ز دیده دارم آرزو
به دل بود هوای تو
حسرت عمر من شده
دیدن کربلای تو
ز کودکی شدم اسیر
به بند عشقت ای حسین
مانده به گوش جان من
نوای آشنای تو
منم غلام کوی تو
مست می سبوی تو
که توشه گیرد این دلم
به ذکر با صفای تو
ذکر حسین حسین من
ذخیره ی قیامت است
خوشم به جان مادرت
که میزنم صدای تو
حسین شوم فدای تو
حسین شوم فدای تو
فدای کربلای تو
حسین من حسین من
...