خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

میخوای خواب آقا امام زمان عج رو ببینی؟

 

 

میخوای خواب آقا امام زمان عج رو ببینی؟

شاگرد: استاد، چکار کنیم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟

استاد: شب یک غذای شور بخور،آب نخور و بخواب.

شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت. 

 شاگرد: استاد دیشب دائم

 خواب آب میدیدم!‏ خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم،کنار نهر آبی در حال خوردن

آب هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول...! 

استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی‏؛

     تشنه امام زمان(عج) بشو تا

خواب امام زمان(عج) ببینی...!

نامه ای از یک فعال فرهنگی مطبوعاتی

نامه زیر از طرف مدیر محترم شهر خوبان جناب اقای حاج محمد ساعدی فعال در عرصه فرهنگ و مطبوعات بدستمان رسیده که در رابطه با مسایل مطرح شده در برنامه چهارسوق همدلی است که با تشکر از ایشان آنرا در معرض دید بازدیدکنندگان گرامی قرار می دهیم باز منتظر می مانیم تا شما دوستان نوشتاری کنید.....

توسط:شهرخوبان
سلام علیکم 
من ذره وکمتر از ذره ای به شبکه آفتاب تعلق خاطر نداشته ندارم ونخواهم داشت این شبکه ارزانی آنسوی سلفچکانیان ارزانی خنداب ارزان خود اراک و جز به انتزاع از اراک که در این سالیان متمادی جز بذر تمرکز گرایی و به سوی خود کشی و صرف مرکز اندیشی چیزی برای شهرستان نداشته وندارد فکر نمی کنم
آنها شر نرسانند ما را به خیرشان امید نیست!! 
مرا بخیر تو امید نیست شر مرسان
سلامت باشید و موفق 
درود بر مرد اندیشه های ناب و خیر استاد چراغی و سلام بر استاد بزرگوار خودم نیک بخش عزیز که دوستش دارم
محمد ساعدی مامونیه
 وب سایت   ایمیل

 

«عبدالله خان دوامی» از زبان «محمدرضا شجریان»

hot-topic-logoامسال مصادف است با صد و بیست و سومین سال تولد زنده یاد استاد «عبدالله دوامی»، موسیقی‌دان و ردیف‌شناس برجستهٔ ایرانی است. «محمد رضا شجریان»، سال‌ها از محضر استاد دوامی استفاده کرد و گنجینه یی عظیم از نوادر تصنیف‌های ایرانی فراهم ساخت که دستمایهٔ بخش بزرگی از تحقیقات ارزنده اوست. آنچه در ادامه خواهید خواند، خاطراتی ست که استاد شجریان از دوران شاگردی نزد مرحوم دوامی به تحریر در آورده و سال‌ها پیش در نخستین شمارهٔ فصلنامهٔ فرهنگی - هنری «آوا» به چاپ رسانده است. +برای اینکه جواب سئوالهایی که در اتومبیل می‌پرسیدم فراموش نکنم و یا تصنیف‌ها و گوشه‌ها از دستم در نرود مجبور شدم یک ضبط صوت مخفی در اتومبیل کار بگذارم!

آخرین سرباز

در سرزمینی دور و سر سبز , در دیاری کهن و پر از رمز و راز , استاد فرزانه و خردمندی میزیست که دشمنان فراوانی داشت و هر یک از آنها جهت دستیابی بر مقاصد شوم و پلید خود که همانا دست یافتن بر علوم جنگها تن به تن بود از هیچ عمل پستی فرو گذار نبودند .استاد روشن بین با درایت خاصی و منحصر به فردی هر یک از توطئه های دشمنان را با ظرافت بی نظیری خنثی می نمود , در این بین شاگردان بی خرد و بلند پرواز و کوته بین استاد به واسطه طمع و حرص بیش از حد هر لحظه بیش از پیش بر مشکلات استاد می افزودند و استاد تنها مانده بود با سیل حوادث . بسیاری از رهروان پس از گذشت چندین سال گمان میکردند که تمامی مراحل آموزش را پشت سر گمارده و حال وقت آنست تا خنجر زهر آلود را بر پیکر استاد وارد سازند و این چنین بصورت پنهانی معبد را ترک کرده و جهت دست یافتن بر آمال بی پایه و اساس خود به خیل دشمنان استاد پیوستند . آنان به سو استفاده از آنچه که فرا گرفته بودند پرداخته و سوگند وفاداری به عدالت و استاد و یاری به مستمندان را فراموش کردند . در یکی از روزهای زمستان گروهی از دشمنان جهت نابودی استاد به معبد یورش آوردند و در حیاط بزرگ معبد با استاد و چند شاگرد سر سپرده کم سن و سال روبرو شدند. استاد در انتظار آنان بود و فرمانده شورشیان با ریشخند تمسخر آمیزی به او نگریست و چنین گفت :تمامی سربازان تو این نوزادان هستند ؟ با این سربازان میخواهی با من بجنگی ؟ و سپس خنده در میان شورشیان طنین انداخت و استاد همچنان به متانت و آرامش خاصی حرکات و رفتار دشمنان را موشکافانه و محتاطانه زیر نظر داشت  به یک باره حمله بی امانی توسط دشمن صورت پذیرفت و پیکار خونینی به همراه چکاچک شمشیرها تا دور دستها طنین انداخته و آوایش به گوش میرسید . استاد خود را به خطر انداخت و این چنین رهروان خردسالی را که باقی مانده بودند ,  را از محوطه معبد دور ساخت  , او با زخمهای عمیقی که برداشته بود به حملات دشمنان و خائنین پاسخهای دندان شکنی میداد .  در یک لحظه که دشمن نیز از خستگی مفرط مکث نموده  و به استاد مینگریستند که هنوز بر روی پاهایش ایستاده است , زمان نبرد بیش از حد طولانی شده و آنان گمان میکردند که در کوتاهترین زمان ممکن او را نابود ساخته و معبدش را متصرف میشوند . خائنین نیز طی سالهای گذشته چنین شیوه نبردی را از استاد ندیده بودند . ردای استاد از زخمهایش به رنگ سرخ در آمده بود و اشک ریزان بر پیکر رهروان خردسالش مینگریست , فرمانده دشمن با خنده رعد آسایی از او خواست که تسلیم شود و چنین گفت : تو دیگر تنها مانده ای و رمقی برایت باقی نمانده و دیگر هیچ سرباز فداکاری نداری , تسلیم شو .

 

استاد در پاسخ چنین گفت :

 

ای نادان , فرمانده وقتی سربازی نداشته باشد , خود بعنوان آخرین سرباز تا آخرین نفس و قطره خونش میجنگد و هرگز تسلیم دشمن زبون نمیشود .

 

سپس  حالت عجیبی  سرا پای جسم و روح استاد را در برگرفت و چنان نبرد بی امانی آغاز گردید که متجاوزین یکی پس از دیگری هم آغوش  زمین گردید . پس از گذشت مدتی , تنها استاد مانده بود و فرمانده دشمنان . آن دو چشم در چشم هم دوخته و هر یک کوچکترین حرکت دیگری را زیر نظر داشت . فرمانده دشمنان با نعره ای رعدآسا با شمشیر برهنه اش به طرف استاد یورش برد و استاد حمله او را دفع و چنان ضربه مهلکی بر پیکر او وارد ساخت که در دم جان سپرد . استاد رو به آسمان نمود و چنین فرمود :  با توکل بر پروردگار بی همتا بر دشمن زبون چیره گشتم و سپس سجده شکر به جا آورد .و...  استاد در میان رهروانش چنین گفت این داستان آخرین سرباز بود . 

 

استاد «شهرداد روحانی» به ایران بازگشت

برای اجرا در روزهای دوم و سوم بهمن ماه؛
موسیقی ما – استاد «شهرداد روحانی» وارد ایران شد. این چهره مطرح موسیقی ایران در ساعت یک بامداد سه شنبه 23 دی ماه قدم بر خاک کشور خود گذاشت. استاد روحانی پس از مدتها برای اجرای روزهای دوم و سوم بهمن ماه در تالار بزرگ وزارت کشور خود را به ایران رساند. آقایان «حمید اسفندیاری» (مدیر برنامه شهرداد روحانی)، «مهراز بیک محمدی» (مدیر گروه فرهنگی هنری سل.لا.سی) و «سهند مهدی زاده» (آهنگساز و از سوی موسسه آوای مهربانی) به استقبال رهبر و تنظیم کننده سابق ارکستر «یانی» رفتند. کنسرت شهرداد روحانی طی روزهای...