یکشنبه 14 دی1393 ساعت: 16:57 توسط:از طرف جمعی از ورزشکاران
سلام آقای دکتر جا دارد از زحمات بخش خصوصی سالن شهدای یامچی تشکر به عمل بیاوریم.بخش خصوصی در خصوص سیستم گرمایشی سالن امکانات ویژه ای را در جهت رفاه ورزشکاران انجام داده اند.
راه اندازی تلفن 125 آتش نشانی و 137 برای فوریت شهرداری
به اطلاع همشهریان محترم می رساند که با همکاری شرکت مخابرات و پیگیری شهردار محترم جناب مهندس نیکورأی تلفن 125 آتش نشانی و 137 فوریت شهرداری راه اندازی گردید و از این پس همشهریان ساکن در شهر یامچی می توانند در صورت بروز حادثه یا اعلام مسایل و مشکلات شهری با تلفن های فوق تماس حاصل فرمایند تلفن های مذکور 24 ساعته در اختیار همشریان عزیز خواهد بود.
منبع : وبلاگ آقای اعلمی
یکشنبه 14 دی1393 ساعت: 8:57 توسط:همشهری دلسوز مرندی
با سلام خدمت مسئولان شهر مرند:دوتا خبر اعلام شده بود که جای نگرانی داشت 1-بودجه یکی از شهرهای استان کرمان برابر با بودجه کل استان اذربایجانشرقی است که امیدوارم مسئولین شهرمان با تعریف پروژه های ملی جدیدبرای شهرستان مرند بودجه را افزایش دهند 2-رییس راهنمایی مرند اعلام کرده تردد خودروهای ارس پلاک از 20 دی ماه در مرند ممنوع است در حالیکه در مرکز استان ممنوعیتی ندارد واین ناهماهنگی وخودسری باعث سوتفاهم وکاهش حضور مسافر وگردشگر در شهرمان شده وبر اقتصاد ان اثر میگذارد ولازم است مسئولین چاره ای بیندیشند در خاتمه در استانه ایام دهه مبارک فجر وسال نو مردم مظلوم مرند خواهان شنیدن اخبار خوشی چون کلنگ زنی منطقه ویژه مرند-شهرک دامپروری یامچی-کارخانه فولاد وبرق-مجتمع سلامت -بهره برداری رسمی از مسکن مهر مظلوم میلاد مرندومهمانسرا وکاروانسرای پیام وپایگاه انتقال خون واتوبان مرند-ایواغلی ومرند-جلفا وشروع دوباره انتقال اب ارس به دشت مرند وشهرک صنعتی 2مرندوورزشگاه جدید ودانشکده فنی ویادمان شهدای گمنام ودروازه قران وترمینال وموزه مجهز مرندوتوجه ویژه به مناطق گردشگری پیام وزنوزق وعیش اباد و... هستند / باتشکر
دوست عزیز
ضمن تشکر.لطفا" منبع معتبری برای خبر اول خود ذکر نمایید.
موفق باشید
وبلاگ یامچی :دعوت از ایوب غلامزاده یامچی برای کلاس توجیهی داوران لیگ برتر فوتبال کشور
ایوب غلامزاده در کلاس توجیهی نیم فصل داوران لیگ برتر که 90 نفر داور و کمک داور از کل کشور می باشد از تاریخ 13 الی 16 دی ماه به مدت 4 روز در تهران در آکادمی فوتبال شرکت خواهد کرد.
برای این جوان خوب یامچی آرزوی موفقیت داریم.
شنبه 13 دی1393 ساعت: 0:22 توسط:علی
سلام عرض و ادب دارم خدمت شما استاد بزرگوار و انسانهای شریف یامچی:
انسان پدیده ای غریب است:
به فتح هیمالیا می رود،
به کشف اقیانوس آرام دست میابد،
به ماه و مریخ سفر می کند،
تنها یک سرزمین است که هرگز تلاش نمی کند آن را کشف کند
و آن دنیای درونی وجود خود است
نکات شنیدنی:
اگر اولش به فکر آخرش نباشی آخرش به فکر اولش می افتی.
لذتی که در فراغ هست در وصال نیست چون در فراق شوق وصال هست و در وصال بیم فراغ0
پرستویی که به فکر مهاجرت هست از ویرانی آشیانه نمی هراسد0
دوست واقعی کسی است که اگر ساعتها در کنار او ساکت بشینی و صحبتی بین تان ردوبدل نشه بعد از خداحافظی احساس کنی که ساعتها باهاش درد و دل کردی0
انسان باید سعی کند در زندگی چیزهایی که دوست دارد را بدست آورد ، و
گرنه مجبور میشود چیزهایی را که بدست آورده است دوست بدارد
فرصتها در سختی ها بوجود می آیند بدون جاذبه، پرواز معنی ندارد
مصاحبه ای با طعم قهوه اسپرسو
وقتی بی مقدمه با مدیر یک کافی شاپ مصاحبه میشود
ساعت حدود 19:20 دقیقه. عصر شنبه ای زیبا از سیزدهمین روز دی ماه. برنامه ی عصرگاهی رادیو آوای پاسارگاد در حال اجراست که یکی از اعضای رادیو ستارخان سری به اتاق رادیو می زند تا درخواستی داشته باشد. ( در پرانتز لازم است بگویم که همه ی کسانی که تبلیغات خود را به دست رادیو آوای پاسارگاد سپرده اند با نام: خانواده ی آوای پاسارگاد خوانده می شوند.) مدیر "کافی شاپ اسپرانزا" در حال صحبت با کارگردان برنامه است که ایده ای به ذهن گوینده می رسد، سرضرب این طور عنوان می کند که: حضور مدیر محترم کافی شاپ اسپرانزا سلام عرض می کنم. الان یکی از مدیران خوش اخلاق در کنار ما هستند، یه فاصله موسیقی از اتاق فرمان می گیریم، بر می گردیم با یه مصاحبه ی جذاب در خدمت شما خواهیم بود.
و صدای موسیقی بالا می رود.
مدیر کافی شاپ تا به خود بیاید، متوجه میشود ناخواسته به یک گپ و گفت صمیمانه دعوت شده است. لبخند بر لب می گوید: من فکر می کردم فقط ما بلدیم مشتری رو با زبون خاصمون بِکِشیم توو کافی شاپ. شما از ما هم واردتری براری اینکه طرفو توو عمل انجام شده قرار بدی.
کارگردان می خندد و می گوید: اینه دیگه آقای گواهی. گوینده جماعت اینه! به خصوص اگه شَمّ خبرنگاری م داشته باشه. دیگه اونوقته که باید بگی: پدر بگرید...... مادر عزاداری کند.
هر دو می خندند. آقای گواهی می گوید پس بذار عزاداریمون خوش طعم تر باشه اونم با قهوه.! اجازه بدین برم سه تا قهوه بیارم، بعد در خدمتم. کارگردان اعلام می کند نیازی نیست و مدیر کافی شاپ می گوید: ترجیح می دهم قهوه هایم را بخورید و بعد با شما مصاحبه کنم.
چاره ای نیست. قبول می کنیم. آقای گواهی آماده میشود که به سمت کافی شاپش برود. در طبقه ی بالا. و تا آمدن دوباره ش به اتاق رادیو، گوینده تصمیم می گیرد چند بار اعلام کند که قرار است مصاجبه ای زنده و جتماً جذاب را بشنویم. و اینکه اگر سایر دوستان هم علاقمندند تا با آنها مصاحبه ای انجام شود می توانند به اتاق رادیو آوای پاسارگاد بیایند و اعلام آمادگی کنند.
در آستانه ی در اتاق رادیو، مدیر کافی شاپ می گوید: راستی انتخاب کنید: قهوه ی ترک؟! اسپرسو یا فرانسه؟ من و کارگردان اسپرسو سفارش می دهیم و آقای رضوی- دیگر همکارمان، قهوه ی ترک.
آقای گواهی می رود تا با سینی قهوه برگردد و مصاحبه را آغاز کنیم.
با برگشتن آقای گواهی، کارگردان رادیو- آقای جسن زاده یکی دیگر از آن اصطلاحات مخصوص به خود را به کار می برد. در حالی که مدیر کافی شاپ، سینی حاوی سه لیوان قهوه و مخلفات داخلش را روی میز می گذارد، کارگردان با شیطنتی که در کلامش موج میزند این جمله را می گوید که: آروم باش آقای گواهی. هیچی نیست فقط باید گفت: افتادی توو هچل قناری!!!! اونم بدون برنامه ریزی.
مدیر کافی شاپ با خوشحالی می گوید: این چالش ها را دوست دارد. بعد هر دو می خندند و هر کدام از ما قهوه ای را که سفارش دادیم هم می زنیم تا کمی مز مزه کنیم و سپس گزارش شروع شود. این شرط آقای گواهی ست: "تا قهوه ام را امتحان نکنید، کلامی حرف نمیزنم"!!!!
قهوه را نوشیدیم و......