ای گوسفند
آمدی خوش آمدی در نزد ما ای گوسفند
آمدی با بع بع و شور و نوا ای گوسفند
پوست آمد گوشت آمد پشم آمد شیر هم
هدیه ای فی الجمله هستی از خدا ای گوسفند
چشم تو آرام و شاخت نرم و سم ات نرمتر
این قدر مهر از تو آمد از کجا ای گوسفند
نسل ما چون از تن تو مایه می گیرد همه
چون تو آرامیم و رام و بینوا ای گوسفند
ما همه قربانی این چرخ بی رحم آمدیم
نیستیم از تو جدا نه تو ز ما ای گوسفند
تا خدا ما را فرستاد این جهان از بهر کشت
کشته می گردیم جمله بی هوا ای گوسفند
هر که آمد در جهان گر بره یا آدم بچه
راهی مرگند با باد فنا ای گوسفند
گر که قصاب قسی القلب حلقت را برید
حلق او هم می برد تیغ خدا ای گوسفند
گوییا نفرین تو در پی بود این خلق را
روزهاسر می کنند از هم جدا ای گوسفند
گوسفندا زین قساوت خرده ای بر من مگیر
زان که بی تو می شوم من کله پا ای گوسفند
کله پاچه کله پا هر چند می سازد مرا
روغنت در نزد من دارد بها ای گوسفند
آمدی امسال اما سالها با من بمان
سایه ات برکله مان ماند به جا ای گوسفند