خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

از این همه رخوت و سستی و توقع بسیار شرمساریم- به بهانه ولادت حضرت رسول(ص) و امام جعفر صادق(ع)

 

 

سالروز ولادت حضرت محمد(ص) پیامبر رحمت و مهربانی همچنین سلاله عالم و با تقوایش،  حضرت امام صادق بر مسلمین و بل همه ی آدمیان جهان مبارک!

 

از بس در این ولادت ها زیاده روی می شود و حاشیه جای متن را می گیرد و فقط به خال و لب و ابروی معصومین توجه می کنند؛ رغبتی برای مناسبتی نوشتن ندارم. در فضای غبار آلود و گنگ، نوشتن بی فایده است.

 

وقتی می بینم ائمه شیعه که برای همه ی مسلمین با هر گرایش فکری و فرقه ای مورد احترام اند و از آنان به نیکی یاد می شود؛ در تملک و انحصار یک گروه کوچک از شیعیان در می آید و سندش را به نام خودشان می زنند و در شلوغ کردن تا آنجا پیش می روند که آنان را برتر از همه ی انبیاء دانسته، مقام ربوبی برای شان قائل می شوند و "غلو" را در حد اعلا عملی می کنند و ... نا امید می شوم!!!

 

دوستان! اصلاً کی گفته این بزرگان،  امامانِ بخشی از مسلمین (به نام شیعیان) هستند در حالی که اکثریت مسلمین به علم، تقوا و ابرار بودنشان معترف اند؟؟ چه کسی سند مالکیت این علمای ابرار و بی همتا را به این گروه داده است؟

 

به خود و عامه ی مردم مراجعه کردم، دیدم اطلاعاتمان از امام صادق بسیار بیشتر ازحضرت رسول(ص) است. مشاهده کردم رسولی که در حقش گفته شده "لولاک لما خلقت الافلاک" را کمتر از بزرگان شیعه می شناسیم و در موردش سخن می گوییم و از کلام و سیره و سیرتش بهره می بریم . دیدم در ایام ولادتش که مقارن با ولادت امام صادق است از سلاله اش بیشتر می گوییم و ... لذا خجالت کشیدم و از این کوتاهی، عذر خواه!

 

خواستم بنویسم:

"ای رسول رحمت، از این همه کوتاهی شرمساریم! "

 

 

 

وحدت در کلام مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)






شیعه و سنی نباید بگذارند دشمن از اختلافاتشان سوء استفاده کند.


کسـانی که شعـار اتحـاد و وحـدت و بـرادری مسلمین را می دهند، اینها دشمن

مسلمانان نیستند؛ دوست مسلمانانند، خیر مسلمانان را می خواهند و مایلند همه ی

 مسلمین عالم عزیز باشند.

چه فایده ای دارد که در داخل جامعه ی اسلامی، مسلمانان از مذاهب مختلف،

 روبه روی هم بایستند و به همدیگر ضربه بزنند؛ از آن طرف هم دشمن بیاید،

 هر دوی اینها را محاصره کند، سرشان را به هم بکوبد و خودش بنشیند، تماشا

و استفاده بکند؟ این خوب است؟

اگر ما می گوییم که شیعه و سنی در کنار هم قرار بگیرند، یعنی شیعه، شیعه

 بماند؛ سنی هم سنی بماند. ما چه موقع به عالم تسنن گفته ایم که منظورمان از

 وحدت این که شما شیعه بشوید؟!

ما چنین چیزی نگفته ایم.

هر کس خواست شیعه بشود، از طریق علمی و از راه مباحثات عالمانه شیعه

 بشود. آنها هم آزادند که بروند کار خودشان را بکنند. ما نمی گوییم شما

 مذهبت را عوض کن؛ ما می گوییم شیعه و سنی باید همیشه سر عقل باشند

، همچنانکه بحمدالله در دوران انقلاب اسلامی، در کشور ما مشاهده شد.

 نگذارند دشمن از اختلافات اینها سوء استفاده کند. برگزاری هفته وحدت

، برای این است.[1]


دنیای اسلام، نیازمند تقریب

امروز دنیای اسلام نیازمند این تقریب است. در این تقریب - همـان طـو
ر

 کـه مکـرر گفته شده- غـرض این است که فرقه های اسلامی، در مقام

 فکر و اعتقاد به یکدیگر نزدیک بشوند. ای بسا برخی از تصورات فِرق

نسبت به یکدیگر، با مباحثه و مذاکره، به استنتاج خوبی منتهی بشود. شاید

بعضی از سوء تفاهم ها برطرف و بعضی از عقاید تعدیل و بعضی از

افکار به طور واقعی به هم نزدیک بشود.

البته اگر این بشود، بسیار بهتر از هر شکل دیگر است. حداقل این است

که بر روی مشترکات تأکید بشود. این گفتگوها و مذاکرات، کمترین فایده

 اش این خواهد بود. بنابراین، باید از طرح مسائل تفرقه انگیز خودداری

بشود.[2]


قدرتمندان، عامل جنگهای مذهبی مسلمین

در زمان حـال، برای ایـن که مسلمین با هم متحد و متفق نبـاشند و

علیـه هـم کـار کنند، تلاشهـای مضـاعفی انجـام می گیرد. این تلاشها

به خصوص از وقتی تشدید پیدا کرده، که نیاز مسلمین به وحدت، بیش

از همیشه است. به تصور خیلی نزدیک به واقعیت، انگیزه تلاشهای

دشمنان این است که از تحقق آرزوی سیادت و حاکمیت اسلام- که

 امروز به مراحل عملی نزدیک می شود- جلوگیری کنند.

طبیعی است که اگر اسلام بخواهد حاکمیت پیدا کند و مسلمین در دنیای

اسلام بخواهند به اسلام تمسک کنند؛ با این اختلافات امکان پذیر نیست.[3]


با اتحاد مسلمین، دنیای اسلام سربلند خواهد شد.

یک میلیارد انسان در دنیا هستند که درباره ی خدا و پیامبر و نماز و

حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی، با هم یک عقیده دارند؛

 یک چند مورد اختلاف هم دارند. اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند،

 با هم بجنگند، تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر (ص) و دین و همه چیز

 مخالف است، کار خودش را انجام بدهد. آیا این عاقلانه است؟!

ما گفتیم یک عده از علما و متفکران دور هم بنشینند و در سطح علمی و

 فرهنگی، برای تقریب و نزدیک کردن، «مؤسسه التقریب بین المذاهب

 الاسلامیّه» را به وجود آورند.

چهار مذهب فقهی در اهل سنت هست، مذهب امامیه هست، مذهب زیدیه

 هست، مذاهب دیگر اسلامی هستند. اینهـا بنشیننـد ببیننـد، در مســایـل

علمـی و دینـی، چقـدر می توانند با یکدیگر همکاری و کار کنند.

ما این مرکز را تشکیل دادیم. ان شاء الله برادرانی که مسئول این کار

هستند و معین شده اند، آن را با قوت دنبال می کنند. این کار، کاری

 است که خدای متعال از آن راضی است و سرنوشت اسلام به این

طور کارهاست.

اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند، ولو

 عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد، اما آلت دست دشمن نشوند، دنیای

اسلام سربلند خواهد شد.[4]

آموزش تقسیم بر عدد دو رقمی

تقسیم بر عدد های دو رقمی  به کمک تقریب :

برای تقسیم نمودن مقسومی بر مقسوم علیه دو رقمی از تقریب استفاده می کنیم .

و این  نکته را در نظر می گیریم که 1 -  هر گاه باقی مانده از مقسوم علیه بیشتر باشد مراحل تقسیم افزایش می یابد .

می خواهیم تقسیم    27  ÷  697  را انجام  دهیم :

مرحله اول :

تقریب 692 نسبت به صدگان برابر 700 و تقریب 27 نسبت به دهگان 30 می باشد .

می گوییم در 7 صدتایی داریم آیا می توانیم دسته های 30 تایی در آن جدا کنیم ؟

جواب خیر است

پس باز می کنیم می شود 70 تا ده تایی .

حالا می گوییم در 70 تا ده تایی چند بسته 30 تایی هست ؟ جواب 2 تا ( 2 بسته ی ده تایی یعنی 20 تا )

می نویسیم :

97481338621328201926.jpg

مرحله دوم :

تقریب 152 نسبت به دهگان 150 و تقریب 27 برابر 30 است .

حالا می گوییم 15 ده تایی داریم آیا می شود دسته های 30 تایی جدا کنیم ؟

خیر

پس باز می کنیم می شود :150 تا یکی

می گوییم در 150 تا یکی چند بسته 30 تایی می توان جدا کرد ؟ جواب 5 تا

می نویسیم :

50465062753590513273.jpg

شهدا شرمنده ایم!! / یادواره ای برای شهدایی که حیّ و شاهد و ناظر نیستند؟!

این روزها جای جای شهر عطرآگین است به عطر نام و یاد شهدا؛ تلاش ستودنی در حال انجام است تحت عنوان برگزاری یادواره های شهدا که از ادارات بگیر تا محلات، مساجد، اصناف، روستاها، دانشگاه ها و... ادامه دارد.

نفس برگزاری یادوراره برای شهدا عمل پسندیده ایست و در واقع یک فرصت بی نظیر برای احیاء ارزش ها و ترویج گفتمان ناب اسلامی؛ اما گاهی با یک غفلت و ناآگاهی این فرصت به یک تهدید می تواند تبدیل گردد.

بحثم را با چند سوال آغاز می کنم: هدف یادواره گرفتن برای شهدا چیست؟ وخروجی این یادواره قرار است چه باشد؟ آیا خروجی یادواره ها استمرار آن چیزی است که شهدا عملاً با مجاهدت های خود و با ریختن خون خود به دنبال تحقق آن بوده اند؟

مقام معظم رهبری می فرمایند: «زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا، کمتر از شهادت نیست». وگیریم که برگزاری یادواره برای شهدا هم ناظر به این هدف باشد. حال سوال اینست که چگونه این هدف تحقق می یابد؟ آیا به صرف برگزاری یک مراسم و بردن نامی از شهدا و نهایتاً دست دادن حزن و اندوهی در فراق آنان این هدف تحقق می یابد؟ و سوال آخر اینکه تفاوت برگزاری یادواره برای شهدای شاهد و حیّ و ناظر با مراسمی که برای اموات برگزار می شود چه می تواند باشد؟   

اگر یادوراه برای شهداست و اعتقاد داریم که آنان حی و زنده اند پس آنان میزبان و ما مهمانیم، اما آیا تابحال دیده اید یادواره ای که خوش آمدگویی به مهمانان از طرف خانواده یک شهید صورت گرفته باشد؟ و یا اصلاً یادواره ای که مادران شهدا در صدر نشسته باشند و صندلی های ردیف جلو مختص آنان در نظر گرفته شده باشد؟

جمله ای که از زبان سخنران های این یادواره ها به وفور شنیده می شود این است که راه شهدا باید ادامه یابد. اما اینکه این راه چیست؟ مهمترین مشخصه ها و مولفه های آن چه هستند؟ پیمودن این راه دیروز با امروز چه فرقی داشت؟ واصلاَ این راه از کجا شروع شده و قرار است که به کجا ختم شود؟ اینها سوالاتی است که معمولاً بی جواب می مانند.

فقط در جواب اینکه چگونه این راه باید پیموده شود که بسلامت به مقصد رسید، به یک جمله سربسته اکتفا می شود که لابد شما هم از بس شنیده اید حفظید: پیروی از ولایت فقیه. اما اینکه این ولایت چیست؟ بایسته های این ولایتمداری چیست؟ زندگی ولایی چه شاخصه ها و الزاماتی دارد؟ و سوالاتی از این دست که معمولاً بی جواب می ماند.

آیا دیده اید تا بحال در یادواره ای که به رئوس مطالبات آقا در زمینه فرهنگ پرداخته شده باشد؟ ویا در زمینه اقتصاد، سبک زندگی و...؟

به راستی نسبت ما با ولایت فقیه چگونه تعیین می شود؟ آیا به صرف گفتن آقا، حضرت آقا و چه می دانم حضرت آیت ا... العظمی الامام خامنه ای(سه تاصلوات) ما شدیم ولایت پذیر و ولایت مدار؟

انگار که خروجی تمام این یادواره ها قرار نیست چیزی باشد جز این دو کلمه: شهدا شرمنده ایم! آقا می گویند من در عرصه ی فرهنگ احساس خطر می کنم و ما می گوییم شهدا شرمنده ایم! آقا می گویند أین عمار... وما می گوییم شهدا شرمنده ایم! دشمن دارد سنگرهایمان را یکی پس از دیگری فتح می کند و اگر تا دیروز مرزش چزابه و دهلاویه بود امروز تا داخل خانه و مدرسه مان هم آمده و ما باز می گوییم شهدا شرمنده ایم! تو همین شهر خودمان و بغل گوشمان دارند افکار دگراندیشانی چون سروش، گنجی، مجتهد شبستری، صادق زیباکلام و... ترویج می کنند و ما بلندتر می گوییم شهدا شرمنده ایم! فقر و محرومیت و بیچارگی مردم دور و برمون می بینیم،  هرروز از یک فساد و رانت جدید می شنویم، فاصله طبقاتی و فقیرتر شدن فقیران و ثروتمندتر شدن ثروتمندان و رواج فرهنگ اشرافی گری در مسئولان را به عینه لمس می کنیم و باز می گوییم شهدا شرمنده ایم!

و اما شهدایی که ما برای آنان یادواره می گیریم اینگونه نبودند. در خاطرات شهید علی بینا آمده برای اینکه سیاهه ی اندوهی را از چهره ی مستمندی بزداید حتی از یخچال و فرش خانه اش هم می گذرد.  یا آن شهیدی که قبل از انقلاب تمام پولی که تابستان کار کرده بود می برد دکه ی مطبوعاتی و تمام نشریاتی که آنجا عکس های مستهجن داشته اند را جمع می کند و می آورد خانه، مادرش که ازش می پرسد پسرم تو که با این پول می خواستی برای خودت یه موتور بخری، در جوابش می گوید: موتور مرا تا یه مقصدی می رساند اما با اینکار که جلوی ابتذال یک جوان گرفته شود خدا مرا تا بهشت خواهد برد. ببینید اینها با خدا اینگونه معامله کردند.

اما آیا دیده اید تابحال به گوشه ای از خاطرات و سبک زندگی شهدایی که یادواره به نامشان برگزار شده پرداخته شود؟ جز اینست که برای شناخت شهدا و ادامه ی راهی که از آن دم می زنیم باید به همین خاطرات و وصیت نامه های آنان رجوع کنیم. امامی که مرید و مقتدای همه ی شهدا بود می گفت: پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند حالا بروید یک وصیت نامه ی شهید بردارید بخونید. وصیت نامه هایی که یک عالم درس دهنده اند و رهبری می گویند من به این توصیه ی امام عمل کرده ام. شما بروید وصیت نامه شهید سعدا... جوزاک را بخوانید، وصیت نامه ی شهید دارا خسروی اهل یکی از روستاهای دورافتاده مردهک که همین هفته گذشته یادواره اش بود بخوانید، آدم اینها که می خواند پیش خود می گوید اینها در کدام دانشگاه درس خوانده بودند.

اما ندیده ام یادواره ای که حتی یک وصیت نامه شهید از شهدای یادواره در آن قرائت گردد. چه برسد به اینکه بخواهد کار پژوهشی و معرفتی راجع به این وصیت نامه ها صورت گیرد، که اگر برگزارکنندگان یادواره حداقل به خود زحمتی می دادند و همین وصیت نامه هایی که از شهدای یادواره خودشان به جا مانده را تأملی می داشتند آنوقت می دانستند راهی که دارند می روند به هندوستان هم نمی رسد.

معارف عظیمی که در این وصیت نامه ها آمده و آن بلندای افق و آرمانی که برای جویندگان طریقت در آنها ترسیم می گردد کجا و محدود کردن تمام این وصیت نامه ها به دو جمله "خواهرم حجاب" و "اطاعت از فرمان امام داشته باشید"... که البته اینها هست ولی آیا تمام پیام شهدا فقط این بود؟

متأسفانه رویکرد غالب در یادواره های شهدای ما مرثیه سرایی و عزا و ماتم گرفتن برای آدم هایی است که انگار از دست رفته اند و دیگر حیّ و شاهد و ناظر نیستند! این را می توان از فضاسازی محوطه یادواره تا اشعار و دکلمه ای که گاهاً قرائت می شود، تا صوتی که پخش می شود، نمایشی که اجرا می شود، و مدیحه سرایی و خاطره گویی که صورت می گیرد به وضوح مشاهده کرد که نگاه غالب در همه ی آنها یک چیز است: شهدا آدم های خوبی بودند، رسالت شان را انجام دادند، رفتند و دیگر...!

با این نگاه آنچه که عملاً خروجی یادواره می شود فقط دست دادن یک حس نوستالژیک گذرا و موقت به مخاطب در پایان مراسم است و نه ایجاد یک حماسه و شور مضاعف در او برای ادامه راهی که هنوز تمام نشده است... و این شاید دلیل عمده اش موضوعیت داشتن برگزاری یادواره برای برگزارکننده گان آن است که اگر برای آنان این موضوع طریقیت داشت مسلماً خروجی یادواره چیز دیگری می بود.