خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

غیر ممکن وجود ندارد!

شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مسأله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود، یادداشت کرد و با این باور که استاد آن را برای تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب را برای حل کردن آنها فکر کرد. هیچیک را نتوانست حل کند. اما طی هفته دست از کوشش برنداشت و سرانجام یکی از آنها را حل کرد و به کلاس آورد.

استاد به کلی مبهوت شده بود. چون آن دو مسئله از مسائل غیرقابل حل ریاضی بودند!

استاااااااااااااااااااااااااااد

دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود . موضوع کلاس : خدا استاد پرسید آیا در این کلاس کسی هست که خدارا دیده باشد ؟ کسی پاسخ نداد دوباره پرسید آیا کسی هست که خدا را لمس کرده باشد ؟ باز هم کسی پاسخی نداد برای بار سوم استاد پرسید آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟ باز هم کسی پاسخی نداد . استاد با قاطعیت گفت با این وصف خدایی وجود ندارد ! دانشجو اصلا با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند استاد اجازه داد . دانشجو از سرجایش برخاست و به همکلاسی هایش گفت : ایا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟ همه سکوت کردند. پرسید آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟ هیچکس جواب نداد. برای بار سوم پرسید کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟ باز هم کسی جواب نداد دانشجو نتیجه گرفت که استاد مغز ندارد وهنوز اطلاعاتی از سلامتی اون دانشجو در دسترس نیست......خخخخخخخ

«سید جمشید مرعشی» درگذشت

«سید جمشید مرعشی» هنرمند و پیشکسو‌ت موسیقی این شهر به دلیل مشکل ریوی در سن ۶۹ سالگی درگذشت. این استاد موسیقی‌ پیشکسوت از سال ۷۷ و به مدت ۱۶ سال ریاست انجمن موسیقی خرمشهر را عهده‌دار بود و شاگردان بنام بسیاری را در خرمشهر و آبادان تربیت کرده است. سید جمشید مرعشی، سرود زیبای خرمشهر یکی از سرودهای ماندگار موسیقی انقلابی کشور را از خود به یادگار گذاشت. تشییع پیکر این هنرمند عالی‌قدر عرصه موسیقی، چهارشنبه یکم بهمن ماه جاری از مقابل تالار فانوس خرمشهر به سوی گلزار شهدای این شهر برگز‌ار می‌شود. مراسم ختم و تکریم استاد مرعشی روز ... ادامه مطلب»

به مناسبت درگذشت استاد مشفق کاشانی

استاد عباس کی‌منش را بیشتر با عنوان تخلصش یعنی مشفق کاشانی می‌شناختیم. شاعر برجسته و توانمند کشورمان که روز گذشته در آستانه نود سالگی درگذشت. به همین مناسبت در ادامه بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران همایش نکوداشت استاد مشفق کاشانی که تیرماه سال 92 برگزار شد، بازنشر داده شده است. رهبر انقلاب در این سخنان کوتاه به امتیازات شاعرانگی او اشاره کرده‌اند.

 
بیانات رهبر انقلاب در دیدار با دست اندرکاران همایش نکوداشت استاد مشفق کاشانی
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
اولاً بسیارکاربجا و درستی انجام دادید که برای جناب آقای مشفق -شاعر عزیزمان- بزرگداشت گرفتید، نکوداشت گرفتید. یقیناً تقدیر و برجسته‌سازی شخصیّت و خصوصیّات برجستگان ما، کمک میکند به اینکه جوانان ما، کسانی که استعداد دارند و ظرفیّت دارند، بتوانند حرکت کنند و پیش بروند. وقتی از شاعر تمجید میشود، نفس این شاعرپرور است. شما می‌بینید، در دورانهای گذشته شعرای بزرگی که مورد تشویق و تمجید حکّام وقت قرار گرفتند، موجب شده که در همان مجموعه کسان زیادی شاعر و نکته‌پرداز و مضمون‌ساز به وجود بیاید؛ این چیز اساسی‌ای است. بنابراین تشویق شاعران بزرگ و برجسته کردن شخصیّت آنها کمک میکند به پیشرفت ادبیّات و شعر.
 
جناب آقای مشفق هم از شعرای خوب زمان ما هستند. بنده البتّه از قدیم با بعضی از اشعار ایشان -در مطبوعات و اینها- آشنا بودم و شخص ایشان را هم که از اوائل انقلاب به اتّفاق آقای حمید و مرحوم شاهرخی و اینها، مکرّر آقایان را زیارت میکردیم؛ از شعرهایشان میشنیدیم، استفاده میکردیم. و غزل ایشان، غزل پخته و مضمون دار و خوش اسلوبی است؛ یعنی یکی از غزل سرایان برجسته‌ی زمان ما جناب آقای مشفق هستند؛ بیشتر سبک عراقی - و در عین حال دارای مضمون، دارای الفاظ شسته‌رفته و پخته - غزل ایشان را تشکیل میدهد. حالا البتّه ایشان در فنون دیگر هم شعر میگویند، قصیده هم میگویند، قطعه هم میگویند، لکن غزل ایشان یک برجستگی ویژه‌ای دارد. در جلسات شعری‌ای که بنده در آنجاها حضور داشته‌ام و توانسته‌ام بشنوم از شعرها، شعر ایشان همیشه یک شیرینی و برجستگی و زیبایی خاصّی داشته. جا دارد که از ایشان حقیقتاً تشویق بشود.
 
علاوه بر جنبه‌ی شعری محض، دو خصوصیّت دیگر هم در آقای مشفق هست که قابل توجّه است: یکی اینکه شعر ایشان در خدمت هدفها قرار میگیرد؛ در خدمت هدفهای دینی و هدفهای انقلابی. از اوّل انقلاب - از قبل انقلاب هم شاید همین‌جور بوده؛ امّا آنچه من اطّلاع دارم در دوران انقلاب [است]- شعر ایشان، چه شعر مذهبی و به اصطلاح شعر آئینی‌ای که ایشان گفتند در مدایح و در موضوعات مربوط به ائمّه (علیهم السلام)، و چه شعرهایی که درباره‌ی مسائل انقلاب گفتند، همه‌ی اینها شعرهای مفید و اثرگذاری است. آن بیت اوّل همین غزلی که الان ایشان گفتند، به نظر من می‌ارزد به خیلی از شعرها و گفته‌ها و نوشته‌ها؛ در وقتی که دشمن و بعضی از دوستهای نادان سعی میکنند فضاها را تیره و تار جلوه بدهند، میگویند اگر هوش و گوشی وجود دارد، اینجا پنجره‌ها باز است. اینها خیلی نکات مهمّی است. در غزل ایشان همیشه در طول این زمانها آدم مشاهده میکند.
 
نکته‌ی دوّم شخصیّت خود ایشان است؛ ایشان یک انسان محترم و آراسته به اخلاق خوب، به رفتار خوب محسوب میشوند و ما در طول این حدود سی وچند سال که با ایشان آشنا هستیم و مرتبطیم و از ایشان شنیدیم و گاهی با ایشان نشست و برخاست کردیم، همیشه این رفتار را از ایشان ملاحظه کردیم.
 
امیدواریم ان‌شاء الله خداوند به ایشان سالهای طولانی عمر بدهد؛ ایشان را، آقای حمید را - این پیش‌کِسوتهای شعر معاصر را- بایستی ارجمند داشت و عزیز داشت؛ ان‌شاء الله آینده‌ی ادب و شعر فارسی هم به همین مناسبت و به همین میزان پیشرفت داشته باشد.
 
والسّلام علیکم و رحمة الله
 
 

 

 
چند شعر از استاد مشفق کاشانی
 
 
دانی که نو بهار جوانی چه‌سان گذشت؟
زود آنچنان گذشت، که تیر از کمان گذشت
 
نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد
نیم دگر بغفلت و خواب گران شد
 
صد آفرین به همت مرغی شکسته بال
کز خویشتن شد و، از آشیان گذشت
 
افسرده‌ای که تازه گلی را ز دست داد
داند چه‌ها به بلبل بی خانمان گذشت
 
بنگر به شمع عشق، که در اشک و آه او
پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت
 
بشنو درای قافله سالار زندگی
گوید به خواب بودی واین کاروان گذشت
 
ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت
از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟
 
مشفق بهار زندگیت گر صفا نداشت
شکر خدا که همره باد خزان گذشت
 
***
خزان عمر مرا نوبهار باید و نیست
بهار عاطفه را برگ و بار باید و نیست
 
به جز دو دیده ی اختر فشان که من دارم
نشان ز اختر شب زنده دار باید و نیست
 
غزاله های غزل در کمند بی هنری است
دلی به داغ غزل داغدار باید و نیست
 
چراغ صاعقه ، فانوس آفتاب شکست
شهاب بارقه در شام تار باید و نیست
 
نفیر زاغ و زغن ، در چمن نباید و هست
صفیر مرغ غزل خوان ، هزار باید و نیست
 
کبوتران سحر را نشان چه می جویی؟
که روزنی به شب انتظار باید و نیست
 
مرا به غربت آیینه ها چه می خوانی؟
که دل چو آینه ی بی غبار باید و نیست
 
به روزگار ، که عمرم تباه گشت و هنوز
فراغ خاطری از روزگار باید و نیست
 
 
-----
 
 
عنان گریه سر داده است با من بانگ رود اینجا     
مرا بگذار ای دل فارغ از بود و نبود اینجا
 
تب و تابی است در این شط بی‌آرام و می‌سوزد    
تنور سینه‌اش در شعلهء شبرنگ دود اینجا
 
مگر آن پیر چنگی قصه‌های غربت او را 
فرا چنگ آورد،با آزمون هر سرود اینجا
 
در این سیر و سفر در خویش می‌گرید که می‌بیند  
ز باد فتنه روی لاله و لادن کبود اینجا
 
دل ما بستر رود است و زخم از تیشهء خارا
روان در ناکجا،اما گسسته تار و پود اینجا
 
«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل»
سبکباران ساحل را قرار از دل ربود اینجا
 
من از خون سخن رود غزل را کرده‌ام رنگین‌     
که با هر جوششی سرچشمه‌یی روشن گشود اینجا
 
رهایم کن،رها ای دل،که با این ابر دلتنگی‌       
غبار آلوده شد آیینهء گفت و شنود اینجا
 

«محمد جلیل عندلیبی» از بیمارستان مرخص شد

محمد جلیل عندلیبی آهنگساز و نوازنده پیشکسوت موسیقی ایرانی بعد از انجام مراحل درمانی از بیمارستان لقمان تهران مرخص شد. شاهو عندلیبی با اعلام این خبر گفت: خوشبختانه با نظارت خوبی که از سوی تیم پزشکی بیمارستان لقمان انجام گرفت استاد عندلیبی روز گذشته از بیمارستان لقمان مرخص شد. البته این هنرمند تا بهبودی کامل باید طی روزهای آینده برای انجام چکاب و آزمایشات لازم به بیمارستان مراجعه کند. وی افزود: از هنرمندان و افرادی که طی روزهای گذشته جویای احوال استاد عندلیبی بودند صمیمانه قدردانی می کنم و امیدوارم طی روزهای آینده شاهد اخباری اینچنین در حوزه موسیقی نباشیم. ... ادامه مطلب»