بچه بودیم
فرصت نشد بزرگ بشیم .
هنوز اینجایی تو قلبم نگاه کن
می تونی از چشام خوابو بگیری
تورو از من گرفتن مثل اینه
بخوای از ماه مهتابو بگیری
ملودیشو ساخته بود . خیلی دوسش داشت . پنج روز از ساختنش می گذشت .
هر روز روزی ده بار گوش می دادم ولی نمی شد . هر چی می نوشتم حسش در حد حس ملودی نمی شد .
یه شب با هم صحبت می کردیم .
مرتضی گفت فقط سخت گرفتی به نظر من ملودی بیخودیه . یه چیزی بنویس بره . می ذاریمش کنار . این در حدی نیست که بخونمش .
البته بعدا فهمیدم که فقط می خواسته فشار و استرس رو از رو من برداره .
نوشتمش . شد روز برفی و تمام اون شب رو تا صبح با هم راه رفتیم ، اشک ریختیم . خیره شدیم به هم و هر دو به این فکر می کردیم که اینهمه حس زیاد این آهنگ از کجا اومده .
بعدا رضا گلزار عزیزم هم شنید این کارو و تصمیم بر این شد که با هم بخوننش .
من شخصا صدای رضا و فرم خوندنشو دوست داشتم و شک ندارم که از بسیاری از دوستان که ادعای خوندن حرفه ای رو دارن بهتر می خونه .
هر وقت مرتضی پشت پیانو می نشست اولین آهنگی که می زد و می خوند این بود .
احساس می کنم روحم به دو قسمت تقسیم شده .
نصفه دیگم کووووووووو !!!!!!!؟؟؟؟؟؟