رزمندگان شمال/ در کارهای فرهنگی محل، از آموزش خطاطی گرفته تا مسابقات دومیدانی، فعالیت داشت. جوان های بسیاری هم به دلیل شادابی ای که او در این برنامه ها ایجاد می کرد، جذبش شده بودند.
یک بار او در محل، مسابقه دومیدانی باشکوهی بین جوان ها برگزار کرد. وجیه ا... ورزشکار بود و قدرت جسمانی بالایی داشت؛ به همین دلیل، چند بار از همه جلو افتاده بود؛ ولی هر بار خودش را به عقب می کشاند. خیلی تعجب کرده بودم. دقیق تر شدم، دیدم بله؛ نمی خواهد اول بشود. هیجان بازی بسیار بالا بود. مسابقه که تمام شد، متوجه شدم وجیه ا... چهارم شده! هر بار رفتم تا جواب سوالم را بگیرم، امتناع می کرد. بعد از اهدای جوایز به نفرات اول تا سوم، او را به گوشه ای کشیدم و گفتم:
-« ببین! من با چشم خودم دیدم که تو عمداً خودت را چهارم کردی؛ در حالی که می توانستی اول بشوی! چرا؟!»
دستش را در جیبش گذاشته، لبخندی زد و گفت:
-« من برای ورزش کردن، مسابقه دادم؛ نه برای اول شدن. اگر اول یا دوم می شدم، برایم هیچ لذتی نداشت؛ اما دیدی چقدر بچه ها از این که برنده شده بودند، خوشحال شدند؟! همین برایم کافی است.»
راوی : غلامرضا رشیدی برادر شهید وجیه ا... رشیدی اعزامی از ساری