خاک عاشقی میداند، گریه میکند، رنج میکشد و صبر میکند، سر به آستان مرگ میگذارد، بر شانههایش گریه میکند اما نمیمیرد، خاک عاشقی صبور است، بر برگهای پاییز بوسه میزند تقدیر جهان را عوض میکند، جوانهها را بیدار، و درختها را خواب میکند اما خود، هرگز نمیخوابد، خاک عاشقی صبور است، که سالها و سالها برای آسمان صبر میکند، و من، همانم، که از خاک آمدهام چون خاک عاشقم، و چون خاک، روزی، صبوری را هم خواهم آموخت ... جبران خلیل جبران