خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد

ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد

آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد

ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد

پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

ای دوستان! به نیکی خوهم دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد

سیف فرغانی

تو گردان شایعه شد نماز نمی خونه

وبلاگ این نیــز بگذرد... نوشت:

لابد می خواد ریا نشه، پنهانی می خونه.»

روایت نو،به نقل از وبلاگ این نیــز بگذرد... نوشت:

تو گردان شایعه شد نماز نمی خونه!… گفتن : «تو که رفیق اونی، بهش تذکر بده!»

باور نکردم و گفتم: «لابد می خواد ریا نشه، پنهانی می خونه.»

وقتی دو نفری توی سنگر کمین جزیره ی مجنون، ۲۴ ساعت نگهبان شدیم.

http://revayatno.ir/

بیشتر بخوانید

سنگدل

زهر می نوشــم در این آشفته حالی ،سنگدل
خوش به حالــت بی خیالی،بی وبالی،سنگدل
 
هر چه بر من بگذرد این روزگار تلخ،سخت
آرزو   دارم   نبـــاشی  در  مـــلالی،سنگدل
 
رنجـــه کی می آرمـد این روح در این کالبد
تا طلبـــکار از تو باشـد دل ، حلالی،سنگدل
 
آه  دامنگیـــر  دارم  بنـــد بنـــدش بگســـلد
هر که بدخواه تو شد در این حوالی،سنگدل
 
دوستــت دارم چـــرا باور نـــداری نازنیـــن
گر چه بـــیزار از منی، با این زلالی،سنگدل
 
 
واژه  کـــم  می آورد در وصف انـدوه دلـــم
حزن من را نیســت در عالـم مثالی ،سنگدل
 
سست عنصر من نبودم سست عنصر نیستم
بی تو امّا نیـــست در من اعتـــدالی،سنگدل
 
تو،نمی دانــم ولی مـــن با خودم روراسـتم
نشنـــوی از من دروغــی احتمالی،،سنگدل
 
تاج عزّت هست عشقت مثل شاهــان بر سرم
حال و روزم هست با این عشق عالی،سنگدل
 
دست من کــوتاه شد،خرمــاست امّـا بر نخیل
وای،بر من بگذرد هـر روز ســـالی،سنـگدل
 
آب در هـــاون نبـــاید کوفـــت امّـــا عاشــقم
عشـــق  دارد  در دلــم تا اشتـــعالی،سنگدل
 
رسم من جز این نخواهد بود می کوبم در آن
آب را،جـــز ایـــن نــــدارم اشتـــغالی،سنگدل
 
مرگ را پروا نـــدارم ناگـــزیرم چــون از آن
بی تو  من با مـــرگ می یابم تعالی،سنگـــدل