آنچه باید گفت و در برگه ی سفید کاغذ برای مخاطب نگاشت حاصل سال ها رنج گفتاری و نوشتاریست از بی خردی مسولین از گذشته تا حال و اوج این نابخردی و بی فکری در دوره 8 ساله ای که حرف از عدالت اجتماعی بود یعنی دوران بگم بگم ها و تا به الان که حرف از تدبیر و امید و اعتدال گراییست پا برجاست.
در هیچ دوره ای شهر فریدونکنار روزهای خوش به خود ندید و در بدنه این شهر پر است از زخم های سطحی و گاه عمیق و روزهای خوش آن به گفته ی قدیمی ها برمی گردد به زمان مرحوم مهندس مجدآرا و یاد و نام او و آن روزها فقط در ذهن ها باقیست چرا که کار خالصانه و خدمت صادقانه همیشه در یادها خواهد ماند.
حال در زمانه ای که پیش بینی می شد تدبیر این دولت بارغه هایی از امید در کالبد این شهر بدمد اما تصمیم اشتباه و مشاورین بی ذوق و همچنین خواب آلود بودن مسولین شهری منجر به انتخاب اشتباه 8 ماهه شد که در این برهه از زمان به اندازه 8 سال عقب رفت برای این شهر بوده است.
آنچه که باید گفت و انتقادی که باید کرد از نهادهای کم جان برخاسته از دل مردم است که حرف های خود را در گوشی به هم می گویند و اما جوان امروز به دور از محافظه کاری و ترس و تملق و چاپلوسی با صدای رسا به مسولین استانی می گوید که چرا این شهر را به مانند آزمایشگاهی برای کارآموزان و مدیران نوپا و نوظهور و یقه دیپلمات قرار داده اند ؟!چرا برای کوچکترین تا بزرگترین اداره این شهر افراد غیر بومی باید مدیریت آنجا را بر عهده داشته باشند آیا این امر توهین به افراد شایسته و بومی این شهر نیست ؟!
اما سوال مهم تر ما که در ذهن گنجانده شده و باید از شخص استاندار پرسید این است که چرا گوشش بدهکار حرف های مردم این شهر نیست ؟! و چرا یک فرد بومی را برای سمت فرمانداری انتخاب نمی کند ؟ آیا شکست 8 ماهه از انتخاب ناکارآمد فرماندار قبلی کافی نبود ؟ آیا مشورت گرفتن و لازم الاجرا دانستن حرف کسی که به دنبال منافعش در انتخابات آتی مجلس است کار درستی است ؟
حال با صراحت و زبان تاکید از طرف طیف های مختلف مردم می گوییم که منتظر انتخاب فرد اصلح و شایسته و بومی برای سمت فرمانداری هستیم تا باشد در کنار همکاری متقابل در جهت خدمت صادقانه و نه آمرانه و گامی مثبت و رو به جلو در جهت پیشرفت بر داریم.
حرف ما :
شاید گفته شود فرماندار شهر انتخاب شده و این نوشته ها راه به جایی نخواهد برد اما باید گفت ما قولی بهم داده ایم که تا آخرین لحظه پای آرمان های برخواسته از روی منطقمان بایستیم و تلاش و دغدغه ما همیشه در جهت پیشرفت شهر بوده و به فکر نسل آتی این شهر هستیم.
به گزارش شاینانیوز؛ سومین فیلم از مجموعه «سفر ستارهای» توسط جاستین لین ساخته میشود. لین که به جای «روبرتو اورسی» در این جایگاه قرار گرفته، فیلمهای «سریع و خشن 6» ، «سریع و خشن: توکیو دریفت» و «سریع و خشن 4» را کارنامه فیلمسازیاش دارد.
دو فیلم نخست مجموعه «سفر ستارهای» توسط «جی.جی آبرامز» سازنده مجموعه تلویزیونی «لاست» کارگردانی شد، اما او برای ساخت نسخه جدید «جنگ ستارگان» انتخاب شد و از ادامه همکاری با این پروژه بازماند.
اولین فیلم «سفر ستارهای» در سال 2009 روی پرده رفت و فروشی 385 میلیون و 700 هزار دلاری داشت. قسمت دوم این فیلمها که «سفر ستارهای: به سوی تاریکی» نام داشت، ماه می سال 2013 اکران شد و به فروش 467 میلیون و 400 هزار دلاری دست پیدا کرد.
به گزارش هالیوود ریپورتر، لین بهتازگی بهعنوان کارگردان «خیانت بورن» با درخشش «جرمی رنر» انتخاب شده بود، اما این پروژه بهدلیل ساخت فیلم دیگری از مجموعه «بورن» با بازی «مت دیمن» به تعویق افتاد.
شاینانیوز-نویسنده شیدا
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطان صفت باشم.
من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،
من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،
چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است
و تو هم به یاد داشته باش:
من نباید چیزى باشم که تو میخواهى، من را خودم از خودم ساختهام،
تو را دیگرى باید برایت بسازد و
تو هم به یاد داشته باش
منى که من از خود ساختهام، آمال من است،
تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.
لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان
و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى
و تو هم میتوانى انتخاب کنى که من را میخواهى یا نه
ولى نمیتوانى انتخاب کنى که از من چه میخواهى.
میتوانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.
میتوانى از من متنفر باشى بىهیچ دلیلى و من هم،
چرا که ما هر دو انسانیم.
این جهان مملو از انسانهاست،
پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.
تو نمیتوانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،
قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.
دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و میستایند،
حسودان از من متنفرند ولى باز میستایند،
دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم،
چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتا رقیبى،
من قابل ستایشم، و تو هم.
یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد
به خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز میبینى و مراوده میکنى
همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت،
اما همگى جایزالخطا.
نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسانها را از پشت نقابهاى متفاوتشان شناختى، و یادت باشد که کارى نه چندان راحت است...
مهاتما گاندی