خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

آگهی استخدام پزشکان عمومی و دندانپزشکان در درمانگاه فرهنگیان واقع در استان خوزستان (اهواز) {آخرین مهلت:13 بهمن 1393 }

بدینوسیله از پزشکان عمومی و دندانپزشکان دارای پروانه مطب و خانم های پرستار بازشسته و شاغل در بیمارستانها و سایر موسسات که خارج از وقت موظف ، مایل به همکاری با درمانگاه فرهنگیان اهواز می باشند دعوت به عمل می آید. تخصص و رشته تحصیلی: -استخدام دندانپزشک -استخدام پزشک عمومی -استخدام پرستار جنسیت: مرد و زن مقطع تحصیلی: دکتری علاقه مندان به همکاری میتوانند به آدرس درمانگاه فرهنگیان واقع در : خیابان ۱۴ پادا مقابل مرکز آموزشی رفاهی فرهنگیان اهوازمراجعه فرمایند. همچنین میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن: 35516961 – 09166044929 تماس حاصل فرمایید.

کسی خون میخواد؟

شخصی که خیلی ادعای پهلوانی می کرد رفته بود خون بده. وقتی کیسه خون را آوردند که خونش را بگیرند.
به پرستار گفت: آبجی! کیسه چیه؟ لوله بیار که به همه خون برسه.
ولی بعد از اینکه یک کیسه خون داد از حال رفت و ۴ تا کیسه خون بهش زدند تا به هوش بیاد.
وقتی به هوش آمد، بدون اینکه به روی خودش بیاره به پرستار گفت: دیگه کسی خون نمیخواد؟!

مرده بودم زنده ام کردی...

دای احترام به محضر آیت‌الله شیخ مجتبی تهرانی

زن کارمند بیمارستان که داشت با یک پرستار دیگر حرف می‌زد، وقتی ما را دید گفت، من هم می‌خواهم بروم این حاج آقا را ببینم. می‌خواهم ببینم کیست که همه سراغش را می‌گیرند و همراه ما راه افتاد. سر و وضعش‌‌ همان طور بود که رهبر انقلاب در سفر خراسان شمالی اشاره فرمودند، حالا داشت می‌رفت بالای سر یک مرجع تقلید که از نگاه او یک پیرمرد دوست داشتنی بود. زن کارمند با صدای بلند ادامه داد می‌خواهم بگویم برایم دعا کند و در اتاق را به همراه پرستار بخش باز کرد و جلو رفت. من که همچنان با تعجب منتظر بودم با صدای آهسته گفتم: اگر خواب هستند مزاحمشان نشویم. در حالی که وارد اتاق می‌شد گفت: نه بیدارند و بعد در حالی که کنار تخت می‌رفت پرسید: حاج آقا خوبید؟

من آن روز از این مرجع تقلید دو کلمه بیشتر نشنیدم که یکی‌اش جواب همین زن کارمند بیمارستان بود با چاشنی مهربانی پدرانه‌ای. با‌‌ همان خستگی و درد به سختی و آرام فرمود: ممنون و من به یاد روزی افتادم که حاج آقا در مسیر بازگشت از مسجد وقتی به سر بازار رسیدیم به یاد چند شب قبلش که مراسم احیا برگزار شده بود گفتند: عجیب بود، دیدم خانمی با سر و وضع غیر مذهبی و بد حجاب دارد رساله توضیح المسائل می‌خرد. بعد از این حرف زدند که ریشه دینداری مردم همچنان محکم است هرچند ظاهرشان نشان ندهد و اساس و اصول درست است و باید فکری برای این فروع و حواشی بکنیم. حالا حاج آقا داشت برای یکی از همین خانم‌ها دعا می‌کرد و من یقین دارم دعای این مرد خدا برای این بنده خدا هر که بود نتیجه خواهد داشت.

زن کارمند بیمارستان وقتی خیالش از دعای حاج آقا راحت شد با پرستار بخش بیرون رفتند. ما جلو رفتیم و ایستادیم و سلام کردیم. چهره تکیده و تن رنجور مردی پیش روی ما بر تخت بیمارستان بود که همیشه با صلابت و اقتدار بر منبر درس و خطابه دیده بودیم. شیر شیر است، یا پیر پیر است نمی‌دانم اما آن لحظه شیری بر تخت می‌دیدم که نمی‌توانست غرش کند. با علی جعفرآبادی و میثم مطیعی در برابر مردی ایستاده بودیم که تا آن لحظه او را بر تخت ندیده بودیم. تلخ بود و بغض کرده بودیم، شیخ وارسته آهسته نگاه‌مان کرد و جلو‌تر رفتم وسلام کردم، لبخند کمرنگی بر لبانش نشست و فهمیدم که ما را شناخته است. چیزهایی گفتم که کلمه دوم را از او شنیدم: الحمدلله.

خواستم دستی را ببوسم که همیشه پس می‌کشید و نمی‌گذاشت اما حالا توان حرکت نداشت و از سوزن‌های بیمارستان مجروح بود. دستی که برایم خیلی آشنا بود، دستی که بر سر پرتگاههای خطرناک و «علی شفا جرف»‌های فراوان دیده بودم وقتی دستم را گرفته بود به دعا و نصیحت و عتاب و مهر. به آنچهره ملکوتی و تابناک خیره شدم و اشک‌ها آرام آرام و بی‌اختیار سرازیر شد. حاج آقا دفعه اول بود که اشک‌هایم را این طور می‌دید و من اولین بار بود که می‌خواستم بخشی از حرفهای نگفته‌ام را رودررو بزنم.‌‌ همان طور که با مهربانی و خستگی نگاه‌مان می‌کرد گفتم: من مرده بودم، شما زنده‌ام کردید، من پیش خدا شهادت می‌دهم که شما دست ما را گرفتید. نمی‌دانم دیگر چه گفتم که یک لحظه همه این بیست و شش سال آمد جلوی چشمم. دور و نزدیک، غریبه و آشنا، تلخ و شیرین، بغضم ترکید، گفتم: حاج آقا اگر شما نبودید ما هم نبودیم و حالا هم می‌خواهیم باز زیر سایه‌تان نفس بکشیم. خم شدم و دستان مبارکش را بوسیدم. این دست‌ها‌‌ همان هاست که توی درس و توی جلسات آن طور قدرتمند حرکت می‌کرد؟ باورم نمی‌شد.

همه این سال‌ها آمد جلوی چشمم و از اتاق بیرون آمدیم و پشت در ایستادیم. این پرستار بخش که با تعجب اشک ریختن و درماندگی سه نفر را نگاه می‌کند از حالمان چه خبر دارد؟ این‌ها که کنار در آسانسور منتظرند و ظاهرمان را می‌بینند از درونمان چه می‌دانند؟ حتی هر کداممان الآنچه می‌فهمد توی دل دیگری چه می‌گذرد؟ با خود زمزمه کردم: مرده بودم، زنده‌ام کردی... .

همه این سال‌ها می‌آید جلوی چشمم، همین دیروز است و من نوجوان پرشوری هستم که می‌خواهد علوم و معارف اسلامی بیاموزد و به این در و آن در می‌زند. استاد اشعری از کسی حرف می‌زند که شاگرد خاص امام خمینی بوده و از علمای مطرح تهران است و بعد آرام آرام پای ما را به جلسات اخلاق کوچه سقاباشی باز می‌کند. من و مهدی معصومی می‌رویم و آقای حاجی شریف معلم قرآنمان را می‌بینیم که کارهای جلسه را انجام می‌دهد و شهید سید محسن دربندی را که اول جلسه قرآن می‌خواند و برادر معلم ماست. آشنا‌ها و رفقای دیگر هم هستند و بعد آقای هوایی به مدرسه مطهری می‌آیند که هر هفته خودشان و برادرانشان را توی جلسه می‌بینیم.

بین مسجد امین الدوله و گرمای اشک ریختن‌ها و موعظه‌های آیت الله حق‌شناس و خیابان ایران و درس‌های آیت الله تهرانی بزرگ می‌شویم. رزمنده‌هایی را می‌بینیم که هر هفته می‌آیند و بعد ناگهان عکسشان را به دیوار می‌زنند، آشنایان و رفقایی را می‌بینیم که همیشه خیلی جدی‌اند اما اینجا جور دیگری هستند. به مجالس و سخنرانی‌های دیگر هم‌گاه و بیگاه می‌رویم اما جلسه حاج آقا مجتبی جنسش با همه سخنرانی‌های دیگر فرق دارد. توی جلسه معمولا افراد کاغذ و قلم دارند و یادداشت می‌کنند و یکی هم هست که با صدای بلند و جگر سوزی از‌‌ همان اول جلسه گریه می‌کند بی‌روضه و ذکر مصیبت و من خیلی طول می‌کشد تا بفهمم چرا آدم باید برای حدیث خواندن حاج آقا از بحارالانوار و اصول کافی این طور ضجه بزند.

حاج آقا هم خطبه خواندن اول صحبتش ثابت است و هم دعای آخرش، طوری که همه عبارات را حفظند و موقع دعای حاج آقا قبل از آمین هم عبارات را با ایشان زمزمه می‌کنند. جلسه خیلی جدی است و منظم، معمولا شرکت کنندگان جلسه هم یکدست و یک جورند، آدم‌های فرهنگی و معقول و معتدل که دنبال بحث‌های عمیق و جدی‌اند، توی جلسه حاج آقا از شور و حال‌های داغ برخی جلسات خبری نیست و حتی شبهای تاسوعا وعاشورا هم یک سینه زنی سنتی اضافه می‌شود. فرق نمی‌کند شهید صیاد شیرازی به جلسه بیاید یا دکتر فلان که وزیر کابینه است، هرکسی هر جا خالی باشد می‌نشیند و به مرور که جلسه شلوغ‌تر می‌شود گاهی توی کوچه باید نشست.

شبهای احیای ماه مبارک حال و هوای جلسه تماشایی است و جمعیت عظیمی که هر سال هم اضافه می‌شوند در اطراف مسجد جامع همه با حاج آقا همراهند برای قرآن سر گرفتن تا برسد به ایستادن آخرش برای «یا أی‌ها العزیز» و آن گریه‌های سوزناک حاج آقا و آن دعاهای لطیف. شبهای محرم از نوحه خوانی‌ها و سینه زنی‌های جدید و عجیب خبری نیست اما حاج آقا چنان نرم وارد روضه می‌شود که اگر حاج احمد آقای چینی هم نخواهد نوای گرم و خواندن سنتی و آرامش دل‌ها را به کربلا می‌برد. من هنوز هم نمی‌دانم چه طور هر بحثی که موضوع جلسه هست این قدر طبیعی به روضه وصل می‌شود اگر بحث کرامت است، اگر بحث عزت نفس است، اگر بحث حیاست چه طور این قدر آرام بی‌آنکه بفهمی می‌بینی روضه علی اکبر یا قاسم بن الحسن علیهماالسلام شروع شده است.


آگهی استخدام کارمند دفتری، کارمند اداری و پرستار در تهران {آخرین مهلت:10 دی 1393 }

استخدام کارمند اداری به کارمند جهت دفتر مهندسی در تهران محدوده زعفرانیه نیازمندیم. - ارسال رزومه: bna_em@yahoo.com - تماس: 02122019048 و 57 داخلی 6 ________________________________ استخدام کارمند دفتری خانم - به کارمند دفتری خانم جهت کار در دفتر بیمه در تهران - تلفن: 02188801601 _________________________________________ استخدام کارمند آقا - کارمند آقا آشنا به کامپیوتر و روابط عمومی بالا جهت امور دفتری در تهران - تماس: 02166903916 __________________________________ استخدام پرستار - به یک نفر پرستار با مدرک لیسانس جهت همکاری در تهران نیازمندیم. - تماس : 02122600368

آگهی استخدام مرکز بهداشت،درمان و مشاوره دانشجویی دانشگاه بیرجند واقع در استان خراسان جنوبی{آخرین مهلت:27 آذر 1393 }

پرستار و مشاور مرکز مشاور،بهداشت و درمان در دانشگاه بیرجند دانشگاه بیرجند در نظر دارد جهت تامین بخشی از نیروهای انسانی تخصصی مورد نیاز در مرکز بهداشت،درمان و مشاوره دانشجویی خود تعداد دو نفر کارشناس را با تخصص های ذیل به استناد دستور چهاردهم صورتجلسه مورخ8اسفند1392هیات امنای دانشگاه های استان خراسان جنوبی و بند6صورتجلسه مورخ11شهریور1393هیات اجرایی منبع انسانی این دانشگاه که دارای شرایط عمومی استخدام(من جمله حداکثر 30سال سن برای کارشناسی و35سال سن برای کارشناسی ارشد)باشند را به صورت قراردادی(قردادکارمعین)از طریق آزمون شفاهی،مصاحبه تخصصی و گزینش به کار گیرد،متقاضیان پس از مطالعه شرایط اولیه و تخصصی می توانند فرمهای موجود در سایت دانشگاه به نشانی www.birjand.ac.irرا تکمیل و به همراه یک صفحه رزومه،یک قطعه عکس و کپی تمام صفحات شناسنامه،کارت ملی و آخرین مدرک تحصیلی،صرفا با پست سفارشی حداکثر تا تاریخ27آذرماه93به نشانی:استان خراسان جنوبی،بیرجند،انتهای خیابان شهید آوینی،بلوار دانشگاه،مدیریت امور اداری و پشتیبانی دانشگاه ارسال نمایند.ضمنا نیروهای بومی،ایثارگران عزیر و معلولین محترم تحت پوشش سازمان بهزیستی درچهارچوب مقررات و سهیمه های مربوطه در اولویت استخدام قرار خواهد داشت. ردیف عنوان شغل محل خدمت تعداد مورد نیاز جنسیت شرایط اولیه احراز 1 پرستار بیرجند 1 زن دارا بودن دانشنامه کارشناسی یا کارشناسی ارشد در یکی از رشته های پرستاری،مدیریت خدمات پرستاری،آموزش پرستاری 2 کارشناس مشاوره و راهنمایی دانشجویی بیرجند 2 مرد دارا بودن دانشنامه کارشناسی ارشد در رشته های تحصیلی:مشاوره،کارشناس امور تربیتی و مشاوره،راهنمایی و مشاوره،روانشناسی(گرایش های تربیتی یا بالینی) سایر شرایط شغل پرستار(زن): 1-تجربه کار در امور پرستاری و بهداشتی 2-تسلط بر نرم افزارهای آفیس،تایپ،ایمیل و اینترنت 3-دانش و اطلاعات در امور بهداشت محیط کاربری این پست ترجیح داده می شود سایر شرایط شغل مشاور(مرد) 1-تجربه و شخصیت برای فعالیت در امور مشاوره و روان شناسی در دانشگا ه ها 2-تسلط بر نرم افزارهای آفیس،تایپ،ایمیل و اینترنت داشتن پروانه کار از سازمان نظام روان شناسی و مشاوره برای این پست ترجیح داده می شود.