فرق زیادیه بین کسی که با کمال میل به دیگران کمک مىکنه و از جون و دل برای مردم وقت و انرژی میذاره و براشون بهترینها را میخواد با کسی که از روی اکراه و از سر وظیفه، خودی نشون میده و فقط برای اینکه جلوی مردم زشت نباشه، انسانیتی رو که تو وجودش نیست، به رخ عالم و آدم میکشه.
کسایی که اینقدر خودخواه و حسود و بدخواهن که نمیتونن ببینن کسی به اندازه یه سر سوزن خوشبخت شده و میخنده و شاده. اونوقت جلوی مردم چنان ادای آدمای دلسوز و مهربون و شریف رو درمیارن که آدم حالش بد میشه.
اینجور آدما موقع کمک و حمایت، همیشه غایبن یا به روی خودشون نمیارن و خودشون رو مىزنن به کری و کوری، ولی وقتی پات به سنگ و کلوخ گرفت و افتادی و زخمی شدی، وقتی راه رو اشتباه رفتی، وقتی پشت سد و مانع گیر کردی، وقتی زندگیت حروم شد و آرزوهات به باد رفت، خوش و خندون از راه میرسن و چنان صمیمانه باهات همدردی و دلسوزی مىکنن و مادرانه نصیحتت مىکنن و «آخی آخی»ای راه میندازن که اون سرش ناپیدا.
و همون موقع که دست رو شونهات میذارن و اصرار دارن اشکهات رو پاک کنن، تو دلشون قند آب مىکنن که «آخ جون به چیزی که مىخواست نرسید».
دیدهام این آدما رو. آدمای مهربون و دلسوز و خوش حرف و صحبت، ولی موقع عمل، وقت کمک و حمایت کلاً از رو کره زمین غیب میشن.
کسایی که تا مىفهمن برنامه و هدفت چیه، برنامه و هدف خودشون رو میذارن کنار و مىچسبن به برنامهها و اهداف تو و تمام هم و غمشون هم اینه که زودتر از تو بهشون برسن.
کسایی که خیلی هم اصرار دارن همهجا خوب و دلسوز و انسان و شریف به نظر برسن. هر چقدر خودخواهتر و حسودترن، بیشتر دوست دارن به انسان بودن تظاهر کنن.
واقعاً در مورد این آدما صداقت هیچ معنا و مفهوم و مصداقی نداره. خدا همه رو از شر این انساننماهای بیصداقت خودخواه حسود نجات بده انشاءالله . آمین.