پیاده می آمدند از راههای دور....پیاده...بعضی میگفتند که 100 کیلومتر راه آمدند و بعضی 500 کیلومترو بعضی بیشتر...بعضی میگفتند که 3 روز است که در راه بوده اند و بعضی 5 روز و بعضی بیشتر ... و اکثرا آغاز سفرشان ازنجف بود و مقصد کربلا ...جلوتر که میرفتی قطره ها، رود میشدند و رودها ، دریا و در نزدیکی کربلا ،دریاها در هم فرو میرفتند و در اقیانوس لبهای تشنه حسین محو میشدند...چند روز بود که تقویم ایستاده بوده در یک میعادگاه بزرگ در روز بیستم صفر در اربعین حسین (ع) و تعداد قطره ها به بیست میلیون می رسید و اما هنوز جای خیلی قطره ها خالی بود جای من و جای تو ...
لبیک یا حسین (ع) ...
سالگرد شهدای عملیات کربلای 4....یادشان گرامیباد
واقعا حق ما بود که خدا توی کاسه ما بگذاره...چون توکل فرمانده ها کم شده بود...فرمانده ها وقت توجیه عملیات برای نیروهاشون میگفتند.میریم...میزنیم...میگیریم...وتهش اگرفرصتی بود یک انشاءالله میگفتند...شاید جالبه بدونید.ما بچه های تخریب که خداییش هم سرشار از معنویت بودیم.برای اینکه بعد از عملیات بیرون شهر ابوالخصیب همدیگر رو پیدا کنیم آنقدر با تکبر روی نقشه هوایی محل قرار رو به هم نشون میدادیم که در عملیات های قبل سابقه نداشت.حتی گردانهایی که قرار بود در مناطقی عملیات کنند که مردم هم زندگی میکردند به شوخی از گرفتن غلام و کنیز حرف میزدند.
رهبر انقلاب در بازدید از مپنا (۹۳/۰۲/۱۰) خاطرهای از دهه ۶۰ تعریف کردند که برخی از مسئولان برای اجرای پروژهها «میگفتند آقا! نمیشود... ما نمیتوانیم» ولی آن کار با اتکا به خداوند و نیروی داخلی انجام شد. در این مطلب به ۷ نمونه از مثالهای رهبر انقلاب از انجام نشدنیها از نظر برخی صاحبنظران داخلی و تحقق آنها اشاره شده است.
میگفتند پیروزی انقلاب شدنی نیست
میگفتند نمیتوانیم سیلو بسازیم
میگفتند نمیتوانیم سد بسازیم
میگفتند برای ساخت بزرگراه مدیر پروژه نداریم
میگفتند پیشرفت در سلولهای بنیادین واقعیت ندارد
میگفتند ساخت سانتریفیوژ واقعیت ندارد
میگفتند نمیتوانیم نیروگاه بسازیم
توضیح اینکه فرمایشات حضرت آقا در مورد بحث های فوق در ادامه مطلب می باشد