خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

دستور ژنرال وتو شد

شما در این خبر صفحه اول روزنامه های ورزشی امروز را می خوانید.

رویایی محبوبیت در سر بازیکن جدید استقلال

هافبک جدید تیم فوتبال استقلال گفت: اگر مطمئن بودم که نمی‌توانم در استقلال محبوب شوم هیچ‌وقت به این تیم نمی‌آمدم.

نظرات و دیدگاه های دوستان

شنبه 6 دی1393 ساعت: 11:56     توسط:هم وطن
عده ای ....
نماز اجاره ای می خوانند!...
و روزه اجاره ای می گیرند!...
برای امواتی که ...
در حیاتشان وقت نداشته اند!!!
خودشان انجام دهند!
ولی پولی داشته اند!
که بدهند به نماز خوانان!
و روزه گیران حرفه ای!
تا برایشان انجام دهند!!!
پدر پول بسوزد!...
که در دستگاه خدا هم کار میکند!!!
آنهم چه کاری!...
جانشین پرسش خدا!...
پول می دهند!..
تا دیگران برایش خدا را بپرستند!
و او به بهشت برود!
و ثواب نماز و روزه آنها را ببرد!!!
براستی که عجب!
حماقتی است جهل....


شنبه 6 دی1393 ساعت: 11:20     توسط:reza
مرحباخیلی عالی بود


جمعه 5 دی1393 ساعت: 23:4     توسط:جوان

قابل توجه اداره آب و فاضلاب یامچی
سلام . آب اهالی خیابان شهید عسگری یک هفته است که با قطعی مواجه است و ماموران آب و فاضلاب هم با وجود تلاش هایی که میکنن هنوز عیب و نقص فنی رو نتونستند پیدا کنند .الان تکلیف ما چیست؟؟؟؟؟؟؟؟به کدام مسئول و اداره ای مراجعه کنیم؟؟؟؟؟


جمعه 5 دی1393 ساعت: 22:47     توسط:هوشنگ خاتمی زنوزیان
با این همه اهتمام وهمت واتحاد واتفاق شهر شدن وبخشداری گشتن سزاوارتان پیش بسوی شهرستان شدن
جناب اقای میرزامحمدی عزیز مدرس دانشگاه وترم اخر دکترای جامعه شناسی جامعه شناس بعداز اسلام وتسخیر ایران حتم به یقین جامعه شناسان مسلمان اول جامعه ان روز ایران را سناسایی کردند وپی بردند که به جای اتحاد و اتفاق نفاق است وچند دستگی لذا حکم به لشکر کشی دادند وتسخیر از ان جایی که اینجانب شمه ای از جامعه شناسی خوانده ام وعلاقمند باید بعرض برسانم درست بعد از 6ساعت از ارایه نظرم نگذشته دریافتم چقدر مقبولید ومورد توجه از همه مهمتر که سرمایه سرمایه گذاران شهر یامچی محترم وجود احساس همیت یک دلی همسویی اتحاد واتفاق وحبل الهی بودن وتمسک بدان اصل ورزیدن میباشد بطوریکه تاعمر احسنت احسنت ومحبا و دستتان ودستشان میززاد کافی نتواند بود افرین بر شما واتحادتان افرین امرو.ز وبعد از احساس واقعیتها ومطالعه برخی از "وب های شهرتان وبخشتان با افتخار میگویم :همه چیز مبارکتان ورسیدن به ارزوی استارت خورده شهرستان گشتن حقتان ورسیدن به افتخارات در نسلهای اینده نوش جانتان بپاس این همه موهبات وخیرین وبزرگواران گذشته وحال امید است شهر دار محترم وشورای اسلامی شهر بخواهند وبتوانند راه مستقیم در خور شان شهدای زمانها ومکان ها ویاران نهضت مشروطه از شهر یامجی امروزه ومرکز شهرستان استارت خورده یامچی عزیز بکنشند وروح پر فتوح یاران نورالله خان یکانی وبرادرا ن قوچعلی یکان سعدی ومیرزا غفارخان زنوزی وباغچه بان سه یار فرهنگ دوست ومرسه ساز ودیگران خیر ان وخادمان راشاد فرمایند وایندگان را مشتاق وسازنده ومقید به بزرگان .
+ نوشته شده در دوشنبه یکم دی 1393ساعت 10:56 توسط هوشنگ خاتمی زنوزیان ( گرد آورنده) |


استاد محترم

ضمن عرض ادب و تشکر.مطالب جنابعالی را مطالعه نمودم.ممنونیم از حمایت های شما.

موفق باشید


جمعه 5 دی1393 ساعت: 13:22     توسط:سیدکمال
باسلام و عرض ادب خدمت اقای حاج یحیی الیلو . نویسنده عالیقدر و با توانا اینجانب به نوبه خودم تشکر میکنم

برخورد نمایندگان مجلس را در سالهای مختلف مقایسه کنید!

از میان ایمیل ها :مطلب زیرا را یکی از دوستان به ایمیل اینجانب ارسال نموده اند که با اندکی تغییر تقدیم دوستان می کنیم.از سانسور بخشی از مطالب این عزیز پوزش می خواهیم.

برخورد نمایندگان مجلس را در سالها و روزهای مختلف مقایسه کنید!

چند ماه قبل از انتخابات مجلس

یکی دو روز مانده به انتخابات

روز پس از انتخابات و پیروزی در انتخابات

چند ماه پس از نمایندگی مجلس

چند سال پس از نمایندگی

سال آخر نمایندگی مجلس

ماه آخر نمایندگی مجلس!؟

ایکاش عملکرد و رفتار همه نمایندگان مجلس همیشه همانند سال آخر و صد البته ماه آخر بود؟!

البته بیشتر نمایندگان مجلس مردمی هستند و عملکرد قابل قبولی داشته اند اما عملکرد برخی از آنها قابل تامل است.
به راستی چرا برخوردی شایسته و لایق مردم ارایه نمی کنیم!؟

چرا به مردم دروغ می گوییم؟

چرا عملکرد خود را در قالب کاغذ پاره بدون انجام کاری بنیادی به خورد مردم می دهیم؟!

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟

موفقیت در کار تیمی

باران به شدت می بارید و مرد درحالی که ماشین خود را در جاده پیش می راند، ناگهان به خاطر لغزنده بودن جاده، تعادل اتومبیلش به هم خورد و به سمت خارج جاده منحرف شد. از حسن امر، ماشین  صدمه ای ندید اما لاستیک های آن داخل گل و لای گیر کردند و راننده هر چه سعی کرد نتوانست آن را از گل بیرون بکشد.

به ناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و به سمت مزرعه ی مجاور دوید و در زدد. کشاورز پیر که داشت کنار شومینه استراحت می کرد، به آرامی آمد و در را باز کرد.

راننده ماجرا را شرح داد و از کشاورز درخواست کمک کرد. پیرمرد گفتکه ممکن است از دستش کاری برنیاید، اما اضافه کرد؛ بذار ببینم «فردریک» چیکار می تونه برات بکنه!

لذا با هم به سمت طویله رفتند و کشاورز افسار یک قاطر پیر را گرفت و با زور او را بیرون کشید. تا راننده شکل و قیافه ی قاطر را دید، باورش نشد که این حیوان پیر و نحیف بتواند کمکش کند؛ اما چه می شد کرد، در آن شرایط سخت به امتحانش می ارزید.

 

با هم به طرف جاده رفتند. وقتی به ماشین رسیدند، کشاورز یک سر طناب را به اتومبیل بست و سر دیگرش را محکم چفت کرد دور شانه های فردریک (یا همان قاطر!) و سپس با زدن ضربه روی پشت قاطر، داد زد: یالا، پل فردریک، هری تام، فردریک تام، هری پل… یالا سعیتون رو بکنین… آهان فقط یه کم دیگه… یه کم دیگه… خوبه… آفرین، تونستین.

راننده با ناباوری دید که قاطر پیر موفق شد اتومبیل را از گل بیرون بکشد! با خوشحالی زائدالوصفی از کشاورز تشکر کرد و در حین خداحافظی از او، گفت: هنوز هم نمی تونم باور کنم که این حیوون پیر تونسته باشه چنین کاری رو انجام بده!! حتماً هر چی هست زیر سر اون اسم های دیگه ست. نکنه یه جادویی در کاره؟

کشاورز پاسخ داد: ببین عزیزم، جادویی در کار نیست. اون کارو کردم که این حیوون باور کنه عضو یه گروهه و داره یه کار تیمی می کنه. آخه می دونی، قاطر من کوره!

«من نمی توانم» یک کوچه ی بن بست است!

لئوفلیچه بوسکالیا