ای مدینه دوباره برگشتم
با دل پر شراره برگشتم
بی علی، بی رقیه، بی عباس
با همین گاهواره برگشتم
از مسیری که بهر سنگ زدن
میگرفت استخاره، برگشتم
همرهم بود زیورآلاتم
آه بی گوشواره برگشتم
آه از خیمه ای که غارت شد
با دو چشم ستاره برگشتم
از کنار تن لگد مال و
بدن پاره پاره برگشتم
با حجابی که بین آتش سوخت
از دل هر نظاره برگشتم
رضاباقریان