نام فارسی: مگس گیر راه راه (مگس گیر خال دار)
نام محلی: ...
نام محلی پیشنهادی: پشه گیر خط خطی
نام علمی: Muscicapa striata
نام انگلیسی: Spotted Flycatcher
مگس گیر راه راه از راسته ی گنجشک سانان Passeriformes و تیره ی مگس گیریان Muscicapidae می باشد.
تیره ی مگس گیریان پرندگانی کوچک هستند که منقاری نسبتاً پهن دارند و برای شکار حشرات مناسب می باشد. این پرندگان از محل استقرارشان به سرعت به پرواز در می آیند و پس از شکار حشرات، معمولاً دوباره به جای خود باز می گردند. غالباً روی درختان به سر می برند و به ندرت بر روی زمین دیده می شوند. در سوراخ ها یا در دیواره ها آشیانه می سازد.
مگس گیر راه راه حدود 12 تا 15 سانتی متر طول دارد و به رنگ قهوه ای خاکستری دیده می شود. بال هایش کشیده است و منقار و پاهای کوچک سیاه رنگی دارد. چشم هایش نیز سیاه است و نوار چشمی کمرنگی دارد. نر و ماده هم شکل هستند. رگه هایی در پیشانی و سینه و دو طرف گلویش دارد. همچنین رگه های کم رنگی در لبه ی پوشپرهای بلند و خط بالی اش دیده می شود. پرنده ی جوان خال های قهوه ای کم رنگی بر روی سر و پشتش دارد.
از روی شاخه ها به صورت موجی پرواز می کند و حشرات را با چابکی دنبال می کند و در هوا شکار می کند. راست می نشیند و در حالی که چشم به حشرات در حال پرواز دوخته است، غالباً بال ها و دمش را تکان می دهد. تقریباً از تمام حشرات کوچکی که پرواز می کنند ازجمله سوسک ها، شته ها و زنبورها ... ادامه ی مطلب
در ایران در فصل تابستان نسبتاً فراوان است و به صورت مهاجر عبوری در بیشتر نقاط به چشم می خورد.
در شهرستان بستک و بخش کوخرد می توان این پرندگان کوچک را در اطراف دریاچه های سدها و بر روی درختان سُمر و کُنار و سایر درختانی که ... ادامه ی مطلب
باتو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوا می کند
باتو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند
باتو، کوه ها حامیان وفادار خاندان من اند
باتو، زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند
و ابر،حریری است که بر گاهواره ی من کشیده اند
و طناب گاهواره ام را مادرم، که در پس این کوه ها همسایه ی ماست در دست خویش دارد
باتو، دریا با من مهربانی می کند
باتو، سپیده ی هر صبح بر گونه ام بوسه می زند
باتو، نسیم هر لحظه گیسوانم را شانه می زند
باتو، من با بهار می رویم
باتو، من در عطر یاس ها پخش می شوم
باتو، من در شیره ی هر نبات میجوشم
باتو، من در هر شکوفه می شکفم
باتو، من در هر طلوع لبخند میزنم، در هر تندر فریاد شوق می کشم، در حلقوم مرغان عاشق می خوانم و در غلغل چشمه ها می خندم، در نای جویباران زمزمه می کنم
باتو، من در روح طبیعت پنهانم
باتو، من بودن را، زندگی را، شوق را، عشق را، زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را می نوشم
باتو، من در خلوت این صحرا، درغربت این سرزمین، درسکوت این آسمان، در تنهایی این بی کسی، غرقه ی فریاد و خروش و جمعیتم، درختان برادران من اند و پرندگان خواهران من اند و گلها کودکان من اند و اندام هر صخره مردی از خویشان من است و نسیم قاصدان بشارت گوی من اند و بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه ها ی شسته، باران خورده، پاک، همه خوش ترین یادهای من، شیرین ترین یادگارهای من اند.
بی تو، من رنگهای این سرزمین را بیگانه میبینم
بی تو، رنگهای این سرزمین مرا می آزارند
بی تو، آهوان این صحرا گرگان هار من اند
بی تو، کوه ها دیوان سیاه و زشت خفته اند
بی تو، زمین قبرستان پلید و غبار آلودی است که مرا در خو به کینه می فشرد
ابر، کفن سپیدی است که بر گور خاکی من گسترده اند
و طناب گهواره ام را از دست مادرم ربوده اند و بر گردنم افکنده اند
بی تو، دریا گرگی است که آهوی معصوم مرا می بلعد
بی تو، پرندگان این سرزمین، سایه های وحشت اند و ابابیل بلایند
بی تو، سپیده ی هر صبح لبخند نفرت بار دهان جنازه ای است
بی تو، نسیم هر لحظه رنج های خفته را در سرم بیدار میکند
بی تو، من با بهار می میرم
بی تو، من در عطر یاس ها می گریم
بی تو، من در شیره ی هر نبات رنج هنوز بودن را و جراحت روزهایی را که همچنان زنده خواهم ماند لمس می کنم.
بی تو، من با هر برگ پائیزی می افتم
بی تو، من در چنگ طبیعت تنها می خشکم
بی تو، من زندگی را، شوق را، بودن را، عشق را، زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را از یاد می برم
بی تو، من در خلوت این صحرا، درغربت این سرزمین، در سکوت این آسمان، درتنهایی این بی کسی، نگهبان سکوتم، حاجب درگه نومیدی، راهب معبد خاموشی، سالک راه فراموشی ها، باغ پژمرده ی پامال زمستانم.
درختان هر کدام خاطره ی رنجی، شبح هر صخره، ابلیسی، دیوی، غولی، گنگ وپ رکینه فروخفته، کمین کرده مرا بر سر راه، باران زمزمه ی گریه در دل من، بوی پونه، پیک و پیغامی نه برای دل من، بوی خاک، تکرار دعوتی برای خفتن من ، شاخه های غبار گرفته، باد خزانی خورده، پوک ، همه تلخ ترین یادهای من، تلخ ترین یادگارهای من اند.
:: دکتر علی شریعتی ::