این برنامه تقدیم شد به آنانکه در میان دل مشغولی ها ٬ زیبایی های زندگی را فراموش نمیکنند
مجری : علی اکبر عبدالرشیدی
آیتم ها:
دل عاشق » علیرضا عصار
متن خوانی رامین ناصرنصیر / غم عشق » بیژن بیژنی
گفتگو با ناصرمسعودی
متن خوانی آشامحرابی / صدای آشنا » منوچهرطاهرزاده
گفتگو با هامان ۵ ساله
متن خوانی علی سلیمانی / جان مریم » محمدنوری
نماهنگ پایانی بردی از یادم » پژمان مبرا
ترانه تیتراژ پایان را بنیامین بهادری خوانده بود و یه خونه نام داشت
_________________________________________________________
علی اکبر عبدالرشیدی :
قدیم ترها٬ همان موقع که کسی معنای رفتن را نمیدانست ٬ آنروزها که همه فقط می آمدند ٬ می آمدند و میماندند٬ کسی کاری جز دوست داشتن نداشت. حتی اگر مردم دلشوره های بی پایانشان را به دوردستها تبعید میکردندباز هم کسی پیدا میشد که از عمق چشم هایشان تمام غصه ها را ببرد و جز شنیدن اندوه دلها دغدفه ای نداشت. قدیم ترها کسی دلتنگ نمیشد٬ کسی نشان خانه اش را گم نمیکرد. اگر دلش میگرفت مطمئن بود کسی در همسایگی خانه اش هست که دلش بلرزد. قدیم ترها مسافرها را نگاه های گرم و مهربان بدرقه میکرد. دستی بود که آب پشت سرشان بریزد و پنجره ای که همیشه چشم به راهشان باشد. قدیم ترها همه با هر کار و مشغله ای عاشق بودند.