ابیات
در بازی روزگار بازیچه شدیم
دوار و دوان چو گردش پیچه شدیم
کس نیست بگوید این چه بازی است دلا
ما زی چه برآمدیم ما سی چه شدیم
صد فصل خزانی و بهاری طی شد
ایام به رنج و انتخاری طی شد
باری تو چه خواستی از این رنج فزون
هر چند که هر چه بود باری طی شد
در فصل ربیع کوس شادی زده ایم
در ماه صفر به دشت و وادی زده ایم
یک روز ز رنج و از عنا نالیدیم
یک روز به زخم خود پمادی زده ایم
این هفته ز زردی خزان نالیدیم
و زسوز و غم باد وزان نالیدیم
در آخر هفته شاه سرما آمد
تا یاد شود زو که از آن نالیدیم
در اول هفته مان خزان بود و عزا
در آخر هفته فصل شادی برپا
در سردی دی بهار از راه رسید!
اوضاع به کلی شده شلغم شوربا
این هفته نه فصل استراحت بودی
نه فرصت کار و نه سیاحت بودی
یک روز ز بیکارگی ام فرسودی
یک روز به کار و این قباحت بودی
ای کاش که کار ما به سامان می شد
تعطیلی ما فت و فراوان می شد
یک نیمه سال جملگی تعطیلیم
ای کاش که این نیمه دوچندان می شد
ما ملت تعطیلی و تفریحاتیم
ما قاتل بی رحم خود و اوقاتیم
گر قصد گریز و استراحت داری
ای دوست به هر کجا که رفتی باتیم!
این ملت ما که جمله اندر سفرند
بر مرکب خود نشسته و می گذرند
این راه و چنین مرکب بی اطمینان
هشدار که جمله زین جهان می گذرند
قرآن کریم، از هنگام نزول تا هم اکنون، سرچشمه پیدایش و سرمایه پرورش بزرگترین و پاکترین روح ها، بلندترین همت ها، استوارترین ارادهها، عمیقترین افکار، عالیترین معارف، نغزترین ادبیات و دلانگیزترین هنرها در عرصههای گسترده و حوزههای گوناگون حیات فکری و فرهنگی و علمی و اجتماعی و ادبی و هنری مسلمانان در همه اکناف عالم و در پهنه تاریخ پر افتخار فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است
از چهره ی طبیعت افسونکار
بربسته ام دو چشم پر از غم را
تا ننگرد نگاه تب الودم
این جلوه های حسرت و ماتم را
پاییز ای مسافر خاک الود
در دامنت چه چیز نهان داری
جز برگ های مرده و خشکیده
دیگر چه ثروتی به جهان داری
جز غم چه می دهد به دل شاعر
سنگین غروب تیره و خاموشت؟
جز سردی و ملال چه میبخشد
برجان دردمند من اغوشت؟
در دامن سکوت غم افزایت
اندوه خفته میدهد ازارم
ان ارزوی گمشده میرقصد
درپرده های مبهم پندارم
پاییز ای سرود خیال انگیز
پاییز ای ترانه ی محنت بار
پاییز ای تبسم افسرده
برچهره ی طبیعت افسونکار
ناتورالیسم دو بحث دارد 1- همان مکتب رئالیسم است با این فرق که در ناتورالیسم تکیه بیشتر بر نشان دادن زشتیها است مثل آثار فلوبر و چوبک. 2- عقاید امیل زولا یعنی ناتورالیسم حقیقی که تحت تأثیر نقاش معروف ونگوگ (Vincent van gogh) و نویسنده فرانسوی گوستاو فلوبر (Gustave Flaubert) بوده است. مکتب ناتورالیسم در اصل حاصل اندیشه زیست شناس فراداروینی در قرن نوزدهم بود که معتقد است انسان به طور کامل در نظام حاکم بر طبیعت به حیات خود ادامه میدهد و فاقد هرگونه وابستگی روحی یا شیوه مشارکت به یک دنیای مذهبی و معنوی فراتر از جهان طبیعت است.
نظریه داروین تقریباً پایه های کلیساها را میلرزاند و هم به افکار بقای انسب هربرت اسپنسر معتقد بود که جبری علمی حیات اجتماعی را معین میکند و هم بر فرضیه لیبرالیسم مبتنی بر خرد جان استورات میل تکیه داشت که بر عقل و شعور و آزادی فردی بها میبخشد. بنابراین چنین موجودی صرفاً حیوانی است دارای مرتبه برتر که شخصیت و رفتار او را دو نوع نیرو یعنی وراثت و محیط تعیین میکند.
نقاشان ناتورالیسم قسمتهای تیره و تار رئالیسم را برمیگزیدند. به همین دلیل سراغ فرودستان جامعه میرفتند و فقر و محرومیت آنان را به تصویر میکشیدند. در نگرششان به جبرگرایی نیز معتقد بودند و انسان را در مرتبهای نازل تصویر میکردند. این مکتب با افول دوره خوشباوری به علم پس از دوره کوتاهی افول کرد. در حالی که به بسیاری از کشورها وارد نشد، مثلاً در انگلیس چندان طرفدار نداشت. در آلمان هم تعداد ناتورالیستها کم بود. نقاشی ایرانی یکی از مکاتب بزرگ هنر آسیایی است که معیارهای مشترکی با نقاشی چینی و ژاپنی و هندی دارد اگر مینیاتور را کلمه ای فرانسوی مرکب از دو واژه مینیموم (کوچک) و ناتورال (طبیعت) فرض بگیریم که مجموعاً به معنای طبیعت کوچک است آن را میتوان جزو نقاشیهای ناتورالیسم به شمار آورد ولی از لونی دیگر.
ناتورالیستها با افشای اخلاقیات ریاکارانه و بیدادگریهای اجتماعی، نخستین طلایهداران ادبیات متعهد قرن بیستم بودند. زولا معتقد بود که ادبیات یا باید علمی بشود، یا نابود شود. قهرمان داستانهای ناتورالیستی تمایل به غرایز شدید حیوانی نظیر طمع و هوس جنسی دارند و قربانیان ناتوانی هستند در برابر تشریح هورمونها از درون و فشارهای اجتماعی از بیرون و پایان داستان ناتورالیستی عموماً غم انگیز است اما نه از نوع تراژدی بلکه قهرمان داستان آلت دست نیروهای جبری متعددی است که عاقبت متلاشی یا نابود میگردد.
اصول ناتورالیسم عبارتند از 1.تأثیر علم و روش علمی 2. جبرگرایی 3. ضدیت با اخلاقیات
نویسندگان ناتورالیسم: امیل زولا پیشوای ناتورالیستهای فرانسه دارای آثار معروف ژرمینال، نانا، خانواده ترز راکن. جرج مور از انگلستان. وان لانپ امانتس از هلند. کرتزر، هولتس شلاف، هوپتمان از آلمان. صادق چوبک در ایران و گاهی هم آثار رئالیستی چون صادق هدایت به ناتورالیسم نزدیک می شود.