"حسین قجهای" در سال 1337 در زرینشهر اصفهان دیده به جهان گشود و دوره ابتدایی را به صورت جهشی پشت سر گذاشت و وارد دبیرستان شد. در این مقطع تحصیلی به ورزش علاقهمند شد که رشته ورزشی مورد علاقه خود را کشتی انتخاب کرد و در وزن 48 کیلوگرم به کسب مقام اول نایل گردید.
در طول تحصیل در مقطع متوسطه با الفبای مبارزه سیاسی نیز آشنا میشود و حسین پس از گرفتن دیپلم به سربازی رفت. در دوران سربازی نیز دست از مبارزه علیه رژیم طاغوت برنمیداشت و این دوران وی که مصادف با اوجگیری انقلاب اسلامی بود به مبارزاتش شدت بخشید و با پیام حضرت امام از پادگان فرار کرد.
به خاطر فعالیتهای زیادش از طرف عوامل رژیم طاغوت تحت تعقیب قرار میگیرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی کمیته انقلاب اسلامی زرینشهر را به همراه چند نفر از دوستانش تشکیل داد و مدتی بعد به راه اندازی سپاه پاسداران مبادرت ورزید و خود نیزبه عضویت سپاه درآمد.
با شروع قائله کردستان مشتاقانه عازم این منطقه شد. حسین در پاکسازی اکثر مناطق کردستان از لوس وجود ضد انقلاب، حضور فعال یافت و پدر حسین نیز در تمام مبارزات فرزندش در مناطق مختلف کردستان حضور یافته و پا به پای پسرش میجنگید. شهید قجهای پس از شروع جنگ تحمیلی با نیروهای تحت امر خود به جنوب عزیمت کرد و پدرش نیز همراه او رهسپار شد.
شهید قجهای در عملیات فتحالمبین با نیروهای تحت امر خود دلیرانه جنگید و در آزادسازی تنگه چزابه لیاقت و کاردانی فراوانی از خود نشان داد.
با شروع عملیات عظیم بیتالمقدس، شهید قجهای خود را به جبهه رساند و همراه نیروهای تحت امر خود وارد عمل شد و در میان آتش سنگین ارتش بعثی به قلب دشمن یورش برده و به تنهایی حدود 26 تانک و نفربر دشمن را شکار کرد و تهور و شجاعتی کمنظیر از خود به نمایش گذاشت و سرانجام روز 16 اردیبهشت سال 61 در مراحل مقدماتی عملیات بیتالمقدس بر اثر اصابت گلوله بر سر و گردنش به شهادت رسید.
شهید وحدانی
محمد در خانواده ای متدین و مذهبی در سال 1345 در روستای دهگاه دیده به جهان گشود. از کودکی علاقه زیادی به درس و مدرسه داشت. تحصیلات دوران ابتدایی را در مدرسه روستا گذراند اما به جای ادامه تحصیل ترجیح داد کمک کار پدرش در کارهای کشاورزی باشد.
با آغاز جنگ تحمیلی تصمیم گرفت به جمع رزمندگان بپیوندد. درآن روزها 16 سال بیشتر نداشت و در عنفوان جوانی به سر می برد. موضوع شرکت در جنگ را با خانواده اش در میان گذاشت. با توجه به سن کم، والدین او مخصوصا مادرش با رفتنش مخالف بودند.
«مادر، یعنی نمیخواهی از چهارتا پسر یکی را در راه امام حسین (ع) فدا کنی» این جمله ای بود که به شدت مادرش را تحت تاثیر گذاشت و برات شرکت در جبهه را برای او صادر کرد. محمد پس از طی دوره آموزشی به جبهه رهسپار شد و پس از مدت کوتاهی در سال 1361 در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه سوماربه فیض شهادت نائل گردید. شهادت او انگیزه ای شد برای سایر رزمندگان؛ به طوری که پس از ایشان افراد زیادی از روستا عازم جبهه شدند.