گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: در کلیات لایحه بودجه مبلغ 240 میلیارد تومان برای همایشهای سال 94 اختصاص داده شده است! یعنی ماهی 20میلیاردتومان!
گفت: حالا این همایشها تاکنون چه فایدهای داشته است؟ به غیر از برخی از آنها که ضروری است، بسیاری دیگر از آنها بیفایده و سرکاری است!
گفتم: تازه باید پرسید که اختصاص این بودجه کلان در شرایط کنونی کشور چه توجیهی دارد؟ و کجای آن با «اقتصاد مقاومتی» همخوان است؟! و معلوم نیست چه دردی را دوا میکند؟!
گفت: اختیار دارید، هدر دادن بیتالمال، حاشیهسازی و به فراموشی سپردن مطالبات و نیازهای واقعی مردم و نظام از فواید آن است.
گفتم: یارو با آجر یک دیوار ساخته و یک فانوس با شیشه قرمز روی آن گذاشته بود. پرسیدند؛ این فانوس برای چیست؟ جواب داد؛ برای اینکه ماشینهای عبوری با این دیوار برخورد نکنند. پرسیدند؛ دیوار را برای چه ساختهای؟ گفت؛ برای اینکه فانوس را روی آن بگذارم! گفتند؛ خب نه دیوار را میساختی و نه فانوس را و یارو با عصبانیت گفت؛ یعنی میخواستی همه فکر کنند که من کاری نمیکنم و بیهوده حقوق میگیرم؟!
وحید تفریحی– پنجمین دوره جشنواره مردمی فیلم «عمار» شامگاه جمعه گذشته با برگزاری اختتامیه ای خلاقانه در تهران به کار خود پایان داد و طی آن برگزیدگان بخش های مختلف جشنواره معرفی و تقدیر شدند که نگاهی به جمع برگزیدگان این جشنواره نشان از درخشش هنرمندان مشهدی دارد.
به گزارش خراسان، هنرمندان مشهدی امسال در بخش های مختلف جشنواره حضور فعالی داشتند و آن طور که دبیرخانه پنجمین جشنواره مردمی فیلم عمار اعلام کرده است، در 5 بخش این جشنواره تقدیر شدند و فانوس های عمار را از آن خود کردند.
فانوس عمار برای مستند "اهل سنت ایران"
یکی از موفقیت های اصلی هنرمندان مشهدی در پنجمین جشنواره عمار، دریافت فانوس طلایی بخش مستند توسط محسن اسلام زاده مستندساز فعال مشهدی برای مستند «اهل سنت ایران» بود. این مستند ۶٠ دقیقه ای، زندگی اهل سنت در ایران را به روایت احمدمصطفی، خبرنگار مصری به تصویر کشیده است.
یک فانوس برای انیماتورهای مشهدی
انیماتورهای مشهدی نیز که امسال حضور پر قدرتی در جشنواره عمار داشتند یکی از فانوس های جشنواره عمار را به خود اختصاص دادند. پویانمایی «رقص قاصدک ها» به کارگردانی و تهیه کنندگی وحید شاکری فانوس بخش پویانمایی را کسب کرد. این پویانمایی که در مرکز پویانمایی صبا تولید شده، روایتگر واپسین روزهای حیات شهید احمد کشوری و ماجرای آخرین عملیات نظامی وی در دوران دفاع مقدس است.
2 لوح افتخار برای دو هنرمند شهر
هنرمندان مشهدی در بخش های دیگری نیز به موفقیت دست یافتند. مستند «ایمان» به کارگردانی مسعود زارعیان لوح افتخار بخش مستند بیداری اسلامی و جهانی جشنواره عمار را به خود اختصاص داد. مستند «ایمان» زندگی طلبه مبلغ جوانی را روایت می کند که ناامید از جلب کمک نهادهای رسمی تبلیغی، اندوخته هایش را روی هم می گذارد و برای تبلیغ اسلام به آفریقا سفر می کند.
یکی دیگر از آثار شاخصی که از مشهد در جشنواره عمار شرکت کرده بود، فیلم «تابستان طولانی» به کارگردانی علی خزاعی فر و تهیه کنندگی سیاوش حقیقی و از تولیدات صداوسیمای مرکز خراسان رضوی بود که لوح افتخار بازیگری در بخش فیلم داستانی بلند را برای «روشنک سه قلعه گی» برای بازی در نقش «مادر حسن» در این فیلم به ارمغان آورد. این اثر که در بخش نگاه نو سی ویکمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد حاصل تلاش هنرمندان مشهدی است و در آن حسین طاهری، کیوان صباغ، روشنک سه قلعه گی و امیرحسین رفیعا ایفای نقش کرده اند.
علاوه بر این، تیزر مستند «چی بپوشم» ساخته مسعود زارعیان هم به عنوان برگزیده بخش اقلامی تبلیغی و تیزر جشنواره عمار مورد تقدیر قرار گرفت.
خراسان رضوی - مورخ یکشنبه 1393/10/21 شماره انتشار 18879
بخشهایی از فرمایشات امام خامنهای که راهگشاست
وبگاه "فانوس 313" نوشت:
کسی هست پاسخگو باشد!
هادی صباغی: نوشتیم. هشدار دادیم. دلمان نمی آمد منفی بگوییم ولی آنچه می دیدیم 5 ماه قبل، امروز را کاملا نشان می داد. داد زدیم. التماس کردیم. اما آقایان سفسطه بافتند. گفتند چون دیگر سمتی در باشگاه ندارد زورش میاید ببیند تیم ما دارد برای دسته اول آماده می شود. هرچه داد زدیم آقایان این تیم در قواره دسته اول نیست. نه مربیش، نه کادرش، نه کادر سرپرستی اش، نه بعضی بازیکنانش نه نحوه آماده سازی اش نه ...
اما بجای اینکه واقعیت را ببینند، فحش مان دادند و تهدیدمان کردند. عده ای نان به نرخ روز خور هم شدند فدایی و اینجا و آنجا مصاحبه کردند که به به چه تیمی چه مربیی چه بازیکنی و چه ... آدم گرفتند تا روی سکو داد بزنند و شعار بدهند که مهندسه... مربیه... آفرین و به به و ...
نمی دانم امروز چه باید بنویسم. من ورزشی نویس هم مقصرم. آنجا که باید می نوشتم اما احتیاط کردم. گفتند این تیم اگر نتیجه نگیرد به گردن تو می اندازند. بهتر است فعلا سکوت کنی و من و من ها هم سکوت کردیم و منتظر شدیم. اما ما هم مقصرم.
شهرداری اردبیل فانوس سقوط را خیلی زود در دست گرفت. تا زمان نگارش این مطلب، 9 بازی 9 امتیاز و رده 11 جدول! چه کسی پاسخگوست. مهندسی که دیگر نیست؟ کمیته فنی ای که به همه چیز شبیه بود جز کمیته فنی؟ مکتب پاسی که دیگر حتی پاسی ها هم قبولش ندارند و اصلا وجودی ندارد؟ سرمربی که قرار بود برود شمال با همسرش برای استراحت دوران بازنشستگی ولی به لطف دوستان گرمابه و گلستان، یهو از اردبیل سر درآورد؟ بنده خدا حق هم داشت. 200 میلیون کم پولی نیست برای یک پیرمرد...! آقایانی که سنگ شهرداری را به سینه زدند و تیم را مال خود دانستند و گفتند حالا که سفره ای پهن است چرا ما نباشیم و برای اولین بار در عمرشان قرارداد میلیونی بستند؟ چه کسی جواب تماشاگری را که در سردی سکوهای ورزشگاه پیر تختی نشست و چشم به مستطیل سبز دوخت تا شاید معجزه ای اتفاق بیافتد و شهرداری گلی بزند و او از جا بکند و شادی کند! خواهد داد؟ اما انصافا او هم قول نخورد. نه برد فریبنده جام حذفی مقابل تیم بی انگیزه صبا باطری که برای باخت به اردبیل آمده بود نه گل دقیقه 94 فجر سپاسی را که حتی کادر فنی شهرداری هم باورش نمی کردند، دوستداران فوتبال شهر را فریب نداد.
آقای مهندس کجاست؟ پشت کدام میز در دستگاه عریض و طویل شهرداری نشسته و چشم به دستپخت خود و دوستانش دوخته است؟ کمیته فنی کجاست تا سینه سپر کند و دم از مکتب پاس بزند؟ کجایند کسانیکه شهرداری را ارث پدری خود دانسته و دم از مالکیت آن میزدند؟ بیایید جواب اشک و حسرت تماشاگرانی را که به عشق فوتبال اردبیل و شهرداری، سردی سکوهای بتنی را بجان خریدند و آخر کار با سگرمه های درهم رفته راهی خانه شدند، بدهید.
آقای شهردار؛ شما هم مقصرید. آنجا که دیدید دارند به بیراهه می روند. دیدید اینکاره نیستند. همه مسئولیت ها را به گردن کس و کسانی انداختید که صبح مجری تصمیماتی بود که شب در فلان قهوه خانه و محفل خصوصی اتخاذ گردیده بود و با افتخار هم منم منم می کرد!!! آری آقای شهرداری شما هم مقصرید. سکوت کردید و نظاره گر شدید و سرنوشت 3 میلیارد پول بی زبان را بدست چند نفر کار نابلد سپردید تا بیایند و خرج کنند. و انصافا هم چه خرج کردنی!!! امروز باید پاسخگو باشید. زبانم لال شاید زور شما هم به ایشان نرسید!!!؟
شهرداری اردبیل 9 بازی انجام داده. دو برد که یکی برابر ضعیف ترین تیم لیگ یک در یزد که اتفاقا در هفته اول و با یک هفته تمرین پذیرای شهرداری اردبیل شد و دومی برابر تیم پر از مشکل فجرسپاسی آن هم با گل عجیب و غریب و خدادادی دقیقه 94 . 3 مساوی که یکی در زمین نساجی و دوتایش در اردبیل رقم خورد که بقول فوتبالی ها یعنی باخت خفیف. و 4 باخت یکی در خانه، سه تایش در زمین حریف. یعنی تیمی که امروز باید امروز حداقل 15 امتیاز از 9 بازی می داشت، تا منتظر سقوط نباشد، 9 امیتاز دارد و فانوس بدست گرفته.
آری؛ وقتی تفکرات تاریخ گذشته حاکم بر تصمیمات باشد. وقتی کار به دست افرادی بیافتد که به نیت همان سفره کزایی وارد کار شده اند. وقتی مربی تیم تعیین کند به چه کسی چقدر بدهید. وقتی فاصله قرارداد دو مدافع با هم بالای 40 میلیون باشد. وقتی حتی بازیکنان امیدش غیر بومی باشند در حالیکه شهرداری خود دریای بازیکنان امید مستعد و قابل عرضه است. وقتی مربی که قول 90 درصد بومی سازی بدهد و آخر سر از جمع 27 بازیکن تیم 17 نفر غیر بومی باشند. وقتی به نظرات و نقدها به دیده دشمنی نگاه شود. وقتی مسئولین تیم بجای نظارت بر روند حرکتی تیم، «حاج مهدی حاج مهدی» کنند و حلوا حلوایش کنند و او هم میدان را برای چاپاندن اسب مراد فراخ ببیند، آخرش این می شود که می بینید.
مخلص کلام؛ اینکه این تیم نه از نظر ساختار تیمی و نه از نظر ساختار فنی هیچ ندارد. نه تاکتیک خاصی برای نفرات فعلی دارد، نه نفر کافی برای اجرای تاکتیک های لازم برای رویارویی با حریفان می تواند داشته باشد. این تیم یک سرمایه سوزی به تمام معناست که حاصل تفکرات کسانی است که به این تیم به دیده فرصتی برای خود نمایی در حوزه مدیریت نگاه کردند و یا به دیده سفره ای پهن شده...
بالاخره آنچه امروز دیده می شود جز افسوس برای دوستداران فوتبال شهر و استان و شرمساری به تمام معنا برای بانیانش نیست. فوتبال اردبیل با آن وضع هیئت فوتبال استانش که دستمایه غرور و خودخواهی عده ای تازه به میز رسیده شده و شهرداری که بازیچه دست عده ای دیگر میز ندیده، دارد آخرین نفسهایش را می کشد. نمی دانم می شود برای این تیم چکار کرد!؟ 13 بازی آینده باید برای این تیم حداقل 18 امتیاز داشته باشد تا شاید با حدود 25 امتیاز این تیم سقوط نکند. «حاج مهدی» کوله بارش را بست. پولش را بگیرد می رود دنبال ویلای شمال و زندگی خوشش. ما ماندیم و تیمی بیمار و علاقمندانی سرخورده! نمی دانم حتی «خوزه مورینیو» برای این تیم چه می تواند بکند؟ هرکه بیاید با سرنوشت و آبروی ورزشی و فوتبالی اش بازی خواهد کرد. چیزی شبیه معجزه باید. در غیر اینصورت باید گفت: لیگ یک خداحافظ...
آری؛ شهرداری فانوس بدست گرفته. فانوس سقوط. سفره اش مال بعضی ها و اشک و حسرتش مال دوستداران فوتبال. کاش بتوانم بگویم: خدایا؛ روا مدار دوباره برگردیم پایین. فوتبال اردبیل مستحق این نیست که هست. کمکش کن بماند. چون بازگشت به لیگ یک مثل سفر دور دنیاست از سالهای بعد. خدایا بخاطر عشق خالص و علاقه قلبی مردم دوست داشتنی اش، یک فرصت دیگر به فوتبال اردبیل بده. من و من ها بلد نبودیم قدر و ارزش و جایگاهش را بدانیم ولی این مردم عشقشان این تیم است و تعالی اش... آمین!