خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

پست های اینستاگرام ناصر پاشایی

ناصر پاشایی

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
آقای بهنام بهره مند عزیز یک جوان هنرمند ایرانی اهل تبریز، که در فراق مرتضی به کربلا و نجف رفت، و در بازگشت برای اینکه دلش آرام بگیرد اقدام به طراحی و بافت فرش با تصویر مرتضی عزیزم گرفت

 مرتضی جان در کنار پدرومادر ساحل محمود آباد

خانواده خاص پرسیدن حال مادر مرتضی چطوره :
با دعا و محبت های شما حالشون خوبه خداروشکر
درسته که مرتضی رفت ولی بهترین عاشقان را برایمان
به یادگار گذاشت ، ممنون از لطف همتون 
دوستتون دارم تا ابد...

 ♡عالم همه در طواف عشق است♡

پسرکم مرتضی شصت و چهار روز است که رفتی و دنیایم زیرورو شده است ، قلبم بسان مرغکی بی آشیانه سرگردون شده است ، پسرم ، آه که چه مظلومانه رفتی چراغ دلم چه کم سو شده است 
فرق من و پروانه به این است در عالم_ پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوخت ...

 پرواز را به خاطر بسپار ، پرنده رفتنی است

چه زیبا وغرور انگیز بود وقتی دیدم بهترین مردم جهان عاشقانه برای مرتضی عزیزم دعا میخوانند و حرمت مزارش را حفظ میکنند به همین خاطر بود که گفتم جوانان ایرانی با روح بزرگ و زیبا بهترین جوانان جهان هستند و حضور گسترده آنان بر سر مزار مرتضی نشانه قدرشناسی و هنردوستی ملت بزرگ ایران است . 
دوستتون دارم تا ابد ...

 پسرم گرفته بغض خانه را سکوت عاشقانه ای . گرفته سینه قلم چه حس شاعرانه ای ، دوباره خواب دیده ام که آمدی به خانه ام ، نشسته ای کنار من ، چه خواب عاشقانه ای ...

دیشب دوباره خوابت رو دیدم چه خوشگل شده بودی عزیزم

 پسرم به زیبایی تو کسی را ندیده ام...

آلبوم جدید خواننده ترانه های عاشقانه منتشر شد

آلبوم جدید خواننده ترانه های عاشقانه منتشر شد

 

               

آلبوم جدید گوکسل خواننده معروف ترانه های عاشقانه با عنوان "تو نیستی" منتشر شد

آلبوم جدید گوکسل خواننده زیبای ترانه های عاشقانه که با نهمین آلبوم  خود یعنی"Bende Bi Aşk Var" در سال ۲۰۱۲ هفته ها در صدر لیست ترانه های پرطرفدار جای گرفته بود، در دومین هفته ماه ژانویه منتشر شد. 

در این آلیوم در مجموع ۱۱ ترانه وجود دارد. به غیر از آخرین آهنگ این آلبوم که شعر آن به طور مشترک از سوی مابل ماتیز و گوکسل نوشته شده است، شعرو موسیقی مابقی ترانه ها به خود گوکسل تعلق دارد.

تنظیم ترانه های این آلبوم نیز توسط اوزان چولاک اوغلو آهنگساز و تنظیم کننده معروف انجام شده است. 

 

 

 

 

حسین منزوی

به نظر من حسین منزوی را باید فرمانروای بلامانع غزلهای عاشقانه معرفی کرد.بخاطر اینکه وی  تصاویر تغزلی را در یک متن زبانی خیلی شفاف و جاندار ارایه داد.

 بلی باید متذکر شد. حسین منزوی راباید یکی بزرگ‌ترین غزل‌سرایان معاصر دانست زیرا ضمن وفاداری به ساختار سنتی غزل، در زبان و دایره‌ی واژگان نیز نوآوری‌های دل‌نشینی را رقم زد. او یکی از نوآوران غزل معاصر بود که غزل را با مایه‌های شعر نو بیان کرد .به نظر حقیر حسین منزوی را به گواهی غزل‌هایش باید ماندنی‌ ترین پرچم‌دار غزل عاشقانه در دهه‌های اخیر نامید. چون عشق در آثار او که اغلب غزل است، چنان زنده و پویاست که منزوی را به «شاعر همیشگی عشق» بدل کرده است. او خود درباره عشق در غزل می‌گوید: «هرچند پایگاه تغزل را عشق و عاشقی دانسته‌اند، ولی به گمان من، تغزل می‌تواند هر نوع حدیث نفسی را در بربگیرد، حتی اگر اجتماعی و عرفانی باشد.»  حسین منزوی بی‌تردید یکی از قله‌های غزل معاصر فارسی به شمار می‌آید. این در حالی است که غزل عاشقانه در دورة معاصر به واسطة شهریار و تنی چند از غزل‌پردازان حرفه‌ای کشور به تثبیت رسیده است. رویکرد حسین منزوی به غزل عاشقانه با زبان نیمایی آغاز شده و با زبان سنتی گره خورده است. تفاوت این شاعر با شهریار و طیف غزل‌پردازان سنتی، در تصویرآفرینی‌های نو و بافت نرم تغزل به لحن صمیمانه است.

 

 

این شاعر غزل‌پرداز معاصر که در موجاموج شعر نو اصالت خود را حفظ نموده و به افراط نگرویده و نزد تحصیل‌کردگان و دانشگاهیان تشخیص خود را حفظ کرده، به‌عنوان چهره‌ای شاخص در غزل نو شهرت یافته است.

 

 

با توجه به اینکه او در قالب قدیمی غزل شعر می‌ گفت ، اما شاعری معاصر بود . « یکی دیگر از رازهای ماندگاری غزل منزوی چنانچه در اول مطلبم خدمت دوستان عرض کردم عشق است که موضوع تمام غزل ‌های اوست و البته موضوع عشق وقتی در غزل ریخته می‌ شود ، نمی‌ تواند به‌ تنهایی معاصر بودن را تضمین کرد ، بلکه مستلزم نگاه معاصر شاعر نیز هست ... آن چه به نظر من غزل منزوی را معاصر می‌کند ، زبان و بیان ویژه ، صور خیال ، نگاه متفاوت و مضامین معاصر اوست . »

 

 در باره موسیقی خدمت دوستان عرض کنم هر شاعری در شعر فارسی هر چقدر که آشنایی ‌اش با موسیقی بیشتر باشد ، شعرش دلنشین ‌تر و روا‌ن‌ تر خواهد بود . حسین منزوی نیز سخت تحت تاثیر موسیقی بود و این به روانی و موسیقایی بودن کلامش کمک زیادی کرده است .او بیشتر غزل‌سرا بود هرچند گاهی شعر سپید هم می‌سرود.یکی دیگر از ویژگی‌های منزوی، زبان‌آگاهی اوست و همین زبان‌آگاهی، او را از دیگر شاعران متمایز می‌کند. در شعرهای اغلب غزلسرایان، سهل‌انگاری‌های زبانی وجود دارد، اما منزوی تا حد زیادی از این ایراد مبراست. دلیل این زبان‌آگاهی هم می‌تواند ذات مستعد منزوی باشد و هم می‌تواند سواد او و شناخت دقیقش از زبان فارسی باشد.حسین منزوی غزل را به شیوه ای شبیه به شعرنو می سرود و نظم فاخری را دنبال می کرد.منزوی گرچه در قالب قدیمی غزل شعر می گفت، اما شاعری معاصر بود. 

 

 

او آنقدر زیبا غزل می گفت و تغزل در غزل هایش موج می زد که شعر سپیدش را تحت الشعاع قرار می داد.شاعران بزرگ روزگار،  افرادی هستند که اشعارشان به صورت مثل رواج می یابد. منزوی این خصوصیت را داشت و شعرهایش در زبان مردم جاری شد. حال آنکه یکی از مشکلات غزل امروز ما این است که نمی تواند به صورت ضرب المثل در حافظه  مردم جای بگیرد.روزگار جوانی منزوی از سال های 45 تا 57،  روزگار رویکرد به مسائل اجتماعی و سیاسی بود. در آن روزگاری که غزل مهجور بود، کار منزوی و امثال او،  کاری کارستان به شمار می رفت. امروز غزل گفتن شاید چندان دشوار نباشد، اما در آن دوره،  زنده کردن غزل، کاری سترگ به شمار می رفت.

چنانچه خدمت دوستان عرض کردم ، منزوی عشق را در غزل زنده کرد و ابیاتی را که سرود .مجنون بیابان‎ها را به مجنون خیابانی و امروزی تبدیل و به جامعه معرفی کرد. عشق منزوی قابل لمس است و مانند سایر انسان‎ها در خیابان راه می‌رود و حرف می‌زند، در واقع عشق منزوی ماورایی نیست.سبک منزوی خاص است که شعر انتزاعی را کنار گذاشته و عینیت را جایگزین آن کرده است، به گونه‎ای که خود را جوجه ققنوس نیما معرفی می‎کند. زبان، موسیقی، تخیل و تفکر نوآورانه‎ای در شعر منزوی وجود دارد، به گونه‌ای که با خواندن شاهکارهای منزوی بدون این‌که نام وی در کنار کار باشد می‎توان تشخیص داد این اشعار برای شاعر امروزی و منزوی است؛ در واقع آثار وی امضای خود شاعر است، لذا به جرأت می‎توان گفت منزوی پدر غزل معاصر است.

 

 منزوی زودتر از خیلی از هم‌نسلان خود مردمی بود و این مردمی بودن به معنای انقلابی بودن هم هست. او با مردم بود و این به سه شیوه در شعرش نمود داشته است. گاه در میان مردم برای آنها شعر می‌گفت و گاه در خلوت خود باز هم برای آنها می‌گفت. تمام این مقوله‌ها را می‌توان در شعر منزوی دید و جست. برخی او را شاعر آیینی نمی‌دانند، حال آنکه منزوی بیش از 30 شعر برای بزرگان دینی سروده است، بدون اینکه به این امر تظاهر کند؛ چرا که همه این اشعار از عمق وجود او نشأت می‌گرفت و به مرحله ظهور می‌رسید. برای شناختن منزوی باید بارها آثار او را خواند و بررسی کرد.من همیشه منزوی را شاعری برای فرداها نامیده ام  .تمامی این ویژگی ها باعث شده است تا منزوی محدود به یک زمان خاص نباشد. زیرا منزوی هم شاعر امروز است و هم شاعر فرداها. مانند حافظ که هم شاعر عصر خودش بود، هم شاعر امروز و هم شاعر فرداها. این از همراهی منزوی با عصر و زمان خودش نشأت می‌گیرد. او را در غزلش یک انسان نوگرا می‌بینیم، در شعر نیمایی الهام‌گیرنده دقیقی از این سروده‌ها می‌یابیم و در نهایت او را آگاه به شعر آزاد درمی‌یابیم. در حوزه ترانه هم او این ویژگی را دارد؛ شاعری است که روح ترانه را در این موقعیت درک می‌کند.

 


و امازندگینامه کوتاه ومختصرش

حسین منزوی در سال ۱۳۲۵ در زنجان در خانواده‌ای فرهنگی به دنیا آمد. وی از سنین جوانی سرودن شعر را آغاز کرد و در سال ۱۳۴۶ به عنوان شاعر خود را مطرح کرد و غزل‌های او مورد توجه غزل‌سرایان قرار گرفت.

منزوی در سال 1346 وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران . اما این رشته را رها کرد و به جامعه‌شناسی رو آورد اما این رشته را نیز ناتمام رها کرد و در سال 1350 مجموعه شعر حنجره زخمی تغزل ‌‏را منتشر کرد.این کتاب در بخش شعر جهان‌‏ جایزه فروغ فرخزاد  که در آن دوران جزء معتبرترین جوایز ادبی کشورمان بود را به دست آورد.‌پس از انتشار این کتاب در صداو سیما  مشغول به کار شد و در این دوران برنامه یک شعر یک شاعر را تهیه وکارگردانی کرد. 

در همین دوران منزوی بسیاری از ترانه‌ها و تصنیف‌هایش را ساخت و تعدادی از آنها مورد توجه قرار خوانندگان مطرح آن روز قرار گرفت.وی مدتی مسئول صفحه شعر مجله ادبی رودکی بود و در سال نخست انتشار مجله سروش نیز با این مجله همکاری داشت. در سال‌های پایانی عمر به زادگاه خود بازگشت و تا زمان مرگ در این شهر باقی ماند.حسین منزوی هرگز کار دولتی نداشت و تنها با انتشار شعرهایش گذران عمر کرد. وی در شعر سپید نیز دستی داشت، موسیقی را خوب می شناخت و صدا و خط خوبی نیز داشت. حسین منزوی در سال 1383 پس از مدتها رنج از بیماری قلبی در بیمارستان شهید رجایی تهران درگذشت.

 

 

 

 

 

 

ای یار دور دست که دل می بری هـنوز

چون آتش نهفته به خـاکـستـری هـنـوز

هر چند خط کشیده بـر آیـیـنه ات زمـان

در چشمم از تمام خوبان، سـری هـنـوز

سـودای دلـنـشـیـن نـخـستین و آخرین!

عـمـرم گذشت و تـوام در سـری هـنـوز

ای چلچراغ کهنه که زآن سوی سال ها

از هـر چـراغ تـازه، فـروزان تــری هـنــوز

بـالـیـن و بـسـتـرم، هـمـه از گل بیاکنی

شب بر حریم خوابم اگر بـگـذری هـنـوز

ای نـازنـیـن درخـت نـخـسـتین گناه من!

از مـیـوه هـای وسـوسـه بــارآوری هنوز

آن سیب های راه به پـرهـیـز بـسـتـه را

در سایه سار زلف، تو مـی پـروری هنوز

وان سـفــره شـبــانــه نـان و شـراب را

بر میزهای خواب، تو می گستری هنوز

با جرعه ای ز بوی تو از خویش می روم

آه ای شراب کهنه کـه در ساغری هنوز


حسین منزوی
 

 

 

 

 

شعر زیبا حسین منزوی برای دخترش غزل

دخترم! بند دلم غمگینم!

شیشه عمر غبار آگینم!

جوجه گم شده در توفانم!

شاخه خم شده از بارانم!

ای جگر پاره ام! ای نیمه من !

میوه عشق سراسیمه من!

گل پیوند دو غربت! غزلم!

حاصل ضرب دو حسرت!غزلم!

ارث عصیان معمایی من!

امتدادخط تنهایی من!

ساقه سرزده از نخل تنم!

جویی از سیل خروشان که منم!

کوکب بخت شبالوده من!

غزل طبع تبالوده من!

غزلم! آینه اندوهم!

بانک افکنده طنین در کوهم!

              ***
پدرت خرد و خراب و خسته

خسته ای بر همگان در بسته

خانه جن زده متروک است

که پر از همهمه مشکوک است

روح ها-خاطره ها-اینجایند

می روند از دلم و می آیند

یادها خیل کفن پوشانند

جز من از هر که فراموشانند

کدرم پنجره بازم نیست

کسلم رخصت آوازم نیست

             ***
در پی همقدمی همنفسی

ایستادم که تو از ره برسی

آمدی ؟ باز کن این پنجره را

پر از آواز کن این حنجره را...

از : حسین منزوی

 

 

 

 

از زیبا ترین و معروف ترین شعر های حسین منزوی

 

دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست

 

آن جا که باید دل به دریا زد همین جاست

 

در من طلوع آبی ِ آن چشم ِ روشن

 

یادآور ِ صبح ِ خیال انگیز ِ دریاست

 

گل کرده باغی از ستاره در نگاهت

 

آنک چراغانی که در چشم ِ تو برپاست

 

بیهوده می کوشی که راز ِ عاشقی را

 

از من بپوشانی که در چشم ِ تو پیداست

 

ما هر دُوان خاموش ِ خاموشیم ، اما

 

چشمان ِ ما را در خموشی گفت و گوهاست

 

****

 

دیروزمان را با غروری پوچ کـشتیم

 

امروز هم زان سان ، ولی آینده ماراست

 

دور از نوازش های دست مهربانت

 

دستان ِ من در انزوای خویش تنهاست

 

بگذار دستت راز ِ دستم را بداند

 

بی هیچ پروایی که دست ِ عشق با ماست

 

حسین منزوی

 

«روحش شاد ویادش گرامی باد»

 

بقلم ت- منصوری

 

 

اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی

هر روز صبح

یک تاب خالی را هل می دهم

تا به یاد داشته باشم

آدم ها به اوج که می رسند

دست ها را فراموش می کنند

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

گاهی بدون بغض و گریه و بدون داد و هوار

باید قبول کنی فراموش شدنت را

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

کمان دار و زره پوشیده در خاک

هزاران جمجمه پوسیده در خاک

منم یک امپراتور فراموش

تمام لشکرم خوابیده در خاک

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

تو

فراموش ترین اتفاقی هستی

که به یاد می آورم هنوز

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

میگویند : فراموش کردنش ساده است!

آری ساده است

چند خط شعر می خواهد و چند صد سال عمر

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

تو بروی

چیزی برای فراموش کردن نمی ماند جز خودم

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

فراموش کردنت مثل آب خوردن بود

ازین آب ها که میپرد در گلو و سالها سرفه میکنی

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟

گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

اگر کردى مرا روزى فراموش

سرت را میکنم در دیگ آبگوشت

بیوگراف نامه(قسمت1)

حامد بهداد

عشق و جنون

حامدبهداد از معدود بازیگران جوان سینماست که با بازی در نقش های مختلف و متنوع قابلیت های بالایش را به اثبات رسانده است.

بهداد همتنقدر که در اجرای نقش های بیرونی موفق است توانایی بازی در نقش های درونی هم دارد.او علاقمند بازی در نقش جوان های عاصی است(بوتیک و سایه افتاب)و البته به همان اندازه در نقش های ارام و درونی(ادم و اخر بازی)شیرین و دوست داشتنی است.حامد بهداد در" روز سوم " مسیر رو به رشدی را که تا امروز طی کرده به پختگی خاصی میرساند.نقش جذابی که او انتخاب کرده ویژگی های بارزی برای تبدیل شدن به یک کاراکتر محبوب را در فیلم داشته.فواد معلمی عراقی است که عاشق دختری ایرنی میشود و در جریان جنگ میکوشد دختر را نجات دهد. در بازی بهداد ترکیبی از عشق و خشم دیده میشود.فواد با شروع جنگ در کسوت یک نظامی اهداف رژیم بعث را در عراق دنبال میکند اما علاقه او به سمیره(باران کوثری)همچنان پابرجاست.

او همه را به چشم دشمن میبیند اما برای نجات سمیره تا پای جان می ایستد تناقضی که در این کاراکتر وجود دارد به ان پیچیدگی و جذابیت داده و این ویژگی در بازی درخشان حامد بهداد بیشتر متجلی شده است بهداد با بازی در این نقش ثابت میکند قابلیت این را دارد که در قالب یک نقش دشوار و منفی به محبوبیت برسد و تماشاگر را با خود همراه کند این اتفاقی است که درباره همه بازیگران نمی افتد و بازی در نقش های منفی و پیچیده محبوبیت شان را خدشه دار می کند.

روز سوم روایتی عاشقانه است که در بستر جنگ مفهوم پیدا میکند موضوع جذاب بین عراقی و ایرانی در این فیلم برای اولین بار مطرح می شود و فیلم هم به خوبی از این موضوع جذاب بهره میگیرد اما نمی توان از اهمیت کاراکتر فواد در این درام عاشقانه به راحتی چشم پوشی کرد.فواد با وجود منفی بودن به یمن بازی متفاوت و عمیق حامد بهداد یک بدمن خبیث و کلیشه ای نیست گویا او هم قربانی جنگ است.