خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

یک دقیقه خنده معادل 40 نفس عمیق

یک روان‌شناس با اشاره به اینکه کودکان در طول شبانه روز ۳۰۰ تا ۴۰۰ بار می‌خندند ولی در بزرگسالی میزان ‏خندیدن به حدود ۱۵ تا ۱۸ بار در شبانه روز کاهش می‌یابد، گفت: براساس تحقیات، یک دقیقه خنده معادل ۴۰ بار ‏تنفس عمیق است.

محمود هندی‌پور روان‌شناس، مدرس و مشاور ‏خانواده اظهار داشت: اغلب افراد گمان می‌کنند برای خندیدن به شنیدن لطیفه یا دلیل خاصی نیاز دارند اما این در حالی ‏است که اگر رویکردی علمی به خنده داشته باشیم هیچ دلیل خاصی برای خندیدن نیاز نیست‎.‎

مغز تفاوت میان خنده مصنوعی و طبیعی را تشخیص نمی‌دهد

هندی‌پور افزود: مغز تفاوت میان خنده مصنوعی و طبیعی را تشخیص نمی‌دهد و تمام اتفاقاتی که در زمان خندیدن ‏طبیعی رخ می‌دهد در خندیدن‌های مصنوعی نیز صورت می‌پذیرد و فقط کافی است به یک نیش خند بسنده نکنیم‎.‎

هندی‌پور از خنده به عنوان زبانی جهانی یاد کرد و گفت: در تمام دنیا افراد از طریق خنده با یکدیگر ارتباط برقرار ‏می‌کنند‎.‎

در هیچ‌گونه از حیوانات مانند مدل خنده انسان‌ها مشاهده نشده است

وی ادامه داد: در هیچ‌گونه از حیوانات مانند مدل خنده انسان‌ها مشاهده نشده است. برخی افراد به اشتباه تصور ‏می‌کنند شامپانزده‌ها نیز از قدرت خندیدن بهره‌مند هستند اما این‌گونه نیست، به طوریکه شامپانزده گاهی دهانش ‏را باز می‌کنند و صداهایی را از خودش بروز می‌دهد که به هیچ وقت خندیدن به شمار نمی‌رود. خندیدن هدیه خدا به ‏انسان‌ها است‎.‎

هندی پور به اثرات مهم خندیدن اشاره کرد و گفت: خندیدن سیستم دفاعی بدن را تقویت می کند و افراد را در مقابل بسیاری ‏از بیماری‌ها ایمن می‌کند، به عبارت دیگر از دیدگاه علمی، خنده باعث ترشح بیشتر اندروفین یا‌‌ همان مسکن طبیعی ‏بدن می‌شود‎.‎

وی ادامه داد: خندیدن موجب ترشح اندروفین و انکفالین در بدن می‌شود که این دو هورمون به عنوان ‏هورمون‌های سرخوش کننده نامیده می‌شوند زیرا با آزاد شدن آن‌ها در بدن نوعی حالت سرخوشی به انسان دست ‏می‌دهد. همچنین موقعی که فرد به طور عمیق می‌خندد باعث می‌شود بدن قند بیشتری بسوزاند و بر روی چربی‌های ‏مضربدن نیز تاثیر می‌گذارد‎.‎

روان‌شناس، مدرس و مشاور خانواده عنوان کرد: محققان خندیدن را به طوفان مغزی تشبیه می‌کنند و اعتقادشان بر ‏اینست که خنده همانند یک شوک عصبی برای دستگاه اعصاب و روان بسیار مفید بوده و منجر به افزایش گردش ‏خون به خصوص در اندام‌های گوارشی و غدد لنفاوی می‌شود‎.‎ بسیاری از خلقیات انسان با هورمون‌ها در ارتباط است به طوریکه با افزایش ‏‏"اندروفین" در بدن قسمت‌های حسی فعال‌تر شده و حس مهربانی و عطوفت و همچنین احساس گذشت در افراد ‏افزایش می‌یابد‎.‎

هندی‌پور گفت: خندیدن بر روی بیماری‌هایی از جمله قلب و عروق، بیماری‌های تنفسی، زخم معده و روده، بیماری‌های ‏گوارشی، آلرژی، سرطان، بیماری‌های پوستی و روحی- روانی تاثیر مستقیم دارد. همچنین خندیدن از بروز حملات ‏قلبی نیز جلوگیری می‌کند.‏

وی تصریح کرد: بسیاری از افراد از خنده به عنوان نوعی روش درمانی یاد می‌کنند و اگر هم نتوان آن را نوعی درمان ‏به شمار آورد قطعاً در پیشگیری از بسیاری از بیماری‌ها نقش موثری دارد‎.‎

با افزایش سن میزان خندیدن افراد کاهش می‌یابد

وی گفت: کودکان در سنین پایین به راحتی و با یک اتفاق کوچک شروع به خندیدن می‌کنند به طوریکه تخمین زده ‏شده؛ کودکان در طول شبانه روز ۳۰۰ تا ۴۰۰ بار می‌خندند اما زمانی که افراد به سن بزرگسالی می‌رسند از میزان ‏خندیدن آنها کاسته می‌شود و به حدود ۱۵ تا ۱۸ بار در شبانه روز کاهش می‌یابد‎.‎

هندی‌پور ادامه داد: موقع خندیدن ۴۰۰ عضله بدن از جمله عضله پیشانی، عضله‌های چشمی، عضلات چین دهنده ‏ابرو، لب، شکم و شانه به جنبش در می‌آیند، همچنین در هنگام خندیدن غدد اشکی و دهان، حلق و ریه نیز فعال ‏می‌شوند‎.‎

این روان‌شناس در پایان خاطرنشان کرد: طبق تحقیات انجام شده توسط روان‌شناسان آمریکا؛ یک دقیقه خنده معادل ۴۰ بار ‏تنفس عمیق است. تنفس عمیق اکسیژن بیشتری به مغز و ریه‌ها هدایت می‌کند و هوای کهنه را از ریه‌ها خارج ‏می‌سازد‎.

رسانه‌های اجتماعی شما را «مصرف» می‌کنند

 

حجت الاسلام دکتر مهدی نخاولی مفسر، محقق و پژوهشگر علوم قرآنی و مدیر مؤسسه راه حق مشهدمقدس در مراسم شب های هفتم و هشتم محرم به بیان نکاتی مهم پیرامون ابزارهای ارتباطی جدید پرداخت. توجه به این نکات در فضایی که این ابزارها با سرعت و بدون توجه به پیوست‌های فرهنگی و آموزش سوادرسانه ای در حال فراگیری است، برای آنانی که به دنبال استفاده هوشمندانه از این ابزارها هستند امری لازم و موردنیاز است.


از زمان حضرت آدم(علیه السلام) تاکنون، این میزان «کثرت» وجود نداشته است
اصلی ترین چیزی که در بیرون، ما را از حب و عشق به خدا دور می کند، «کثرات» است. عالم کثرت عالم حجاب است. اگر انسان مواظب مشغول شدن نباشد، مثل باتلاق او را به درون خود می کشد. اگر توجه کرده باشید به افرادی که مثلا به سفر زیارتی رفته اند خواهید دید این افراد حال عبادتشان در سفر بهتر می شود. علت این است که انسان در آنجا متمرکز می شود و در اطرافش کثرات زیاد نیست. این فرد از کار و اتفاقات روزمره خود را جدا کرده است که به این حال رسیده است اما اگر به او، هر روز از شهرشان زنگ بزنند و درباره مسائل مختلف دنیایی سخن بگویند، این حال به کلی از بین می رود. می بینیم از زمان حضرت آدم(علیه السلام) تاکنون این میزان «کثراتی» که اکنون وجود دارد، وجود نداشته، حتی این وضع موجود با دو سال پیش هم قابل مقایسه نیست.

حجه الاسلام نخاولی

 

 

 

چه چیزهایی چگونه ما را مصرف می کنند؟
ما دو نوع نیرو داریم، نیروی بدنی که با صرف آن، خستگی ایجاد می شود و نیروی روانی که با «توجه» صرف می شود. لذا افراد مختلف تصاویر، فیلم ها، صداها، مکان ها و... دائما درحال مصرف کردن ما هستند. انسان برخی اوقات وقتی به این موارد متصل می شود مانند فردی اسیر در باتلاق، دائما پایین تر می رود و زمانی به خودش می آید که می بیند مدتهاست وقت خودش را صرف این امور کرده و برایش خستگی ذهنی ایجاد شده و با وجود اینکه خستگی جسمی نداشته است حتی حال اقامه نمازش را ندارد. در این حالات است که نیرو برای ذکر، توجه، قرآن خواندن، رفتن به حرم و... نمی ماند. این، نتیجه تحلیل رفتن روح است چرا که همنشین در روح انسان بسیار تاثیر دارد. همنشین انسان آن کسی نیست که انسان به دیدنش می رود یا او را می بیند، بلکه هرکس را در حریم خود راه دهیم او همنشین ماست. یکی از نافذترین همنشین ها همین شبکه های ارتباطی اینترنتی است.

 

این‌ها همان اسباب بازی فروشی های رنگارنگی است که برای ما درست کرده اند. اسباب بازی های هرکس به حسب خودش فرق می کند و کودک و بزرگسال ندارد. انسان عاقل هر دری را باز نمی کند.کسی با ابزار مخالف نیست بلکه با نحوه استفاده و محتوای فعلی اش نکته وجود دارد. این شبکه های اجتماعی موبایلی هم اکنون مصداق آیه شریفه «اثمُهُما اکبر مِن نَفعِهما» گناهش بزرگتر از سودش است.

بعضی با بهانه های مختلفی مانند کار فرهنگی، رصد اتفاقات در جهان و... می گویند می خواهیم در این فضاها فعالیت کنیم. درست است باید کاری کرد اما این کار فردی نیست. حتی اگر همه عالم در این فضاها باشد، آدم عاقل کار اشتباه انجام نمی دهد. حضرت علی(علیه السلام) وقتی می خواستند مردم را اصلاح کنند مشاهده کردند این مردم فقط از طریق زور یا تزویر قابل اصلاحند. ایشان می فرمودند: من کارهای معاویه را بهتر از او بلدم اما نمی خواهم به قیمتی شما را اصلاح کنم که خود فاسد و ضایع شوم. گاهی انسان خودش به دست خودش مبتلا می شود.

نظرات سطحی زیر عنوانِ «به نظر من»
وقتی افراد حتی نظرات خوب و به ظاهر غیرمنحرف خودشان را منتشر می کنند، می بینیم که یکی از جمله‌های کلیدی که شیطان روی آن سرمایه گذاری می کند بروز می کند. این جمله «به نظر من» است. حال که ما انسان ها، رهیده از هوای نفس نیستیم و چه بسا این سخنان، از اوهام و خیالات سرچشمه می گیرد. همه ما نه کاملا به حقیقت متصل شده ایم و نه به اندازه کافی روی همه مسائل تخصص داریم که بتوانیم بگوییم «به نظر من». می بینیم که این امر در این شبکه ها و فضای اینترنت به وفور یافت می شود. در این میان روحیات طعنه زدن، تمسخر کردن، حرف های بیهوده زدن و... تقویت می شود.

سلب اراده و انتخاب؛ نقطه عطف پیروزی شیطان
کاری که این شبکه ها می کنند سلب اراده هاست. هنگامی که انسان به کتابخانه می رود، کتابی را که از قبل انتخاب و اراده کرده است برمی دارد . این نقطه عطفی است که شیطان را زمین می زند. انتخاب های معقول، اراده شده و آگاهانه. اما این شبکه ها بدون اینکه شما مطلبی را انتخاب کرده باشید به سراغ شما می آید. این همان کاری است که شیطان می خواهد. اطلاعات درست و غلط و ریز و درشت از این طرف و آن طرف، ولو اینکه بگوییم همه اش درست باشد. نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «العِلمُ اکثَر مِن أن یُحصی فخُذ مِن کُل شَی أَحْسَنَه. علم و دانش بیشتر از آنست که شمرده شود پس از هر چیز نیکوترین آن را فراگیر». مگر انسان فرصت دارد که با این حجم کثرات، همه چیزهای خوب را بخواند؟ در هر فضایی انسان باید به سراغ چیزهای آزموده شده، قطعی و برتری برود که در قبال عُمرش، حجت داشته باشد. چیزهای جذاب کم نیستند و البته حلال هم هستند. حرامش که جای خود دارد. اما همین چیزهای خوب تمام شدنی نیستند. باید مواظب بود. یکی از راههای مقابله با این شیطان در هر شرایطی این است که انسان هراقدامی می خواهد انجام دهد ابتدا از خود بپرسد: این امور چه سود و منفعت پایداری برای من و جامعه دارد؟


آیا این همه ابزار را واقعا لازم داریم؟
اکنون در خانواده ها می بینیم هرکس مشغول به مثلا موبایل خود است. اگر این کار هیچ نتیجه ای نداشته باشد جز دور کردن خانواده ها، همین برای موفقیت شیطان کافی است. باید این سوال را از خودمان بپرسیم که آیا ما ابزارها را مصرف می کنیم یا ابزارها ما را؟ آیا این همه ابزار را واقعا ما لازم داریم؟ باید فکر کنیم. لذا خداوند اگر بنده ای را دوست داشته باشد او را متوجه کار اشتباهش می کند اما اگر گوش نداد و مسیرش را ادامه داد، رهایش می کند تا برود. او هم می رود و کم کم به جایی می رود که ممکن است راه برگشتی نداشته باشد. به مرور تغییر می کند و رفتار و محیط و ظاهر و کارهایش عوض می شود. گاهی مشاهده می کنیم کسانی که حال عبودیت خوبی داشته اند، بر اثر همین عوامل به ورطه هایی افتاده اند که جمع کردن آن سخت است.

چرا علامه طباطبایی برای تفسیرش نقطه نگذاشت؟
هنگام مرگ انسان حتی حاضر است یک ثانیه به او فرصت بدهند. ما در بذل و بخشش عمرمان خیلی بخشنده هستیم. مرحوم علامه طباطبایی هنگام نوشتن تفسیرش، نقطه نمی گذاشت، و می گفت: حساب کرده ام گذاشتن نقطه ها چه مقدار زمان می برد. باید برای تصحیح پایانی، یک بار دیگر تفسیر را بخوانم. در آن زمان نقطه ها را خواهم گذاشت!

برخی‌ها تحمل پنج دقیقه تنهایی را ندارند!
اتفاقی که امروز در عرصه ارتباطات اتفاق افتاده، کشیدن شدن شدید افراد به سوی توهم و خیال است. انسان می بیند برخی ها حتی تحمل پنج دقیقه تنهایی را ندارد. از نشانه های عاقل صبر بر خلوت است. او به دنبال خلوت می گردد تا به خودش فکر کند. اما در عالم توهم و خیال، افکار همین‌طور سرگردان است و به قول بزرگی افراد در توهمات خودشان می میرند و توهماتشان می شود قبرشان. البته کنار گذاشتن اینها گاهی سهل نیست اما بالاخره انسان باید یک جایی برای خودش تصمیم بگیرد. در هر انسانی شیطان از جای نفوذپذیری اش نفوذ می کند.

چرا باید حواسمان باشد؟
یکی از کارهای کلانی که همواره به ما تذکر داده اند که به آنها توجه کنیم، ارتباطاتی است که هویت اصلی ما را بازسازی می کند، حفظ می کند و ارتقا می دهد. ما یک هویت داریم و آن «عبودیت» است. عبودیت، یعنی همان حال بندگی و به عشق الهی نفس کشیدن. ما به این دنیا آمده ایم تا از این عوالم رد شویم و به آن اصل برسیم. هرچیز که این حال را فرو بکاهد و حتی آن را در سطح خودش نگه دارد مذموم است. در روایت آمده است: ارتباطاتت را با آن کس که تو را رشد نمی دهد قطع کن...

برگرفته از پایگاه قاصدنیوز

اشتباهاتی که باعث می‌شود هرگز ثروتمند نشویم!!

تا به حال شده با خودتان در مورد اینکه ثروت چگونه به دست می‌آید، فکر کنید؟ اگر احساس می‌کنید که ثروت خارج از دسترس شماست، شما تنها نیستید. بر طبق برخی تجارب به دست آمده، اگر افراد فقط برخی از عادات بد خود را کنترل می‌کردند، می‌توانستند نردبان ثروت را با موفقیت بالا روند و در صدر آن قرار گیرند. به هر حال ممکن است شما به این گفته شک کنید و البته حق هم دارید. ابزارهای ثروتمند شدن برای افراد مختلف، گوناگون است ولی تجارب گویای این مطلب است که اشتباهات مالی بسیاری از افراد، آنان را از ثروتمند شدن دور نگه داشته است.

به نظر شما ثروت چیست؟

بسیاری از افراد ثروت را با داشتن یک عمارت یا یک قایق بادبانی بزرگ برابر نمی‌دانند. درواقع بر اساس نتایج یک بررسی، 7 درصد از افراد ثروت را به داشتن دارایی‌هایی مثل ماشین‌ها، خانه‌ها و قایق‌ها وابسته می‌دانند. در عوض بسیاری از افراد (33 درصد) ثروتمند بودن را در این می‌دانند که به اندازه کافی پول داشته باشند که برای حقوق بعدی‌شان نگران نباشند. علاوه بر این، 26 درصد ثروتمند بودن را در این تعریف می‌کنند که آنقدر پول داشته باشند که شغل‌شان را رها کنند. فقط 17 درصد از افراد احساس می‌کردند که ثروتمند بودن به این معناست که دارایی آن‌ها حداقل یک میلیون دلار یا بیشتر باشد و 11 درصد نیز گفته‌اند که درآمدهای سالانه شش رقمی‌شان باعث می‌شود که احساس ثروتمند بودن کنند. جالب این است که بسیاری از ثروتمندان خود را ثروتمند نمی‌دانند. شاید به این خاطر که ثروت آنان خیلی کمتر از حدی است که بتوانند هر چه می‌خواهند در اختیار داشته باشند!

به هر حال 9 علت وجود دارد که اگر افراد گرفتار آن شوند، هرگز ثروتمند نخواهند شد:

ولخرجی کردن

بر اساس نتایج یک بررسی، 52 درصد از افرادی که عادت دارند زیاد پول خرج کنند، بسیاری از خواسته‌هایشان را از طریق پس‌اندازهایشان جبران می‌کنند و 22 درصد هم به کارت‌های اعتباریشان وابسته‌اند. نابود کردن همه پول‌هایتان راه رسیدن شما به ثروت نیست. شما باید مراقب باشید تا جایی که می‌توانید پول اضافه خرج نکنید و یک بودجه واقعی بسازید که به شما اجازه دهد که صورت حساب‌هایتان را پرداخت کنید و یا در یک حساب بازنشستگی یا حسابی برای امور اضطراری که ممکن است پیش آید سرمایه‌گذاری کنید.

پس انداز نکردن به اندازه کافی

اگر شما می‌خواهید ثروتمند شوید، پس‌انداز باید اولویت اول شما باشد. اگر کمی به پس‌انداز توجه کنید، می‌توانید پول‌های کم خود را به سمت اهداف دیگری مثل خرید خانه یا پرداخت پول برای دانشگاه تبدیل نمایید.

بدهی زیاد داشتن

بدهی‌های مشخص مثل خرید املاک یا وام‌های مربوط به شروع یک تجارت جدید، عموما موجب موفقیت‌های مالی می‌شوند. اما خرید اعتباری بیش از حد یا قرض‌های بدون برنامه و وام‌های با بهره بسیار بالا، برعکس عمل می‌کنند.

برنامه‌ریزی نداشتن

بدون یک برنامه تعریف شده مشخص، ثروتمند شدن مثل یک رویای غیر قابل دسترس است. چون اگر برنامه نداشته باشید دلایل‌تان برای ولخرجی و پس‌انداز نکردن محکم‌تر خواهد شد. کسانی که موفق به برنامه‌ریزی نمی‌شوند، برنامه‌هایشان با شکست مواجه می‌شوند. ممکن است یک برنامه به نظر خسته کننده برسد درحالی که باید از آن نهایت استفاده را برد.

حساب اضطراری نداشتن

تجربه نشان داده است که یک فرد حداقل باید درآمد شش ماهه خود را پس‌انداز کند تا در هنگام وقوع یک مورد اضطراری در زندگی از آن استفاده نماید. زندگی یک فریب است و نداشتن شبکه‌های امنیتی گوناگون، می‌تواند یک موقعیت راحت را به یک فاجعه تبدیل کند.

دیر شروع کردن

زمان می‌گذرد. یک برنامه روتین را شروع کنید. مشکل‌ترین بخش درباره پس‌انداز شروع آن است. حتی اگر شما بدهی دارید، درآمدتان کم است یا هزینه‌های زندگی‌تان زیاد است، باز هم می‌توانید پس‌انداز کنید حتی اگر مقدار آن کم باشد.

شکایت کردن به جای متعهد بودن

«من به اندازه کافی پول به دست نمی‌آورم»، «هزینه‌های زندگی زیاد شده است»، «امید به زندگی کم است»، «من هیچ وقت از زیر بار قرض بیرون نخواهم آمد». تا به حال هیچ‌یک از این جملات را شنیده‌اید؟ عادات قدیمی سخت از بین می‌روند. به هر حال اگر شما کاری را برای تغییر انجام ندهید، هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد. شکایت و بهانه‌گیری را متوقف کنید و در عوض مسئولیت عادات غیر مولد خود را بپذیرید و برچگونگی تغییر آنها تمرکز کنید و آنها را انجام دهید.

برای امروز زندگی کردن و فردا را فراموش کردن

اینکه به فکر دوره ی بازنشستگی خود باشید امری مسخره نیست. به هر حال شما به این دوره خواهید رسید. نگرش خود را از اینکه فقط به فکر زمان حال باشید تغییر دهید. پس‌انداز کردن را آغاز کنید تا در آینده ثروتمند شوید.

همه تخم‌مرغ‌ها را در یک سبد نگه داشتن

پس‌انداز همه‌ی پول در یک جا باعث می‌شود که پول شما در معرض ریسک بالا قرار گیرد. سرمایه‌گذاری باید در جاهای مختلف و با سطوح مختلف ریسک باشد و نه با همه نقدینگی شما.

ولی از یک نکته مطمئن باشید و آن اینکه شما هم‌اکنون ثروتمندید! ثروتمند شدن چیزی بیشتر از مالکیت فیزیکی شماست. ثروت وجود شادی و سلامتی در زندگی است در حالی که ما همیشه آرزوی چیزهای دیگر را داریم. بنابراین در حالی که روی ثروت مادی تمرکز کرده‌اید، به یاد داشته باشید که باید در تمام مسیر شاد باشید.

اگر شما هم تجربه ای دارید که منجر به ثروتمند شدن یا نشدن تان شده، آنرا با ما درمیان بگذارید

منبع: زومیت

با افشاگری نمی‌گذاریم هیچکس اسیر فرقه منافقین شود

ابراهیم خدابنده گفت؛ تعدادی از افراد جدا شده از منافقین فعال هستند تا چهره واقعی این فرقه را به جهان نشان دهند، من با این افراد در ارتباط هستم، ما نمی‌توانیم افرادی که در سازمان هستند را نجات دهیم ولی می‌توانیم مانع شویم که افراد دیگری به دام این فرقه‌ها گرفتار شوند.

 به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجاهدین،ابراهیم خدابنده متولد سال 1332 تهران است، سال 1350 جهت ادامه تحصیل به انگلستان رفت و فوق لیسانس مهندسی برق گرفت. سال 1359 جذب فرقه تروریستی رجوی شد و به مدت 23 سال عضو این سازمان بود وعمده فعالیت وی در بخش روابط بین المللی بود.

ابراهیم خدابنده نحوه آشنایی خود با سازمان را اینگونه بیان کرد: من در چارچوب انجمن اسلامی  قبل از انقلاب اسلامی و زمان انقلاب فعالیت داشتم با این سازمان آشنا شدم، دفاعیات مسعود رجوی در کتاب‌های ما بود، از سال 58 به تدریج این سازمان در خارج از کشور فعال شد، درانگلستان روی موضوع بحث استقلال که در آن زمان بحث و دغدغه  ذهنی ما جوانان بود کار می‌کرد...

برای مطالعه کامل به ادامه مطلب مراجعه شود

رجوی تمام بی کفایتی خود را تحت نام حرکت عاشورایی می پوشاند؟!

منبع: انجمن نجات مرکز سمنان| پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۳ چاپ

به طور کلی، آقای رجوی در جا خالی دادن و اینکه خود را پاسخگوی کسی نداند و خرابکاری های خود را به گردن دیگران بیندازد مهارت فوق العاده ای دارد. او شخصی است که می تواند افراد را مورد حسابرسی قرار دهد ولی خودش را هیچگاه در معرض بازخواست دیگران قرار نمی دهد.
او ادعا می کند در تمام پروسه سازمانی فرقه منافقین چندین بار حرکت عاشورائی داشته است، یک حرکت زمانی که موسی خیابانی و اشرف ربیعی را با تعدادی در خانه های تیمی تنها گذاشت و خودش پا به فرار گذاشت و در ادامه نفع تبلیغاتی و سیاسی این فرار را تا مدت ها از آن خود کرد. همانطور که می دانیم موسی خیابانی در سلسه مراتب تشکیلاتی، همردیف خود مسعود و در برخی جاها بالاتر و از طرفی هم در بین افراد سازمان از محبوبیت خاصی بر خوردار بود. مسعود با فرار کردن از صحنه و تنها گذاشتن موسی، به نوعی رقیب را از صحنه بدر کرد و براحتی با یک تسویه حساب، سبب شد کسی نیز وی را هم مقصر نداند و تردیدی نسبت به وی در دیگران ایجاد نشود. مسعود در اوج رذالت، این واقعه را عاشورای منافقین در 19 بهمن نامید.
مرحله دوم فرستادن نفرات خود در عملیات مرصاد (فروغ جاویدان ) جهت مقابله با رزمندگان ایرانی و در حقیقت تجاوز به خاک کشورش بود. مسعود رجوی در این حرکت احمقانه، تعداد زیادی را قربانی ندانم کاری خود نمود او قبل از عملیات، در نشست توجیه عمومی اعلام کرد خدایا من تمام دار و ندارم و تمام سرمایه ام طی این سالیان را برای پاسخ دادن به ضرورت تاریخ عاشورا گونه به صحنه می فرستم و نتیجه هرچه باشد به نفع خلق قهرمان و ملت ایران خواهد بود اما پس از شکست در عملیات، خودش را کنار کشید و شکست در عملیات را به گردن افراد انداخت.
یکی از مشخصه های رهبران فرقه ها این است که خودشان را پاسخگو نمی دانند و درست اشکال را حائلهای ایدئولوژیک دانست و بحث های مربوط به تنگه و توحید را راه انداخت .حرکت سوم را در سال 70 باشروع جنگ عراق و آمریکا که فکر می کرد احتمال آن را دارد از بین برود یک موضوع به نام صلیب را مطرح نمود که افراد باید سیته ترین شق را در نظر بگیرند . در همین شرایط از نیروها خواست که تا کجا همراه وی هستند ودقیقا فرصت را مناسب دید تا فرزندان را از پدر و مادرانشان جدا کند و ریل انقلاب کذائی را اجرا کند و این بحران بهترین زمان برای وی شد. وجالب اینکه آخرکه در هر جلسه ای برای ساکت نگه داشتن افراد زمان سرنگونی معین می کرد اخیرا هم اعلام کرد . من مسئولیت سر نگونی ندارم و من آمدم که شما را آخر و عاقبت بخیر و سعادتمند کنم . این حرف از صد تا فحش بدتر است و به افراد کارد بزنند بهتر بود تا این حرف رابشنوند . در همین سال 93 باز مجددا بحث عاشورا را به میان آورد صحبت های تکراری و تحت فشار قرار دادن نیروها ای کاش بجای اینهمه تعهد گرفتن از نیروها خود رجوی یک بار هم شده تعهد می داد . در این سالها گرفتن امضاء خون و نفس و انقلاب کذائی و موسسان دوم و انواع و اقسام بند های انقلاب تماما یک هدف بیشتر نداشت آنهم افراد را در هر شرایطی مطیع و سر سپار مطلق خود کند .یک حرکت عاشورائی را باید چند بار انجام داد و تکرار نمود . این اوج دنائت رجوی است که حتی در بحث اعتقادی سعی می کند از افراد سوء استفاده کند . و آدمها را فریب دهد .
اتفاقا باید از رجوی سئوال نمود ؟ آیا این حرکتهای عاشورائی فقط باید خاص نیروها باشد و همواره شماباید این جان نا چیز و بی ارزش تان را در ببرید . رجوی در کل این سالها هر گاه ژست این را گرفت که هرکس نخواست می تواند برود بحثی دیگر را علم می کرد به نوعی جلوی افرادسنگ می انداخت بطور مثال بحثهای طعمه خارجه نداریم و امنیت افراد و ورود غیر قانونی به کشور عراق را پیش می کشید . و همیشه تعدادی نخود هر آش هم وجود داشت که برای خوش خدمتی به میان گود بیایند و بگویند برادر مسعود اگر شما اجازه بدهید ما نمی توانیم اجازه بدهیم کسی این کشتی را سوراخ کند .حال افراد نمی دانستند و آنقدر مجاب شده که متوجه نمی شدند خود رجوی هزاران بار این کشتی را سوراخ کرده آنهم وقتی افراد را با نیرنگ از اعتقاداتشان منحرف کرده و اصولی نبوده که زیر پا نگذاشته است . و با این طرز تفکر که به نفع سازمان و آینده ملت ایران است هر خیانتی را در زیر این ایدئولوژی انجام داده است .
جناب مسعود خان چرا این حرکتها فقط باید خاص افراد زیر دست باشد و تو همسرت از آن مستثناء باشید . دیر نیست که سزای اعمالت را ببینی و درست است که آیندگان خواهند دید که چه کردی .