اما کرار که این زبان را از سعدی و حافظ هم بهتر بلد است هرگز زیر بار نرفت و تنها به زبان مادری اش سخن گفت. مشکلی هم نیست البته؛ تیم ملی ایران که به قول آقا مجتبی «پیر» است، با گل یک جوان 20 ساله قطر جوانگرا(!) را با همه بازیکنان چند ملیتی اش حذف کرد تا متهم ردیف اول فساد در فوتبال جهان، به خاکش برگردد و جباری را از تنهایی دربیاورد. ممنون آقای شماره هشت؛ شما از همنشینی ات با شیوخ لذت ببر و ما از تماشای سردار آزمون در آغوش هموطنانی که روی سکو «مردانه» تیم شان را تشویق کردند. به خدا که معامله خوبی است؛ سرباز جنگ گریز را دادن و سردار دلپذیر را گرفتن!