خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

یک-

قدیم ترا فکر میکردم آدم جسوری باشم! تا حدی که گهگاهی میتونم تو صورت آدم های مزخرف زندگیم نگاه کنم و بگم : اووم!ازت متنفرم!تف توی روحت !اما از وقتی که آدرس وبلاگمو عوض کردم فهمیدم نع!اتفاقا خیلی ام ترسوام..یه ترسوی محافظه کار !

دو-

از صبح یه بند نشستم روی فیزیک و شیش واحد فیزیکمو هی میشمارم و هی از خودم می پرسم پاس میشم یا نه؟اصن پاس بشم که چی؟اصن هی میشمارمشون که چی ؟مگه قراره تهش چی بشه؟خسته و کوفته آخر شب دارم کارای مقاله رو انجام میدم که میگه!اخه اینا به چه دردت میخوره ؟پس فردا تو رزومه ی فلان دانشگاه نگاه به ریز نمراتت میشه نه این حاشیه هات!تن ِ صداش اذیتم میکنه!بغض میکنم، تمام خستگیم از گردنُ شونه هام  ریز ریز می خزه لای انگشتام!منی که از صبح دارم لابه لای کتابای مختلف و جزوه های مختلف می لولم!و یک ربع حق شام خوردن و استراحتم رو با ذوق میذارم پای ویرایش مقاله!به همچین منی یه همچین انرژی منفی ای میده!گله نمیکنم! نگاش کردم و گفتم: انرژی تو حرفاتون اصلا خوب نیست! شروع کردم اسپیس پشت اسپیس..نیم ساعت بعدش میاد و پیشونیمو میبوسه!واسه منی که همیشه ی خدا قانع بودم این میشه بمب انرژی واسه شروع یه پروسه ی طولانی ِخزیدن و لولیدن لابلای فرمولا اونم تا همین موقع!

سه-

به یه جایی رسیدم که بهش گفتم"ببین دیگه نمیکشما ؛ خودت که درجریانی اینا خیلی بیشتر از ظرفیت منه بی زحمت این ترممو و نگرانی هاش و استرساش مال خودت! می سپارمش به تو! (لازمه حتما بگم مخاطبم خدا بود؟)

چهار-

مسیج داده :

وقتی اینطوری لاغر میشی منو صدها پسر دیگه غمگین میشیم تو این غمو نمیفهمی!میفهمی؟