خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

تو همان خورشیدی هستی که ....

خدا چراغی به او داد ...

روز قسمت بود.

خدا هستی را قسمت می کرد.

خدا گفت: «چیزی از من بخواهید، هر چه که باشد، شما را خواهم داد. سهمتان را از هستی طلب کنید، زیرا خدا بسیار بخشنده است.»

و هر که آمد چیزی خواست.

یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برای دویدن.

یکی جثه ای بزرگ خواست و دیگری چشمانی تیز.

یکی دریا را انتخاب کرد ودیگری آسمان را.
در این میان کرمی کوچک جلو آمد و به خدا گفت: خدایا من چیز زیادی از این هستی نمی خواهم. نه چشمانی تیز و نه جثه ای بزرگ، نه بالی نه پایی، نه آسمان نه دریا، تنها کمی از خودت تنها کمی از خودت به من بده.

و خدا کمی نور به او داد. نام او کرم شب تاب شد.

خدا گفت: آن که نوری با خود دارد بزرگ است. حتی اگر به قدر ذره ای باشد. تو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگی کوچک پنهان می شوی.
و خطاب به دیگران گفت: کاش می دانستید که این کرم کوچک، بهترین را خواست. زیرا که از خدا جز خدا نباید خواست

از فانتزی های من"یاد تو"

کوچه خیابان های شهر تو را یاد من می انداخت

من تو را از دور نظاره میکردم تو میرفتی

و من لذت با تو بودن را در رویا میدیدم من آسمان آبی را میدیدم

که نشانه ای از عشق است و خورشید آرام آرام غروب میکرد

در حالیکه مرغان آبی در آسمان در حال پرواز بودند...

 

به وسعت آسمان

به وسعت آسمان...

 

خدایای من، معبودم:
 
دلم برایت تنگ می شود ،
 
 
با آنکه می دانم همه جا هستی،
 
اما به آسمان نگاه می کنم،چرا که
 
آسمان سه نشـانه از تو
 
دارد:
 
بی انتهـاست
و بی دریـغ
و چون یک دست مهربان،همیشه بـالای سر ماست
خدایا آسمانی دوستت دارم

یا رسول الله مدد…

وبلاگ آسمان تب دار نوشت:

ای احمدیان ب نام احمد صلوات

روایت نو،به مقل از وبلاگ آسمان تب دار نوشت:

مـــــژده ای ـدل کــه مـهــیــن آیـت یــزدان آمــد

http://revayatno.ir/

بیشتر بخوانید

خطبه حضرت زینب(س) در کوفه

خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه + صوت

اَلحَمدُ لِلِه وَ الصَّلوةُ عَلی اَبِی مُحمَّدٍ وَ آلِهِ الطیّبِینَ الاَخیارِ اَمّا بَعد: یا اَهلَ الکوُفَةِ ، یا اَهلَ الخَتلِ وَ الغَدرِ ، اَتبکُونَ فَلا رَقَاَتِ الدَمعَةُ ، وَ لا هَدَاَتِ الرِنَّة ، اِنَّما مِثلُکُم کَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَت عَزلَها مِن بَعدِ قُوَةٍ اَنکاثاً ، تَتَّخِذونَ اَیمانکُم دَخلًا بَینَکُم ، اَلا وَ هَل فِیکُم اِلّا الصَّلَفُ وَ النَّطَفُ وَ الصَّدرُ الشَّنَفِ ، وَ مَلقُ الاِماءِ ، وَ غَمزُ الاَعداءِ اَو کَمَرعیً عَلی دِمنَةٍ ، اَو کَفِضَّةٍ عَلی مَلحُودَةٍ ، اَلا ساءَ ما قَدَّمَت لَکُم اَنفُسَکُم ، اَن سَخِطَ اللهُ عَلَیکُم وَ فِی العَذابِ اَنتُم خالِدون.

اَتَبکُونَ وَ تنتَحِبُونَ ، اِی وَاللهِ فَابکُوا کَثیراً ، وَاضحَکُوا قَلیلاً فَلَقَد ذَهَبتُم بِعارِها وَ شَنارِها وَ لَن تَرحَضُوها بِغَسلٍ بَعدَها اَبَداَ وَ اَنّی تَرحَضُونَ قتلَ سَلِیلِ خاتِمِ النُبُّوَةِ وَ مَعدِنِ الرِّسالَةِ ، وَ سَیِّدِ شَبابِ اَهلِ الجَنَّةِ ، وَ مَلاذِ خِیَرَتِکُم وَ مَفزَعِ نازِلَتِکُم وَ مَنارِ حُجَّتِکُم ، وَ مَدرَةِ سُنَّتِکُم ، اَلا ساءَ ما تَزِرُونَ ، وَبُعداً لَکُم وَ سُحقاً ، فَلَقَد خابَ السَّعیُ وَ تَبَّتِ الاَیدِی وَ خَسِرَت الصَّفقَة وَ بُــؤتُم بِغَضَبٍ مِنَ الله ، وَ ضُرِبَت عَلَیکُم الذِّلَةُ وَ المَسکَنَة ، وَ تِلکُم یا اَهلَ الکُوفَة ! اَتَدرُونَ اَیَّ کَبَدٍ لِرَسوُلِ الله فَرَیتُم ، وَ اَیَّ کَریمَةٍ لَهُ اَبرَزتُم ، وَ اَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکتُم وَ اَیَّ حُرمَةٍ لَهُ انتَهَکتُم ، وَ لَقَد جِئتُم بِها صَلعاءَ عَنقاءَ سَواءَ فَقماءَ (و فی بعضها) خَرقاءَ ، شَوهاءَ کَطِلاعِ الاَرضِ اَو مِلاءَ السَّماءِ ، اَفَعَجِبتُم اَن مَطَرَتِ السَّماءُ دَماً ، وَ لَعَذابِ الاخِرَةِ اَخزی وَ اَنتُم لا تَنصِروُنَ ، وَ لا یَستَخِفنَّکُم الَمَهلُ فَاِنَّهُ لا یَحفِزُهُ البِدارُ ، وَ لا یَخافُ فَوتُ الثّارِ وَ اِنَّ رَبَّکُم لَبِالمِرصادِ.

ترجمه:

ستایش مخصوص خداست، و درود بر پدرم محمد و فرزندان پاک و برگزیده ی او باد ، اما بعد:ای مردم کوفه! ای نیرنگ بازان و بی وفایان، به حال ما گریه نکنید ، اشکتان خشک مباد ، و ناله ی شما فرو ننشیند، مثل شما مثل آن زنی است که رشته های خود را پس از تابیدن ، باز می کرد ، چه فضیلتی در شما هست ؟ بجز لاف و گزاف و آلودگی و سینه های پر کینه ، به ظاهر همچون کنیزان تملق گو ، و در باطن همانند دشمنان سخن چین ، یا مانند سبزیهای هستید که در لجنزار ها روییده و یا نقره ای که با آن قبر مرده بیارایند ، بدانیدکه برای آخرت خود ، کردار زشتی از پیش فرستادید ، به خشم خداوند گرفتار ، و در عذاب جاوید خواهید ماند.

آیا گریه می کنید؟ و فریاد به گریه بلند کرده اید؟ آری به خدا بایستی زیاد گریه کنید و کمتر بخندید، که دامن خود را به عار و ننگ ، آلوده نموده اید که هرگز نمیتوانید آن را بشویید ، چگونه می توانید خون پسر خاتم نبوت و معدن رسالت را بشویید؟ خون سرور جوانان اهل بهشت و پناه نیکان شما و گریزگاه پیش آمدهای ناگوار شما ، و چایگاه رفیع حجت شما ، و بزرگ و رهبر قوانین شما را.

ای مردم کوفه! بدانید که کار زشتی را انجام می دهید ،از رحمت خدا دور می باشید و نابود گردید ، که کوششها به هدر رفت و دستهای شما از کار بریده شد و در سودای خود زیان دیدید ، و گرفتار خشم خدا گشتید ، و سکه ی خواری و بدبختی بنام شما زده شد.

وای بر شما ای مردم کوفه ! آیا می دانید که چه جگری از رسول خدا را بریدید ؟ و چه پرده نشینی را از حرمش بیرون کشیدید؟ و چه خونی را از او ریختید ؟ و چه احترامی را از او هتک کردید؟

مسلما کاری بس بزرگ و زشت ، سخت ، ناروا ، خشونتبار ، و شرم آور به لبریزی سراسر زمین و گنجایش آسمان انجام دادید.

آیا برای شما شگفت آور است که آسمان در این جریان خون بارید؟ همانا شکنجه جهان آخرت ، ننگین تر است ، و کسی شما را یاری نکند و از مهلتی که به شما داده شد استفاده نکنید که پیشی گرفتن شما ، خدا را شتابزده نمی کند ، و از فوت انتقام (کنونی) نمی هراسند که پروردگار در کمین گاه ما و شما است.

 

منبع : کتاب سوگنامه آل محمد (ص)