خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

گروه فروزان با همراهی بیژن کامکار روی صحنه می رود

۲۶ دی در برج میلاد تهران؛
+ حضور سریع‌ترین نوازنده ویولن دنیا در این کنسرت

موسیقی ما - گروه موسیقی فروزان به سرپرستی و آهنگسازی سیاوش عبدی و خوانندگی استاد بیژن کامکار ۲۶ دی در برج میلاد تهران برنامه اجرا می‌کند. کنسرت گروه فروزان به خوانندگی بیژن کامکار در حالی برگزار خواهد شد که سریع‌ترین نوازنده ویولن دنیا به عنوان نوازنده مهمان گروه را همراهی می‌کند. «یارا امیرباهنر» که سال گذشته با ثبت رکوردی رسمی در کتاب رکوردهای جهان گینس نام خود را سر زبان‌ها انداخت....

اجرای رسیتال بین المللی ایران و یونان در تالار وحدت

روز ۱۱ دی ماه روی صحنه رفت
+ عکس‌های امیر خامنه از این اجرا

موسیقی ما - کنسرت «رسیتال بین المللی ایران و یونان» روز ۱۱ دی ماه روی صحنه رفت، این کنسرت با اجرای ۶ نوازنده مطرح ایرانی و یونانی همراه بود. در این اجرا، آریا باستانی‌نژاد (سولیست فلوت و سرپرست گروه)، دکتر الکسندروس هالاپسیس (سولیست ویولن و رهبر ارکستر مجلسی زهی ایرانی فارابی و کوارتت زهی یونانی «کواترو المنتی»)، پروفسور النا کریستودولو (پیانو)، پروفسور رسا سیملیونیته (ویولن)، پروفسور آنتیلوهوس ترنوس (ویولا) و پروفسور الکسندروس هارالامپوس (ویلنسل) روی صحنه رفتند.

ویولن

این ویولن ملودی سکوت می نوازد
می دانم خواندن این شعر درگوشت
محال است ولی می نویسم
تا شاید شاپرکی شیدا
قصد مهاجرت روی گل سرت داشته باشد
چشمانت دیکتاتوری بودند که
زبانم را بند می آوردند
زانوانم از ترس دیدن چشمانت قفل می شد
و زمان می ایستاد و تو بودی و تو
و پروانه ای که در حضورت
خودش را
گُم می کرد
و چمن زار ها برایت
سمفونی رقص به پا می کردند
با این باور که باد
برای تو می خواند
و هر بار که صدایش اوج می گرفت
گیسوانت در آسمان به پرواز در می آمد
و این ویولن ملودی سکوت می نوازد....
تا به تو نشان دهد زمان دست توست
و واژه ی احساس در چشمانت
تجلی می کرد تا مانند مومی به آن شکل دهی
که باران می بارید
قطراتش به سبقت می نشستند
تا به تو برسند
و این خیال افسانه ای
با سقوطی تاریک همراه شد
آنجا که باران روی زمین از هم می پاشید
و می گسست
در روز هایی که عاشقی خریدار نداشت
من عاشق فرو پاشیده ی تو بودم
و آن قطره های بارانی که
بر روی خاکت عاشقانه جان می داد
و دفن می شد
به نقش تیشه ی فرهاد بر روی بیستون می ماند
و من همانند آن
بارها باریدم و دفن شدم
بی آنکه بدانی
نگاه کردنت چه تماشایی می شود
در حضور باران و لبخند
آنجا که به تنه ی درخت تکیه داده ای
و محو دوردست ها شدی و من محو تو
آری این ویولن دیگر نمی نوازد
و به خواب رفت
زمانی که صاحبش در نبودت
سمفونی مرگ را هر شب
روی تار هایش کوک می کرد