خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

به مناسبت درگذشت استاد مشفق کاشانی

استاد عباس کی‌منش را بیشتر با عنوان تخلصش یعنی مشفق کاشانی می‌شناختیم. شاعر برجسته و توانمند کشورمان که روز گذشته در آستانه نود سالگی درگذشت. به همین مناسبت در ادامه بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران همایش نکوداشت استاد مشفق کاشانی که تیرماه سال 92 برگزار شد، بازنشر داده شده است. رهبر انقلاب در این سخنان کوتاه به امتیازات شاعرانگی او اشاره کرده‌اند.

 
بیانات رهبر انقلاب در دیدار با دست اندرکاران همایش نکوداشت استاد مشفق کاشانی
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
اولاً بسیارکاربجا و درستی انجام دادید که برای جناب آقای مشفق -شاعر عزیزمان- بزرگداشت گرفتید، نکوداشت گرفتید. یقیناً تقدیر و برجسته‌سازی شخصیّت و خصوصیّات برجستگان ما، کمک میکند به اینکه جوانان ما، کسانی که استعداد دارند و ظرفیّت دارند، بتوانند حرکت کنند و پیش بروند. وقتی از شاعر تمجید میشود، نفس این شاعرپرور است. شما می‌بینید، در دورانهای گذشته شعرای بزرگی که مورد تشویق و تمجید حکّام وقت قرار گرفتند، موجب شده که در همان مجموعه کسان زیادی شاعر و نکته‌پرداز و مضمون‌ساز به وجود بیاید؛ این چیز اساسی‌ای است. بنابراین تشویق شاعران بزرگ و برجسته کردن شخصیّت آنها کمک میکند به پیشرفت ادبیّات و شعر.
 
جناب آقای مشفق هم از شعرای خوب زمان ما هستند. بنده البتّه از قدیم با بعضی از اشعار ایشان -در مطبوعات و اینها- آشنا بودم و شخص ایشان را هم که از اوائل انقلاب به اتّفاق آقای حمید و مرحوم شاهرخی و اینها، مکرّر آقایان را زیارت میکردیم؛ از شعرهایشان میشنیدیم، استفاده میکردیم. و غزل ایشان، غزل پخته و مضمون دار و خوش اسلوبی است؛ یعنی یکی از غزل سرایان برجسته‌ی زمان ما جناب آقای مشفق هستند؛ بیشتر سبک عراقی - و در عین حال دارای مضمون، دارای الفاظ شسته‌رفته و پخته - غزل ایشان را تشکیل میدهد. حالا البتّه ایشان در فنون دیگر هم شعر میگویند، قصیده هم میگویند، قطعه هم میگویند، لکن غزل ایشان یک برجستگی ویژه‌ای دارد. در جلسات شعری‌ای که بنده در آنجاها حضور داشته‌ام و توانسته‌ام بشنوم از شعرها، شعر ایشان همیشه یک شیرینی و برجستگی و زیبایی خاصّی داشته. جا دارد که از ایشان حقیقتاً تشویق بشود.
 
علاوه بر جنبه‌ی شعری محض، دو خصوصیّت دیگر هم در آقای مشفق هست که قابل توجّه است: یکی اینکه شعر ایشان در خدمت هدفها قرار میگیرد؛ در خدمت هدفهای دینی و هدفهای انقلابی. از اوّل انقلاب - از قبل انقلاب هم شاید همین‌جور بوده؛ امّا آنچه من اطّلاع دارم در دوران انقلاب [است]- شعر ایشان، چه شعر مذهبی و به اصطلاح شعر آئینی‌ای که ایشان گفتند در مدایح و در موضوعات مربوط به ائمّه (علیهم السلام)، و چه شعرهایی که درباره‌ی مسائل انقلاب گفتند، همه‌ی اینها شعرهای مفید و اثرگذاری است. آن بیت اوّل همین غزلی که الان ایشان گفتند، به نظر من می‌ارزد به خیلی از شعرها و گفته‌ها و نوشته‌ها؛ در وقتی که دشمن و بعضی از دوستهای نادان سعی میکنند فضاها را تیره و تار جلوه بدهند، میگویند اگر هوش و گوشی وجود دارد، اینجا پنجره‌ها باز است. اینها خیلی نکات مهمّی است. در غزل ایشان همیشه در طول این زمانها آدم مشاهده میکند.
 
نکته‌ی دوّم شخصیّت خود ایشان است؛ ایشان یک انسان محترم و آراسته به اخلاق خوب، به رفتار خوب محسوب میشوند و ما در طول این حدود سی وچند سال که با ایشان آشنا هستیم و مرتبطیم و از ایشان شنیدیم و گاهی با ایشان نشست و برخاست کردیم، همیشه این رفتار را از ایشان ملاحظه کردیم.
 
امیدواریم ان‌شاء الله خداوند به ایشان سالهای طولانی عمر بدهد؛ ایشان را، آقای حمید را - این پیش‌کِسوتهای شعر معاصر را- بایستی ارجمند داشت و عزیز داشت؛ ان‌شاء الله آینده‌ی ادب و شعر فارسی هم به همین مناسبت و به همین میزان پیشرفت داشته باشد.
 
والسّلام علیکم و رحمة الله
 
 

 

 
چند شعر از استاد مشفق کاشانی
 
 
دانی که نو بهار جوانی چه‌سان گذشت؟
زود آنچنان گذشت، که تیر از کمان گذشت
 
نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد
نیم دگر بغفلت و خواب گران شد
 
صد آفرین به همت مرغی شکسته بال
کز خویشتن شد و، از آشیان گذشت
 
افسرده‌ای که تازه گلی را ز دست داد
داند چه‌ها به بلبل بی خانمان گذشت
 
بنگر به شمع عشق، که در اشک و آه او
پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت
 
بشنو درای قافله سالار زندگی
گوید به خواب بودی واین کاروان گذشت
 
ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت
از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟
 
مشفق بهار زندگیت گر صفا نداشت
شکر خدا که همره باد خزان گذشت
 
***
خزان عمر مرا نوبهار باید و نیست
بهار عاطفه را برگ و بار باید و نیست
 
به جز دو دیده ی اختر فشان که من دارم
نشان ز اختر شب زنده دار باید و نیست
 
غزاله های غزل در کمند بی هنری است
دلی به داغ غزل داغدار باید و نیست
 
چراغ صاعقه ، فانوس آفتاب شکست
شهاب بارقه در شام تار باید و نیست
 
نفیر زاغ و زغن ، در چمن نباید و هست
صفیر مرغ غزل خوان ، هزار باید و نیست
 
کبوتران سحر را نشان چه می جویی؟
که روزنی به شب انتظار باید و نیست
 
مرا به غربت آیینه ها چه می خوانی؟
که دل چو آینه ی بی غبار باید و نیست
 
به روزگار ، که عمرم تباه گشت و هنوز
فراغ خاطری از روزگار باید و نیست
 
 
-----
 
 
عنان گریه سر داده است با من بانگ رود اینجا     
مرا بگذار ای دل فارغ از بود و نبود اینجا
 
تب و تابی است در این شط بی‌آرام و می‌سوزد    
تنور سینه‌اش در شعلهء شبرنگ دود اینجا
 
مگر آن پیر چنگی قصه‌های غربت او را 
فرا چنگ آورد،با آزمون هر سرود اینجا
 
در این سیر و سفر در خویش می‌گرید که می‌بیند  
ز باد فتنه روی لاله و لادن کبود اینجا
 
دل ما بستر رود است و زخم از تیشهء خارا
روان در ناکجا،اما گسسته تار و پود اینجا
 
«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل»
سبکباران ساحل را قرار از دل ربود اینجا
 
من از خون سخن رود غزل را کرده‌ام رنگین‌     
که با هر جوششی سرچشمه‌یی روشن گشود اینجا
 
رهایم کن،رها ای دل،که با این ابر دلتنگی‌       
غبار آلوده شد آیینهء گفت و شنود اینجا
 

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از مردم قم:

  

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از مردم قم: 

اگر شرط برداشتن تحریم را چیزی عنوان کنند که غیرتتان اجازه ندهد، چه می‌کنید؟

انگیزه‌های خباثت‌آلود می‌خواهند مقاطع اثرگذار و مهم انقلاب را تحریف کنند یا از یادها ببرند. ۹دی یک حرکت مجاهدت‌آمیز بود و دشمن می‌خواهد فراموش شود 

نسل سوم و جوانهای کشور بودند که حادثه عظیم ۹ دی را بوجود آوردند و آن سیلی محکم را به صورت کسانی که سعی داشتند مسیر انقلاب را با فتنه منحرف کنند، نواختند 

هیچکس تصور نکند دشمن از خباثت و خصومت دست برمیدارد 

 حتی یک قدم عقب نشینی، پیش روی دشمن را به دنبال می آورد بنابراین باید فکری اساسی کرد و با تکیه بر ملت و نیروهای داخلی بگونه ای عمل کرد که اگر دشمن تحریم ها را هم برنداشت، ضربه ای به پیشرفت و رونق و رفاه مردم وارد نشود

ایجاد تفرقه و دودستگی در میان مردم، به هر عنوان و با هر توجیه، ضد منافع ملی و ضد آرمانهاست 

دشمن فعلاً به صراحت با آرمانها کاری ندارد اما اگر عقب نشینی بشود بعداً سراغ آرمانها هم می آید بنابراین باید با هوشیاری، هدف «پیشنهادها، حرفها و اقدامات دشمن» را درک کرد

مسئولان کشور و دولت نباید به دست بیگانه چشم بدوزند  

 اگر چشم به دست دشمن بدوزید تحریم ها همچنان باقی خواهد ماند 

من با مذاکره مخالف نیستم، اما معتقدم باید دل را به نقطه های امید بخش حقیقی سپرد نه به نقطه های خیالی 

همه باید به دولت کمک کنند اما دولتی ها هم مراقب باشند حاشیه سازی نکنند و ضمن  خودداری از بیان حرفهای غیرلازم، دو دستگی بوجود نیاورند و تلاش کنند وحدت و ایمان و همت ملت را مورد استفاده صحیح قرار دهند 

(۱۳۹۳/۱۰/۱۷ - ۱۳:۵۸)

با افشاگری نمی‌گذاریم هیچکس اسیر فرقه منافقین شود

ابراهیم خدابنده گفت؛ تعدادی از افراد جدا شده از منافقین فعال هستند تا چهره واقعی این فرقه را به جهان نشان دهند، من با این افراد در ارتباط هستم، ما نمی‌توانیم افرادی که در سازمان هستند را نجات دهیم ولی می‌توانیم مانع شویم که افراد دیگری به دام این فرقه‌ها گرفتار شوند.

 به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجاهدین،ابراهیم خدابنده متولد سال 1332 تهران است، سال 1350 جهت ادامه تحصیل به انگلستان رفت و فوق لیسانس مهندسی برق گرفت. سال 1359 جذب فرقه تروریستی رجوی شد و به مدت 23 سال عضو این سازمان بود وعمده فعالیت وی در بخش روابط بین المللی بود.

ابراهیم خدابنده نحوه آشنایی خود با سازمان را اینگونه بیان کرد: من در چارچوب انجمن اسلامی  قبل از انقلاب اسلامی و زمان انقلاب فعالیت داشتم با این سازمان آشنا شدم، دفاعیات مسعود رجوی در کتاب‌های ما بود، از سال 58 به تدریج این سازمان در خارج از کشور فعال شد، درانگلستان روی موضوع بحث استقلال که در آن زمان بحث و دغدغه  ذهنی ما جوانان بود کار می‌کرد...

برای مطالعه کامل به ادامه مطلب مراجعه شود

دور زدن تحریم‌ها با استفاده از ایرانیان خارج از کشور ممکن است

خبرگزاری تسنیم


 

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم به نقل از دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، پانزدهمین جلسه کمیسیون نخبگان و آینده‌نگاری علم و نوآوری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد.

 در این جلسه و در ادامه بررسی موضوع "مهاجرت نخبگان" ابتدا رئیس کمیسیون گزارشی پیرامون فرآیند و مراحل بررسی موضوع مهاجرت در کمیسیون ارائه کرد و سپس سید علی طباطبایی، معاون هماهنگی و جلب مشارکتهای شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور به تشریح برنامه‌ها و فعالیت‌های شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور پرداخت.

در این گزارش ضمن انتقاد از عدم استفاده کامل از ظرفیت‌های کشور در عرصه بین الملل، بر لزوم بهره‌گیری از توانایی ایرانیان خارج از کشور به عنوان پل ارتباطی میان منافع ملی و منافع بین المللی تاکید شد.

 

رجوی تمام بی کفایتی خود را تحت نام حرکت عاشورایی می پوشاند؟!

منبع: انجمن نجات مرکز سمنان| پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۳ چاپ

به طور کلی، آقای رجوی در جا خالی دادن و اینکه خود را پاسخگوی کسی نداند و خرابکاری های خود را به گردن دیگران بیندازد مهارت فوق العاده ای دارد. او شخصی است که می تواند افراد را مورد حسابرسی قرار دهد ولی خودش را هیچگاه در معرض بازخواست دیگران قرار نمی دهد.
او ادعا می کند در تمام پروسه سازمانی فرقه منافقین چندین بار حرکت عاشورائی داشته است، یک حرکت زمانی که موسی خیابانی و اشرف ربیعی را با تعدادی در خانه های تیمی تنها گذاشت و خودش پا به فرار گذاشت و در ادامه نفع تبلیغاتی و سیاسی این فرار را تا مدت ها از آن خود کرد. همانطور که می دانیم موسی خیابانی در سلسه مراتب تشکیلاتی، همردیف خود مسعود و در برخی جاها بالاتر و از طرفی هم در بین افراد سازمان از محبوبیت خاصی بر خوردار بود. مسعود با فرار کردن از صحنه و تنها گذاشتن موسی، به نوعی رقیب را از صحنه بدر کرد و براحتی با یک تسویه حساب، سبب شد کسی نیز وی را هم مقصر نداند و تردیدی نسبت به وی در دیگران ایجاد نشود. مسعود در اوج رذالت، این واقعه را عاشورای منافقین در 19 بهمن نامید.
مرحله دوم فرستادن نفرات خود در عملیات مرصاد (فروغ جاویدان ) جهت مقابله با رزمندگان ایرانی و در حقیقت تجاوز به خاک کشورش بود. مسعود رجوی در این حرکت احمقانه، تعداد زیادی را قربانی ندانم کاری خود نمود او قبل از عملیات، در نشست توجیه عمومی اعلام کرد خدایا من تمام دار و ندارم و تمام سرمایه ام طی این سالیان را برای پاسخ دادن به ضرورت تاریخ عاشورا گونه به صحنه می فرستم و نتیجه هرچه باشد به نفع خلق قهرمان و ملت ایران خواهد بود اما پس از شکست در عملیات، خودش را کنار کشید و شکست در عملیات را به گردن افراد انداخت.
یکی از مشخصه های رهبران فرقه ها این است که خودشان را پاسخگو نمی دانند و درست اشکال را حائلهای ایدئولوژیک دانست و بحث های مربوط به تنگه و توحید را راه انداخت .حرکت سوم را در سال 70 باشروع جنگ عراق و آمریکا که فکر می کرد احتمال آن را دارد از بین برود یک موضوع به نام صلیب را مطرح نمود که افراد باید سیته ترین شق را در نظر بگیرند . در همین شرایط از نیروها خواست که تا کجا همراه وی هستند ودقیقا فرصت را مناسب دید تا فرزندان را از پدر و مادرانشان جدا کند و ریل انقلاب کذائی را اجرا کند و این بحران بهترین زمان برای وی شد. وجالب اینکه آخرکه در هر جلسه ای برای ساکت نگه داشتن افراد زمان سرنگونی معین می کرد اخیرا هم اعلام کرد . من مسئولیت سر نگونی ندارم و من آمدم که شما را آخر و عاقبت بخیر و سعادتمند کنم . این حرف از صد تا فحش بدتر است و به افراد کارد بزنند بهتر بود تا این حرف رابشنوند . در همین سال 93 باز مجددا بحث عاشورا را به میان آورد صحبت های تکراری و تحت فشار قرار دادن نیروها ای کاش بجای اینهمه تعهد گرفتن از نیروها خود رجوی یک بار هم شده تعهد می داد . در این سالها گرفتن امضاء خون و نفس و انقلاب کذائی و موسسان دوم و انواع و اقسام بند های انقلاب تماما یک هدف بیشتر نداشت آنهم افراد را در هر شرایطی مطیع و سر سپار مطلق خود کند .یک حرکت عاشورائی را باید چند بار انجام داد و تکرار نمود . این اوج دنائت رجوی است که حتی در بحث اعتقادی سعی می کند از افراد سوء استفاده کند . و آدمها را فریب دهد .
اتفاقا باید از رجوی سئوال نمود ؟ آیا این حرکتهای عاشورائی فقط باید خاص نیروها باشد و همواره شماباید این جان نا چیز و بی ارزش تان را در ببرید . رجوی در کل این سالها هر گاه ژست این را گرفت که هرکس نخواست می تواند برود بحثی دیگر را علم می کرد به نوعی جلوی افرادسنگ می انداخت بطور مثال بحثهای طعمه خارجه نداریم و امنیت افراد و ورود غیر قانونی به کشور عراق را پیش می کشید . و همیشه تعدادی نخود هر آش هم وجود داشت که برای خوش خدمتی به میان گود بیایند و بگویند برادر مسعود اگر شما اجازه بدهید ما نمی توانیم اجازه بدهیم کسی این کشتی را سوراخ کند .حال افراد نمی دانستند و آنقدر مجاب شده که متوجه نمی شدند خود رجوی هزاران بار این کشتی را سوراخ کرده آنهم وقتی افراد را با نیرنگ از اعتقاداتشان منحرف کرده و اصولی نبوده که زیر پا نگذاشته است . و با این طرز تفکر که به نفع سازمان و آینده ملت ایران است هر خیانتی را در زیر این ایدئولوژی انجام داده است .
جناب مسعود خان چرا این حرکتها فقط باید خاص افراد زیر دست باشد و تو همسرت از آن مستثناء باشید . دیر نیست که سزای اعمالت را ببینی و درست است که آیندگان خواهند دید که چه کردی .