فال 2 دی - فال روزانه | فال روز سه شنبه 2 دی 1393 - فال 2 دی 1393 - فال،طالع بینی و پیشگویی برای دوم 2 دی
فال 2 دی - فال روزانه | فال روز سه شنبه 2 دی 1393 - فال 2 دی 1393 - فال،طالع بینی و پیشگویی برای دوم 2 دیمنبع : ویکی پدیا
معضلی بنام دفاع از حقوق 24 ساله آزادگان
شما که میگفتید ما مردان بی ادعائیم پس چرا مدعی شدید؟!
علی رمادیه 6- دوست دارم برای درک بهتر مطلبم با ذکر مثالی شروع نمایم . آیا تا بحال شاهد بازی کودکان بوده اید زمانی که طرف مقابل باخت خود را در برابر حریف مسجل می بیند و برای فرار از این مسله بسیار مضحک و خنده آور طرف مقابل را به بهانه های واهی محکوم می نماید تا نتیجه را تغییر دهد و خود را از زیر فشار این باخت و تحقیر نجات دهد و قواعد بازی را بهم میزند که ما آن را بنام (جر زدن) می شناسیم .
حال بیایید این مسله را با معضلی بنام دفاع از حقوق 24 ساله آزادگان که توسط مشتی مفسدان اقتصادی موسسه پیام و مینو و احرارها مقایسه نماییم . بودند و هستند چهره های قدیمی و فسیل شده ای که سالیانی است در عین بی کفایتی و بی هنری علیرغم نداشتن هیچ بهره مدیریتی بجز مدیریت غارت و پستی و دنایت طبع ذاتی وجودی خود تکیه بر اموال عده ای بیچاره مظلوم زده و پوزه در اموال آزادگان فرو برده و بطون گشاد خود را با ترنم خور خور گلوی خود مشغول چریدن می باشند و لاجرم این قیافه های زشت و تکراری و ابدی اینان را می بایست تحمل کرد تا هنگامی که عدالتجویانی برخاسته و پنجه در گلوی اینان افکنده و راه خور خورشان را بسته و فرمان توقف - ایست – چریدن ممنوع به آنها دهد . جالب است که همه هم خود را مدعی مبارزه با این چرندگان می دانند و فتح الفتوح های خیالی از اقدامات ناکرده شان را در بوق و کرنا نموده و ندای من آنم که رستم بود پهلوان سر میدهند در حالیکه همین گرز و کوپال را همان دیو اکوان برایشان خریده و به این رستم پوشالی سوغات داده است و قرار است با این گرز اهدایی سر دیو اکوان کوفته شود جل الخالق .( اهدای پول از طرف موسسه پیام به رستمهای پوشالی مجمع وبلاگ نویسان مبارز و احیای حق از دهان موسسه پیام ) .
امروز هم برای این رستم های پوشالی جهت محک و آزمایش دستی بسویشان دراز گردید و ندا آمد که ای رستم های دستان اگر به واقع برای مبارزه با دیو اکوان تا بحال تنها بودید و توجیهتان کم توجهی بشما بوده دیگر امروز تنها نیستید فی الفور گرز اهدایی دیو اکوان را به لیفه شلوار منضم و برای کوفتن سر این دیو بشتابید که اول خان این مبارزه گذ شتن از منیت و ما شدن است . بله این رستمهای پوشالی اول صلاح را در این دیدند که در ظاهر با جماعت و با ندای وحدت هماهنگ شوند لذا گرز اهدایی را بخود منضم ولی در طول راه با خود اندیشیدند مگر میشود با گرز اهدایی بر سر ولی نعمت کوفت لذا چاره را در فرار از واقعیات و متوسل شدن به اصل جر زدن در بازی و تغییر در قواعد بازی شدند و با تراشیدن بهانه های بنی اسراییلی و درخواست باقالی و عدس و ..... خود را بزعم خویش رهایی دادند و از این مهلکه گریختند . یکی از رستمها برای فرار از این وحدت فریاد زد که احمد زاده قدش بلند است و من کوتوله هستم و وقتی میخواهم با او صحبت نمایم کلاهم از سر بر زمین می افتد پس او بخاطر اینکه مرا خجالت بدهد قدش را عمدا بلند نموده است لذا منهم در این فراخوان وحدت شرکت نمی نمایم . رستم دیگری گفت من میخواستم بیایم و یک وقت نگویید دروغ است اینهم گرزم ولی آن روز احمد زاده رعایت عدالت را نکرده است چرا باید در وبلاگش کلیه آزادگان رجوع نمایند و سال به سال کسی سراغ وبلاگ کذایی مرا نگیرد پس عدالت را رعایت نکرده و منهم انصراف میدهم .
ای رستم های پوشالی بخداوندی خدا از روز اول هم ما توقع این را نداشتیم که آبی از سوی شما برای آزادگان گرم گردد ولی برای محک خلوص شما در برابر ادعاهای شما این فراخوان وحدت برای مبارزه با مفسدان اقتصادی لازم بود که دست یاری بسوی شما دراز گردد ولی امیدی به فشردن این دست نبوده و نیست و هیچوقت این گرز لطیف شما بکار نمی آید .
اما سخنی با برادران آزاده :
برادران باید بپذیریم که برای بدست آوردن حقوق غارت شده خود نیاز به گریه کردن نداریم امروز نیاز به قیام است . امروز باید درک کرده باشید در این راه و برای فشردن حلقوم مفسدان اقتصادی موسسه پیام و مینو و احرارها تنها هستید و کسی به یاری شما نخواهد آمد . امروز خود باید دست بر زانو نهاده و یا علی گویان حقوق از دست رفته خود و خانواده را از گلوی مفتخورهای مادامیون بیرون بکشید و چشم براه بیگانه نباشید پس اگر طالب حق از دست رفته خود هستید یا علی .
و اما گله ای از برادران آزاده :
برادران جا داشت که مایی که همیشه از دست مادامیون فغانمان به آسمان بلند است و هر روز سوگ نامه در مذمت کار مادامیون و حقوق از دست رفته خود میخوانیم ولی به روز عمل فقط نظاره گر هستیم و امید داریم دیگران بروند و حقوق ما را بدست آورند و خود کمترین تحرکی در این راه نداشته باشیم و یا هنگام ثبت نام برای ابراز وجود در مقابل زیاده خواهان مادامیون برای تجمع جا داشت در روز اول فراخوان برای ثبت نام لااقل 1000 نفر اعلام آمادگی نمایند ولی خود نظری به لیست کسانی که در این راه اعلام آمادگی بیفکنید آیا ثبت نام حدود 100 و اندی مایه شرمساری برای جامعه ای که 24 سال است حقوقش غارت شده نمی باشد ؟ یا حق
اس ام اس و پیامک- SMS: در این قسمت به مناسبت شهادت امام هشتم آقا امام رضای غریب که هر روزه مهمان غمداران و بیماران و گره داران است ، شفاعت کننده مسلمینی که در حرم مقدس او اشک میریزند و به مهربانی او نه امید که بلکه یقین دارند
شهادت این امام همام را به همه شما مسلمین آل علی تسلیت عرض میکنم و به این مناسبت در اینجا تعدادی پیام تسلیت ادبی و بعضا رسمی در نظر گرفتم که امیدوارم مورد استفاده شما کاربر عزیز سایت چت ها واقع گردد.
خراسان میدهد بوی مدینه/ خراسان کوه غم دارد به سینه
خراسان را سراسر غم گرفته/ در و دیوار آن ماتم گرفته
شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد
Smsبرای تسلیت شهادت امام رضا
می دید شرر ریخته در هستی انگور / هم سفره ی میزبان شده پستی انگور
نوشید از آن خوشه ی سم بار که امروز / ما را نفریبند به سر مستی انگور
شهادت غریب الغربا، امام رضا (ع) تسلیت باد
اس ام اس تسلیت شهادت امام رضا (ع)
شهادت غریب الغربا آقا امام رضا علیه السلام
بر شما محب آن حضرت تسلیت و تسلیت باد.
پیام تسلیت به مناسبت شهادت آقا امام رضا (ع)
امروز که سر بر حرمت می آیم
انگار تمام عشق کامل شده است
ای ضامن آهو! به غریبی سوگند
دل کندن از این ضریح مشکل شده است
متن های ادبی زیبا برای تسلیت شهادت امام رضا
بر در دوست به امید پناه آمدهایم
همره خیل غم و حسرت و آه آمدهایم
چون ندیدیم پناهى به همه مُلک جهان
لاجرم سوى رضا بهر پناه آمده ایم
اشعار و متون ادبی در مورد شهادت امام رضا (ع)
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است
پیامک های جدید برای تسلیت برای شهادت امام رضا
در میان حجره یا رب کیست غوغا میکند
شکوه زیر لب ز بی رحمی دنیا میکند
همسرش از فرط شادی و شعف کف میزند
زین عمل خود را به عالم خوار و رسوا میکند
پیام های رسمی برای تسلیت گفتن در سوگ شهادت امام رضا
ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب
از غربت آن غریب کن یاد امشب
در شب شهادت امام رضا التماس دعا دارم
اس ام اس sms باران
اس ام اس های مناسبتی زیبا و جدید
کـمـک کـن مـثـل مشهد، شهر رؤیا
دلـم پـر ازدحـام از نـور بـاشــد
پـر از پـرواز کـفـتـرهـاى کوچک
سـرم سـبـز و دلـم پـر شور باشد
پیام تسلیت به مناسبت جانسوز شهادت امام هشتم امام رضا.
السلام علیک یا امام الرئوف!
سلام بر تو که مهربانی هایت از شمار زائران انبوهت بسیار بیشتر است.
امروز، سلام اشکبار ما با سوختن «اباصلت» همراه شده است.
جدیدترین پیامک ها و اس ام اس های مناسبتی
دختر بدر الدجی امشب سه جا دارد عزا
گاه می گوید پدر گاهی حسن گاهی رضا
مجموعه بهترین اس ام اس های مناسبتی-شهادت امام رضا
بنویسید به روی قبرو به روی کفنم
عاقلا دیوونه امام رضا منم منم
اس ام اس های زیبا در مورد شهادت امام رضا
زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی؟
بی پناهم، خسته ام، تنها، به دادم می رسی؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم
ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی
New sms
من کیستم گدای تو یا ثامن الحجج
شرمنده عطای تو یا ثامن الحجج
بالله نمی روم بر بیگانگان به عجز
تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج
اس ام اس برای تسلیت رسمی شهادت اما رضا
سلام بر تو ای عصمت هشتم! کوچه های توس، هنوز بوی عطرآگین تو را می دهد
و آوای غریب ملائک هنوز در طواف حریم کبریایی ات به گوش می رسند.
Smsتسلیت شهادت امام غریب
یا رضا
بر یازده امام چو دلم تنگ می شود
می آیم و طواف مزار تو می کنم
جدیدترین اس ام اس ها و مسیج ها
با نام رضا به سینه ها گل بزنید
با اشک به بارگاه او پل بزنید
فرمود که هر زمان گرفتار شدید
بر دامن ما دست توسل بزنید
Sms باران
دلم کبوترصحن ورضاست سودایم
دلم خوشست که ازمن رضاست مولایم
شعر در مورد شهادت امام رضا ع
می دید شرر ریخته در هستی انگور / هم سفره ی میزبان شده پستی انگور
نوشید از آن خوشه ی سم بار که امروز / ما را نفریبند به سر مستی انگور
چون بخود نگریستم جز بی حیائی و بی شرمی در برابر ارباب خودم ندیدم
امشب دعایم کن تا دیگر باگناهانم دل فرزندت مهدی را نشکنم
کسی هست پاسخگو باشد!
هادی صباغی: نوشتیم. هشدار دادیم. دلمان نمی آمد منفی بگوییم ولی آنچه می دیدیم 5 ماه قبل، امروز را کاملا نشان می داد. داد زدیم. التماس کردیم. اما آقایان سفسطه بافتند. گفتند چون دیگر سمتی در باشگاه ندارد زورش میاید ببیند تیم ما دارد برای دسته اول آماده می شود. هرچه داد زدیم آقایان این تیم در قواره دسته اول نیست. نه مربیش، نه کادرش، نه کادر سرپرستی اش، نه بعضی بازیکنانش نه نحوه آماده سازی اش نه ...
اما بجای اینکه واقعیت را ببینند، فحش مان دادند و تهدیدمان کردند. عده ای نان به نرخ روز خور هم شدند فدایی و اینجا و آنجا مصاحبه کردند که به به چه تیمی چه مربیی چه بازیکنی و چه ... آدم گرفتند تا روی سکو داد بزنند و شعار بدهند که مهندسه... مربیه... آفرین و به به و ...
نمی دانم امروز چه باید بنویسم. من ورزشی نویس هم مقصرم. آنجا که باید می نوشتم اما احتیاط کردم. گفتند این تیم اگر نتیجه نگیرد به گردن تو می اندازند. بهتر است فعلا سکوت کنی و من و من ها هم سکوت کردیم و منتظر شدیم. اما ما هم مقصرم.
شهرداری اردبیل فانوس سقوط را خیلی زود در دست گرفت. تا زمان نگارش این مطلب، 9 بازی 9 امتیاز و رده 11 جدول! چه کسی پاسخگوست. مهندسی که دیگر نیست؟ کمیته فنی ای که به همه چیز شبیه بود جز کمیته فنی؟ مکتب پاسی که دیگر حتی پاسی ها هم قبولش ندارند و اصلا وجودی ندارد؟ سرمربی که قرار بود برود شمال با همسرش برای استراحت دوران بازنشستگی ولی به لطف دوستان گرمابه و گلستان، یهو از اردبیل سر درآورد؟ بنده خدا حق هم داشت. 200 میلیون کم پولی نیست برای یک پیرمرد...! آقایانی که سنگ شهرداری را به سینه زدند و تیم را مال خود دانستند و گفتند حالا که سفره ای پهن است چرا ما نباشیم و برای اولین بار در عمرشان قرارداد میلیونی بستند؟ چه کسی جواب تماشاگری را که در سردی سکوهای ورزشگاه پیر تختی نشست و چشم به مستطیل سبز دوخت تا شاید معجزه ای اتفاق بیافتد و شهرداری گلی بزند و او از جا بکند و شادی کند! خواهد داد؟ اما انصافا او هم قول نخورد. نه برد فریبنده جام حذفی مقابل تیم بی انگیزه صبا باطری که برای باخت به اردبیل آمده بود نه گل دقیقه 94 فجر سپاسی را که حتی کادر فنی شهرداری هم باورش نمی کردند، دوستداران فوتبال شهر را فریب نداد.
آقای مهندس کجاست؟ پشت کدام میز در دستگاه عریض و طویل شهرداری نشسته و چشم به دستپخت خود و دوستانش دوخته است؟ کمیته فنی کجاست تا سینه سپر کند و دم از مکتب پاس بزند؟ کجایند کسانیکه شهرداری را ارث پدری خود دانسته و دم از مالکیت آن میزدند؟ بیایید جواب اشک و حسرت تماشاگرانی را که به عشق فوتبال اردبیل و شهرداری، سردی سکوهای بتنی را بجان خریدند و آخر کار با سگرمه های درهم رفته راهی خانه شدند، بدهید.
آقای شهردار؛ شما هم مقصرید. آنجا که دیدید دارند به بیراهه می روند. دیدید اینکاره نیستند. همه مسئولیت ها را به گردن کس و کسانی انداختید که صبح مجری تصمیماتی بود که شب در فلان قهوه خانه و محفل خصوصی اتخاذ گردیده بود و با افتخار هم منم منم می کرد!!! آری آقای شهرداری شما هم مقصرید. سکوت کردید و نظاره گر شدید و سرنوشت 3 میلیارد پول بی زبان را بدست چند نفر کار نابلد سپردید تا بیایند و خرج کنند. و انصافا هم چه خرج کردنی!!! امروز باید پاسخگو باشید. زبانم لال شاید زور شما هم به ایشان نرسید!!!؟
شهرداری اردبیل 9 بازی انجام داده. دو برد که یکی برابر ضعیف ترین تیم لیگ یک در یزد که اتفاقا در هفته اول و با یک هفته تمرین پذیرای شهرداری اردبیل شد و دومی برابر تیم پر از مشکل فجرسپاسی آن هم با گل عجیب و غریب و خدادادی دقیقه 94 . 3 مساوی که یکی در زمین نساجی و دوتایش در اردبیل رقم خورد که بقول فوتبالی ها یعنی باخت خفیف. و 4 باخت یکی در خانه، سه تایش در زمین حریف. یعنی تیمی که امروز باید امروز حداقل 15 امتیاز از 9 بازی می داشت، تا منتظر سقوط نباشد، 9 امیتاز دارد و فانوس بدست گرفته.
آری؛ وقتی تفکرات تاریخ گذشته حاکم بر تصمیمات باشد. وقتی کار به دست افرادی بیافتد که به نیت همان سفره کزایی وارد کار شده اند. وقتی مربی تیم تعیین کند به چه کسی چقدر بدهید. وقتی فاصله قرارداد دو مدافع با هم بالای 40 میلیون باشد. وقتی حتی بازیکنان امیدش غیر بومی باشند در حالیکه شهرداری خود دریای بازیکنان امید مستعد و قابل عرضه است. وقتی مربی که قول 90 درصد بومی سازی بدهد و آخر سر از جمع 27 بازیکن تیم 17 نفر غیر بومی باشند. وقتی به نظرات و نقدها به دیده دشمنی نگاه شود. وقتی مسئولین تیم بجای نظارت بر روند حرکتی تیم، «حاج مهدی حاج مهدی» کنند و حلوا حلوایش کنند و او هم میدان را برای چاپاندن اسب مراد فراخ ببیند، آخرش این می شود که می بینید.
مخلص کلام؛ اینکه این تیم نه از نظر ساختار تیمی و نه از نظر ساختار فنی هیچ ندارد. نه تاکتیک خاصی برای نفرات فعلی دارد، نه نفر کافی برای اجرای تاکتیک های لازم برای رویارویی با حریفان می تواند داشته باشد. این تیم یک سرمایه سوزی به تمام معناست که حاصل تفکرات کسانی است که به این تیم به دیده فرصتی برای خود نمایی در حوزه مدیریت نگاه کردند و یا به دیده سفره ای پهن شده...
بالاخره آنچه امروز دیده می شود جز افسوس برای دوستداران فوتبال شهر و استان و شرمساری به تمام معنا برای بانیانش نیست. فوتبال اردبیل با آن وضع هیئت فوتبال استانش که دستمایه غرور و خودخواهی عده ای تازه به میز رسیده شده و شهرداری که بازیچه دست عده ای دیگر میز ندیده، دارد آخرین نفسهایش را می کشد. نمی دانم می شود برای این تیم چکار کرد!؟ 13 بازی آینده باید برای این تیم حداقل 18 امتیاز داشته باشد تا شاید با حدود 25 امتیاز این تیم سقوط نکند. «حاج مهدی» کوله بارش را بست. پولش را بگیرد می رود دنبال ویلای شمال و زندگی خوشش. ما ماندیم و تیمی بیمار و علاقمندانی سرخورده! نمی دانم حتی «خوزه مورینیو» برای این تیم چه می تواند بکند؟ هرکه بیاید با سرنوشت و آبروی ورزشی و فوتبالی اش بازی خواهد کرد. چیزی شبیه معجزه باید. در غیر اینصورت باید گفت: لیگ یک خداحافظ...
آری؛ شهرداری فانوس بدست گرفته. فانوس سقوط. سفره اش مال بعضی ها و اشک و حسرتش مال دوستداران فوتبال. کاش بتوانم بگویم: خدایا؛ روا مدار دوباره برگردیم پایین. فوتبال اردبیل مستحق این نیست که هست. کمکش کن بماند. چون بازگشت به لیگ یک مثل سفر دور دنیاست از سالهای بعد. خدایا بخاطر عشق خالص و علاقه قلبی مردم دوست داشتنی اش، یک فرصت دیگر به فوتبال اردبیل بده. من و من ها بلد نبودیم قدر و ارزش و جایگاهش را بدانیم ولی این مردم عشقشان این تیم است و تعالی اش... آمین!