خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

حسام‌الدین سراج: موسیقی حرمت دارد و حرام نیست

حسام‌الدین سراج تصریح کرد: موسیقی حرمت و احترام دارد و حرام نیست. این خواننده موسیقی آیینی اظهار کرد: بعضی از عزیزان باید مراقب باشند که با تصمیم‌ها و کارهایی که در زمینه‌ی مجوز ندادن به موسیقی انجام می‌دهند، حق هنرمندان را ضایع نکنند. مجوز ندادن موجب ظلم به هنرمندان می‌شود و از طرف دیگر، کانال فعالیت فرهنگی را می‌بندد که این موضوع نیز ظلم به هنر کشور است. وداع؛ عرض ادبی به ساحت سیدالشهدا (ع) او بیان کرد: آلبوم «وداع» عرض ادبی است به ساحت سیدالشهدا (ع) و تلاش می‌کند به حقیقت واقعه عاشورا بپردازد که این مساله در واقع ... ادامه مطلب»

سلام بر شهید

سلام .......

سلامی به رنگ خون

سلام بر شهید ,  سلام بر آن کس که جانش را داد تا ما امروز , سرها را بالا گیرم ...

سلام بر شهید , آن کس که دست گرگ ها را از ناموس و شرف قطع کد .....

سلام بر شهید  , آن کس که عظمتمان را به او مدیون هستیم .....

سلام بر شهید  , آن کس که هر چه گوییم باز کم گفته ایم ..... 

سلام بر شهید  , آن کس که از جانش گذاشت و آزادی کشور را به هیچ متجاوزی نداد.....

سلام بر شهید  , آن شهیدی که در حال نماز زیر توپ و تانک دشمن شهید شد .....

سلام بر شهید  , آن کس که به خاطر ایمان و شجاعتش در تاریخ ماندگار گشت.....

سلام بر شهید ...... سلام برشهید .....سلام بر شهید...... (برای شادی روح شهیدان صلوات ) 

دوستتان دارم ..... ممنون به خاطر این همه فداکاری .....

«لعن الله قاتلیک یا اباعبدالله الحسین»

علامه امینی تعریف کرده است که:

مدتها فکر می‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟

و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگیِ حضرت سیدالشهدا (ع) را چگونه به او می‌دهد؟

 

 

ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی‌گذارم از این آب قطره‌ای بنوشد.
حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می‌نمودم، دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت، چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند، او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند.
به حضور امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد، اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هر عذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.

«لعن الله قاتلیک یا اباعبدالله الحسین»