پیامبر اسلام 4440 معجزه داشت
بدان که از براى حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم معجزاتى بوده که از براى غیر آن حضرت از پیغمبران دیگر نبوده و نظیر معجزات جمیع پیغمبران از آن حضرت به ظهور آمده است و (ابن شهر آشوب ) نقل کرده که چهار هزار و چهارصد و چهل بوده معجزات آن حضرت، که سه هزار از آنها ذکر شده است .( مناقب ابن شهر آشوب 1/189، تحقیق : دکتر بقاعى، بیروت)
فقیر گوید: که جمیع اقوال و اطوار و اخلاق آن حضرت معجزه بود خصوص اِخبار آن حضرت به غائبات چنانکه مى آید انشاء اللّه تعالى اشاره به آن، بعلاوه آن معجزاتى که قبل از ولادت آن حضرت و در حین ولادت شریفش ظاهر شده چنانچه بر اهل اطّلاع ظاهر و هویداست و اقوى و ابقى از همه معجزات آن حضرت، قرآن مجید است که از اتیان به مثل آن تمامى فُصحا و بلغا عاجز گشتند و بر عجز خود گردن نهادند و هرکس در مقابل قرآن کلمه اى چند به هم پیوست مفتضح و رسوا گشت مانند مُسَیْلمه کذّاب و اَسود عَنْسى و غیره . از کلمات مُسَیْلمه است که در برابر سوره (والذّاریات )، گفته :
(وَالزّارِعاتِ زَرْعا، فالْحاصداتِ حصدا، فالطّاحِناتِ طَحْنا، فَالْخابِزاتِ خُبْزا فَالا کِلاتِ اَکْلاً)
و در برابر سوره (کوثر)، گفته :
(اِنّا اَعْطَیْناک الْجاهِر فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَهاجِر اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْکافِرُ)
و از کلمات اَسود است که مقابل سوره (بروج ) آورده :
(والسَّمآءِ ذاتِ الْبُرُوج والاَْرضِ ذات الْمُروُج وَالنِّسآءِ ذاتِ الْفروُج وَالخَیْلِ ذاتِ السُّرُوج وَ نَحْنُ عَلَیها نَمُوجُ بَیْنَ اللِّوى وَالْفَلُّوج )
و این کلمات نیز از او است :
(یا ضفْدَعُ بَیْنَ ضفْدَعَیْن نَقىّ نَقىّ کَم تَنقیّنَ لاَ الشّارِبُ تمنعَین وَلاَ الْمآء تَکْدُرینَ اَعْلاکِ فی الْمآءِ وَ اَسْفَلُکِ فى الطّینِ)
این معجزه قرآن مجید است که این کلمات ناهموار را مُسیلمه و اَسود به هم ببندند و آن را وحى منزل گویند و در مقابل جماعت کثیر قرائت کنند، زیرا که مُسیلمه و اَسود، عرب بودند و هیچ عرب چنین کلام ناستوده نمى گوید و اگر گوید قبح آن را بداند و بر کس نخواند و کسى که خواهد بر مختصرى از اعجاز قرآن مطّلع شود رجوع کند به باب چهاردهم جلد دوم (حیاة القلوب ) علامه مجلسى (رضوان اللّه علیه )، زیرا که این کتاب گنجایش ذکر آن ندارد.
علامه مجلسى در (حیاة القلوب) بعد از تعداد جمله از معجزات آن حضرت فرموده
(مؤلف گوید آنچه از معجزات آن حضرت مذکور شد از هزار یکى و از بسیار، اندکى است و جمیع اقوال و اطوار و اخلاق آن حضرت معجزه بود، خصوصا این نوع معجزه که اخبار به امور مغیبه است که پیوسته کلام معجز نظام سید اَنام بر این نوع مشتمل بوده و منافقان مى گفته اند که سخن آن حضرت را مگوئید که در و دیوار و سنگ ریزه ها همه، آن حضرت را خبر مى دهند از گفته هاى ما. و اگر عاقلى تفکّر نماید و عقل خود را حکم سازد هر حدیثى از احادیث آن حضرت و اهل بیت آن حضرت و هر کلمه از کلمات ظریفه ایشان و هر حکمى از احکام شریعت مقدّسه آن حضرت معجزه اى است شافى و خرق عادتى است.
آیا عاقلى تجویز مى کند که یک شخص از اشخاص انسانى بدون وحى و الهام جناب مقدس سبحانى شریعتى تواند احداث نمود که اگر به آن عمل نمایند امور معاش و معاد جمیع خلق منتظم گردد و رخنه هاى فِتَن و نزاع و فساد به آن مسدود گردد و هر فتنه و فسادى که ناشى شود از مخالفت قوانین حقّه او باشد و در خصوص هر واقعه از بیوع و تجارات و مُضاربات و معاملات و منازعات و مواریث و کیفیت معاشرت پدر و فرزند و زن و شوهر و آقا و بنده و خویشان و اهل خانه و اهل بلد و امراء و رعایا و سایر امور قانونى مقرّر فرموده باشد که از آن بهتر تخیل نتوان کرد و در آداب حسنه و اخلاق کریمه در هر حدیثى و خطبه اى اضعاف آنچه حکما در چندین هزار سال فکر کرده اند بیان نماید و در معارف ربّانى و غوامض معانى در مدت قلیل رسالت آن قدر بیان فرموده که با وجود تضییع و افساد طالبان حُطام دنیا آنچه به مردم رسیده تا روز قیامت فحول عُلما در آنها تفکر نمایند به صد هزار یک اسرار آنها نمى توانند رسید (حیاة القلوب 3/666، انتشارات سرور، قم) انتهى.
امام صادق (علیه السلام):
مَا مِنْ أَحَدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا وَ هُوَ یَتَمَنَّى أَنَّهُ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع لَمَّا یَرَى لِمَا یُصْنَعُ بِزُوَّارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مِنْ کَرَامَتِهِمْ عَلَى اللَّهِ
هیچ کس نیست در روز قیامت مگر اینکه آرزو می کند ای کاش امام حسین علیه السلام را زیارت کرده بودم آن هنگامیکه می بیند که با زوار امام حسین علیه السلام چه می کنند، چقدر نزد خداوند مورد کرامت واقع می شوند. (وسائل الشیعه/ ج14/ص424)
بقیّة اللّه: باقیمانده خدا در زمین.
خلیفة اللّه: جانشین خدا در میان خلایق.
وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى که اولیاى حق رو به او دارند.
باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى که خدا جویان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مى کنند.
داعى اللّه: دعوت کننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستین هدایت الى اللّه.
سبیل اللّه: راه خدا، که هرکس سلوکش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاکت نخواهد داشت.
ولى اللّه: سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهى، دوست خدا.
حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن کس که براى هدایتِ در دنیا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مىکنند.
نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر کننده همه معارف و حقایق توحیدى، مایه هدایت ره جویان.
عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت کردار بندگان.
سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران