خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

ادامه داستانک دختر دبیرستانی

سلام سلام ا تا فردا ظهر بی قرار بودم .زنگ زده شد از بهشتی تا حجاب چطوری رسیدم.منیر و هاجر هم مضطرب بودند .هفت روز هفته را پیاده رفتیم .بله ،بابام زن دوم گرفته بود و منیر عکسها و شناسنامه ما را اتفاقی که بابا اسماعیل خواب بوده و سامسونتش باز کشف کرد بابا هم بعد از یکماه فقط جنب دخترا اعتراف می کند منیر و هاجر مدتی بود می شناختنم . راز بابا فاش شد من وسط سال به خانه زبیده مامان منیر اینها اسباب کشی کردم .خدایا منیر و هاجر چقدر عشقم می خوردند .هر روز بلند بلند صدا می دادند داداش رضا...من هم برای خوشی شون بلند قاره (داد زدن) می دادم ...با موتور سه ترکه تو خیابون تا شازاوریم (امامزاده) می گشتیم . چند بار با ماشین بابام به سمل رفتیم صدای پخش ماشین بلند می کردند .شکیلا می خواند نوایی نوایی نوایی ..جوانی بگذرد تو قدرش ندانی ...گریه می کردند می خندیدند . در سمل غوغا شده بود زنها دسته دسته دیدن دخترا می آمدند مهری هم مثل آنها پر رو شده بود تو حیاط با موتور کوچک برادرم دور می زدند .....بابام آن روزا تند خو شده بود میگفت بی صدا....با آن سبیل کلفتش همه را زیر نظر داشت .....یادش بخیر.... دا

فک و فامیل

دیشب مهمون اومد خونمون گودزیلاشون رفت تو اتاقم بازی کنه!
بعد اومده با بغض میگه:
_دستم خورد مجسمه ات شکست…Frown
(محض اطلاع: ما خـیـــــــــــلـــــی با این مهمونا رو در وایستی داریم)
منم اومدم با ادب جواب بدم میخواستم بگم :فــدای ســرت..Smile
حواسم نبود گفتم: بـــــخـــوره تــــو ســــرت!!!

والدین گودزیلا -_-
من Mad
مامان بابام O_o

.

.

.

داشتم تو فیس بوق همینجوری گشت میزدم و عکسای دوستامو لایک میزدم…یهو دیدم بابام اومد تو اتاقم با سرعت نور یه پس گردنی نثار اینجانب کرد! 
برگشتم بهش گفتم: ددی چرااا آخه؟؟!!! Frown 
گفت: دخترعموتو دیروز دیدم بهم گف به اون بی معرفت بگو بیاد عکسای منم لایک کنه!! منم اومدم اینو بهت بگم! ینیییی تا الان تو شوک این موضوعم!!!
دخترعموی لایک گیره ما داریم؟؟!! 
قیافه بابام و دخترعموم: Smile :دی منم که مث همیشه: Big Frown((

.

.

.

اومدم خونه دیدم یه دفه تمام حجم اینترنتم تموم شده! (خدا نصیب هیشکی نکنه) خواهرمو صدا زدم میگم تو چیزی دانلود کردی؟ میگه آره یه فیلم فول اچ دی یک ساعته فقط !! میگم آخه کروکدیل تو بیخود کردی تمام حجمو کشیدی! میگه الکی شلوغش نکن نوشته بود دانلود رایگان !!! به من ربطی نداره! !!! 

خواهره من دارم آیا ؟؟؟ Big Frown

.

.

.

ادامه داستان دختر دبیرستانی

سلام چند مسافر سوار شدند تا جنوب دژ، روبرو دبیرستان حجاب ، تق تق آروم زد رو سقف وانت و آروم گفت حساب میکنم تا اومدم حرفی بزنم رفت.چهار راه دبیرستان بهشتی پیاده شدم . غروب پدرم (ژاندارم قدیمی) از پاسگاه نمازگه (گلوگاه دالکی) شیفتش تمام شد در راه سمل بهم سر زد از تو صندوق عقب پیکانش کلی میوه و بادمجون و ...برامون آورد. عجب روزی ، با منیر شروع و با حضور غیر منتظره بابام تموم شد .فردا ظهربرگشتنی بارون می زد پیاده رسیدم جنوب دژ حجاب هم تعطیل شدند پارچه برزنتی جلو درب کنار بود و دخترا دسته دسته ،خیابون را سیاه کردن .از جنب پارک کوچک کتابام را رو سرم گذاشتم تا خیس نشم نرسیده به عکاسی روبرو دبیرستان حجاب دیدم منیر با یه دختر دیگه با یه پاکت عکس چاپ شده ظاهرا فیلم سی و شش تایی از عکاسی در آمدند روبرو شدیم شنیدم با اعتماد به نفس گفت هیچی نمیشه سلام رضا خواهرم هاجره . گفتم با خواهرشه پررو شده . زیر سایه بون اشاره کرد کتابت ، یه پاکت نامه گذاشت لای کتابم و گفت فردا ظهر هستی.بهتم زد گفتم باشه یه گوشه تو پاکت دیدم عکس منیر ،هاجر و بابام که داره قیلون می کشه ( ادامه دارد....)

یشب از بابام پرسیدم چرا با شوهر خاله هام ( باجناقاش ) اینقد مشکل داری؟
گفت ببین پسرم باجناق مثل درخته کنار توالت میمونه
نه میشه از میوه اش استفاده کرد ونه از سایه اش!




خدا وکیلی تا به حال اینطوری قانع نشده بودم


( اگه کسی سوالی داره که قانع نمیشه..بگه به بابام بگم روشنش کنه)

 

 

 

ﺩﯾـﺸـﺐ ﻧـﺬﺭﯼ ﺑـﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺧـﻮﻧـﻪ ﻫـﻤـﺴـﺎﯾـﻪ ﻣـﻮﻥ، ﺩﺧـﺘـﺮ ﻫـﻤـﺴـﺎﯾـﻪ ﺩﺭﻭ ﺑـﺎﺯﮐـﺮﺩ،ﮐـﺎﺳـﻪ ﻧـﺬﺭﯼ ﺭﻭ ﮐـﻪ ﺑـﺮﺩﺍﺷـﺖ ، ﺑـﺎ ﻏـﻤـﺰﻩ ﮔـﻔـﺖ ،ﺧـﺪﺍﻫـﺮ ﺣـﺎﺟـﺘﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺩﺍ ﮐـﻨـﻪ ﺑـﺎ ﮐـﻤـﯽ ﻣﮑـﺚ ﺗـﻮ ﭼـﺸـﺎﺵ ﻧـﮕﺎﻩ ﮐـﺮﺩﻡ ،ﮔـﻔـتــم ﻋـﺰﯾـﺰﻡ ﻣـﻦ ﻓـﻘـﻂ ﯾـﻪ ﺣـﺎﺟـﺖ ﺩﺍﺭﻡ ، ﯾـﻬـﻮﭼـﺸـﺎﺵ ﮔـﺮﺩ ﺷـﺪ,ﺁﺏ ﺩﻫـﻨـﺶ ﺭﻭ ﻗـﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩ ، ﺑـﺎ ﺻـﺪﺍﯼ ﻟـﺮﺯﻭﻥ
ﮔـﻔـﺖ ﭼـﻪ ﺣـﺎﺟـﺘـﯽ؟؟؟
ﮔـﻔـﺘـﻢ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣـﺮﺩﻡ ﻣـﻈﻠـﻮﻡ ﻏـﺰﻩ...

ﺑﯿـﺸـﻌـﻮﺭ دﺭ ﺭﻭ ﻣـﺤﮑـﻢ ﮐـﻮﺑﯿـﺪ ﺑـﻪ ﻫـﻢ ، ﻓـﮑـﺮ ﮐـﻨـﻢ ﺍﺳـﺮﺍﺋﯿـﻠﯽ بـود !!! ^_^

 

 

 

 

میگما شاید من تو نگاه اول جذاب نباشم :|
.
.
.
.
.
.
ولی یه جاهایی بین نگاه چهلو سوم تا شصتو هشتم ، جذاب به نظر میرسم
ولی متاسفانه کسی اینقدر نگام نمیکنه :|
واقعا مردم،خیلی سطحی نگر شدن

 

 

 

 

آهای کسانی که موقع تخته نرد بازی کردن چای میخورید
.
.
.
.
نکنید این کارو
دیشب یکی از دوستان تاس رو جای قند خورد
تا صبح جفت شیش می گوزید!!

 

 

 

 

اقا پسری تعریف میکردن:دختره12 شب اومدpvخیلی باکلاس وشیک تا4 صبح رویایی رویایی گپ زدیم بعد بهش گفتم خوب من الان باید برم سرکار خیلی با ناز گفت:دکتلی؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!گفتم نه شاطرم!!!!!!!!!!!نمیدونم چرا بلاکم کرد!

همیشه چوب صداقتمو خوردم

 

دیشب مهمون اومد خونمون گودزیلاشون رفت تو اتاقم بازی کنه!
بعد اومده با بغض میگه:
_دستم خورد مجسمه ات شکست…Frown
(محض اطلاع: ما خـیـــــــــــلـــــی با این مهمونا رو در وایستی داریم)
منم اومدم با ادب جواب بدم میخواستم بگم :فــدای ســرت..Smile
حواسم نبود گفتم: بـــــخـــوره تــــو ســــرت!!!

والدین گودزیلا -_-
من Mad
مامان بابام O_o

.

.

.

داشتم تو فیس بوق همینجوری گشت میزدم و عکسای دوستامو لایک میزدم…یهو دیدم بابام اومد تو اتاقم با سرعت نور یه پس گردنی نثار اینجانب کرد! 
برگشتم بهش گفتم: ددی چرااا آخه؟؟!!! Frown 
گفت: دخترعموتو دیروز دیدم بهم گف به اون بی معرفت بگو بیاد عکسای منم لایک کنه!! منم اومدم اینو بهت بگم! ینیییی تا الان تو شوک این موضوعم!!!
دخترعموی لایک گیره ما داریم؟؟!! 
قیافه بابام و دخترعموم: Smile :دی منم که مث همیشه: Big Frown((

.

.

.

اومدم خونه دیدم یه دفه تمام حجم اینترنتم تموم شده! (خدا نصیب هیشکی نکنه) خواهرمو صدا زدم میگم تو چیزی دانلود کردی؟ میگه آره یه فیلم فول اچ دی یک ساعته فقط !! میگم آخه کروکدیل تو بیخود کردی تمام حجمو کشیدی! میگه الکی شلوغش نکن نوشته بود دانلود رایگان !!! به من ربطی نداره! !!! 

خواهره من دارم آیا ؟؟؟ Big Frown