خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

ماجرای جالب هدست‌های ایرانی؛ داور صدای اورژانس را زودتر از کمک‌هایش می‌شنید!

خسته کننده است اگر بحث حقوق نگرفتن داوران را دوباره وسط بکشیم. بحث تکراری که به نظر فقط منجر به سیاه کردن کاغذ می‌شود! وگرنه مسوولان فدراسیون آنقدر مسائل مهم‌تر از این دارند که اینگونه بحث‌ها برای آنها تلف کردن وقت محسوب می‌شود.

البته اگر داوران به‌عنوان شغل اصلی به داوری نگاه می‌کردند و کار اول آنها محسوب می‌شد، معلوم نبود تا به این لحظه و با این بی‌توجهی‌ها چه بلایی سر زندگی‌شان می‌آمد! خارج از این بحث تکراری که شاید خاطر مسوولان را مکدر کند و منجر به سر رفتن حوصله آنها بشود شاید پیش کشیدن یک بحث جدید از این جامعه که مهم نیز به حساب می‌آید و باعث پیشرفت می‌شود، جذاب و خواندنی باشد.

«هدست»؛ فوتبالی‌ها با این واژه آشنا هستند. گوشی‌هایی که مخصوص داوران است و به وسیله آن داور وسط با کمک‌هایش ارتباط برقرار می‌کند و می‌تواند این ارتباط از اشتباهات گروه داوری کم کند اما از آنجایی که اختلاف حق و حقوق بازیکنان و داوران تفاوتی به اندازه زمین و آسمان است!

این بار هم در اختیار قرار دادن امکانات به روز داوری که در مقابل هزینه‌های هنگفتی که در فوتبال خرج می‌شود ناچیز است، به اندازه حق و حقوق این دو قشر تفاوت زمین تا آسمان را دارد! اما چون قرار نیست پول زیادی برای داوران خرج شود این بار هم مثل حقوق این قشر امکانات هم نادیده گرفته شده!
به کمی عقب‌تر برگردیم به زمانی که فغانی بعد از جام جهانی کلیپی از گروه داوران آورد که با همین هدست‌ها چطور با هم در ارتباط بودند. دیدن این تصاویر برای هر بیننده‌ای جالب بود. در همان مقطع هم توضیحاتی در این زمینه داده شد اما طبق معمول به دست فراموشی سپرده شد! البته پیش کشیدن ماجرایی از هدست‌های ایرانی که در یک بازی در اختیار داوران در لیگ قرار گرفته شد، خالی از لطف نیست. ماجرا از این قرار است که در یکی از بازی‌های لیگ به یکی از گروه‌های داوری هدست‌های ایرانی را می‌دهند. داوران هم خوشحال از در اختیار گرفتن این تکنولوژی وارد زمین می‌شوند اما خیلی طول نمی‌کشد که آنها از اینکه قبول کردند با این هدست‌ها به زمین بروند پشیمان شده و در نیمه دوم حاضر به استفاده از آن نمی‌شوند. گویا در طول بازی پارازیت‌هایی که روی گوشی‌ها می‌افتد آنقدر آزاردهنده بوده که داوران تمرکزشان را از دست می‌دادند، به این نحو که داور وسط صدای مسوولان اورژانس، نیروی انتظامی و ارگان‌هایی از این دست را بهتر از کمک داوران خود می‌شنیده! داور بازی در جریان بازی همه اتفاقاتی از این دست را با گوشی‌اش می‌شنیده و متوجه می‌شده که اورژانس مشغول هماهنگی چه مسائلی است! خلاصه اینکه پارازیت‌هایی که بر روی گوشی‌ها افتاده در نهایت آنقدر داور را کلافه می‌کند که مساله را با مسوولان در میان گذاشته و حاضر نمی‌شود دیگر از هدست‌ها استفاده کند و نیمه دوم مثل همیشه بدون گوشی وارد زمین می‌شود تا از دست پارازیت‌ها نفس راحتی بکشد. البته این مشکلات فقط شامل هدست‌های ایرانی می‌شود و هدست‌هایی که از خارج کشور وارد می‌شود این مشکلات را ندارد اما قیمتش خیلی بالاتر از هدست‌های ایرانی است.
***
هدست‌های ایرانی نشان داده که نمی‌تواند جای نمونه‌های خارجی را بگیرد اما نمونه‌های خارجی این دستگاه‌ها چه قیمتی دارد؟ از قرار معلوم در بین داوران ایرانی فقط علیرضا فغانی است که به دلیل حضور در جام جهانی توانسته این وسیله را در اختیار بگیرد. گویا مسوولان فدراسیون از امارات برای این داور یک هدست به مبلغ 10 میلیون تهیه کردند و در اختیار این داور گذاشته‌اند اما دیگر داوران هنوز این تکنولوژی را در اختیار ندارند! حال اگر قرار باشد این تکنولوژی در اختیار تمام داوران قرار بگیرد هزینه‌ای بالغ بر 200 میلیون برای فدراسیون خواهد داشت. هزینه‌ای که اگر برای داوران در نظر گرفته شود در قبال هزینه‌های دیگری که در این فوتبال صرف می‌شود، ناچیز است. با بر آورد هزینه‌هایی که در این فوتبال می‌شود آیا داوران لیگ برتر که از نظر حق و حقوق در شرایط مناسبی نیستند حق در اختیار گرفتن تکنولوژی روز دنیا را ندارند؟ 200 میلیون برای فدراسیونی با آن هزینه‌های بالا زیاد است؟ به نظر می‌رسد این کوچکترین حق داورانی است که در این لیگ بیشترین اذیت و آزار را می‌بینند.
 

شهرنشینی چقدر خرج دارد؟

بر اساس آمار هزینه زندگی خانوارهای شهرنشین در سال ۱۳۹۲، به طور متوسط یک خانوار شهری ۴۵۰ هزار تومان خرج هزینه‌های خوراکی و دخانی و یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان خرج هزینه‌های غیر خوراکی می‌کند.

جوابیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان پیرامون طرح درخواست لغو تعهد دانشجوی معلم:

آقای نوبخت! لغو تعهد دانشجوی معلم در طولانی مدت هزینه‌های بیشتری بر دوش دولت خواهد گذاشت.

بسمه تعالی

«این مساله دانشگاه فرهنگیان هم خیلی مهم است. این هم از جمله چیزهاییست که باید به طور جدّی به آرایش درونی آن توجه شود. معلم اگر شخصیت خودش ساخته نباشد، نمی‌تواند به متعلّم خود چیزی یاد بدهد. اینجا شخصیت معلمین ساخته می‌شود. اگر چه که این دانشگاه در ذیل آموزش و پرورش تعریف شده است و مربوط به آموزش و پرورش است، لیکن آموزش عالی باید همه پشتیبانی‌های ممکنه را از این دانشگاه‌ها کند»

(بیانات مقام معظم رهبری درباره دانشگاه فرهنگیان – اردیبهشت ۹۲)

 

با توجه به بیانات مقام معظم رهبری در مورد اهمیت دانشگاه فرهنگیان و وضوح ضرورت تشکیل و تداوم آن و همچنین اهمیّت نظام تعلیم و تربیت و جایگاه معلم در هر جامعه – که از چشم هیچ کار‌شناس و مسئولی پوشیده نیست – تخصیص هرگونه منبع مالی، نه تنها هزینه‌ای مازاد نبوده، بلکه در دراز مدت باعث کاهش هزینه‌های دولت خواهد شد.

 

حال سوال ما از آقای نوبخت به عنوان معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور این است آیا لغو تعهد استخدام فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان و جذب معلمان مورد نیاز آموزش و پرورش از طریقی غیر از دانشگاه فرهنگیان، باعث کاهش هزینه‌های دولت شده و کسری بودجه را جبران خواهد کرد یا بالعکس در طولانی مدت هزینه‌های بیشتری بر دوش دولت خواهد گذاشت؟

 

بد نیست نگاهی به سند تحوّل بنیادین آموزش و پرورش داشته باشیم. در ابتدای این سند، ذیل «بیانیه ماموریت آموزش و پرورش» آمده است که «این نهاد ماموریت دارد با تاکید بر شایستگی‌های پایه، زمینهٔ دستیابی دانش آموزان را به مراتبی از حیات طیّبه در همه ابعاد فردی به صورت عادلانه و اثربخش فراهم سازد. انجام این مهم، نقش زیرساختی در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی خواهد داشت.»

 

پس بدیهی است که صرف هرگونه هزینه در این بخش، سرمایه گذاری محسوب می‌شود. همچنین که کشور‌هایی مانند ژاپن، انگلیس، فرانسه، سوئد، ترکیه و افغانستان بودجه زیادی را برای سرمایه گذاری در نظام تعلیم و تربیت در نظر گرفته‌اند.

 

مسئلهٔ دیگر، مگر نه اینکه وزارتخانه‌های مهمی چون دادگستری، دفاع، اطّلاعات و امور خارجه وظیفهٔ تربیت نیروی مورد نیازشان را، خود به عهده دارند؟ حال چطور ممکن است وزارت آموزش و پرورش به عنوان تنها متولی امر تعلیم و تربیت در کشور، حق تربیت نیروی مورد نیاز، طبق معیار‌های خود را نداشته باشد؟ آیا دانشجویی که در دانشگاه دیگری تحصیل کرده، ولو از نظر علمی بالا باشد، می‌تواند فقط با گذراندن دوره‌ای یکساله عهده دار مسئولیت مهم معلمی شود؟

 

واضح و مبرهن است که شخصیت معلم در طول یک سال قابل شکل گیری نبوده و معلمی که شخصیت خودش ساخته نباشد نمی‌تواند به متعلّم خود چیزی یاد بدهد. ضمن اینکه بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، جذب نیرو جز از دانشگاه فرهنگیان امری غیر قانونی می‌باشد.

 

 با توجه به مطالب مطرح شده، لایحه مذکور نشان دهندهٔ عدم وجود سیاست‌های کلّی برای نظام آموزش و پرورش است.

 

در پایان، ما دانشجو معلمان از مسئولین تقاضا داریم به جای زیر سوال بردن دانشگاه و ناشایسته خواندن دانشجو معلمان، به دنبال آماده سازی و اجرای طرح و برنامه‌ای باشید تا بتوان به سمت اهداف عالیه سند تحول بنیادین حرکت نمود و از وضعیت موجود به اهداف متعالی این سند بنا به واقعیت رسید و به دنبال آن، دسترسی به اهداف عالیه سند تحوّل بنیادین میسّر شود.

 

 «السلام علی من اتبع الهدی...»

برندهای معتبر ایرانی هم چینی شدند

شهروند| طی چند‌سال اخیر با پدیده‌ای مواجه هستیم به‌عنوان رشد تولیدات محصول ایرانی البته نه در داخل کشور بلکه در خاک چین. این موضوع که به‌دلیل هزینه‌های بالای تولید در ایران شکل گرفته نوعی خروج سرمایه ایرانی محسوب می‌شود. نگاهی گذرا به مشکلات صنایع کشور بیانگر این حقیقت است که هزینه تمام شده تولید در ایران بسیار بالا‌تر از کشورهای دیگر و حتی کشورهای همسطح است. رشد تورم به همراه نوسانات قیمت ارز از مواردی است که قیمت تمام شده را در ایران بالا برده است. این افزایش قیمت تمام شده باعث شده تا برخی از تولیدکنندگان داخلی برای ادامه فعالیت و حیات ناچار باشند تا تحت برند خودشان در چین تولید کنند. مسلم است که این نوع تولید باعث کاهش نرخ اشتغال و خروج سرمایه از کشور می‌شود اما ظاهرا برخی از تولیدکنندگان برای ادامه فعالیت چاره‌ای جز این ندارند. «شهروند» برای بررسی این موضوع با «محسن بهرامی ارض اقدس» عضو هیأت رئیسه اتاق بازرگانی و مشاور معاون اجرایی رئیس‌جمهوری گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید. طی چند‌ سال اخیر رویه‌ای در بخش تولید کشور شکل گرفته و آن‌هم تولید تحت برند ایرانی در کشور چین است. به نظر شما چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟
این موضوع مدت‌هاست که جریان دارد و متاسفانه بسیاری از تولیدکنندگان داخلی به تولید در چین با برند ایرانی مبادرت می‌ورزند. دلیل این موضوع این است که هزینه‌های تولید در کشور ما به اندازه‌ای بالاست که می‌توان گفت تولید در برخی موارد به‌صرفه نیست. نرخ بالای تورم در ایران باعث شده تا هزینه‌های تولید نیز با افزایش همراه باشد اما در چین، نرخ تورم تک رقمی هزینه‌های تولید را کاملا پوشش داده و موجب شده تا قیمت تمام شده کالای تولیدی پایین بوده و تولید به‌صرفه  باشد.