خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

«من عاشق محمد(ص) هستم»

«من عاشق محمد(ص) هستم»؛ این حرف دل میلیاردها مسلمان است که پس از اهانت نشریه فرانسوی به پیامبر اسلام، در قالب عکس و پوستر و ... به زبان آمده تا توجه سراسر فضای مجازی را به خود جلب کند.

 

به گزارش مرجع وبلاگنویسان خراسان شمالی "شبکه اشتراک لینک توبنویس" : توهین به «عشق» بیش از یک میلیارد انسان، اتفاق کوچکی نیست که بشود به سادگی از کنار آن گذشت. جز انسان‎هایی که خودخواهی‎های مدرن موجب شده تا از نزاکت درک مفهوم عشق آنهم به وجودی بلندمرتبه چون پیامبر رحمت محروم باشند، از هیچ جماعت و انسان دیگری نمی توان انتظار داشت تا با تمسخر به این عشق جهانی میلیاردها انسان در طول تاریخ، توهین کنند.

بیشتر بخوانید

نقش پدر و مادر در موفقیت فرزندان

 به این داستان دقت کنید:

داستان حضرت موسی (ع) و مرد قصاب
  روزی حضرت موسی (ع) در ضمن مناجات خود عرض کرد: "خدایا! می خواهم همنشین خود را در بهشت ببینم." جبرئیل بر حضرت موسی نازل شد و عرض کرد: "یا موسی! فلان قصّاب در فلان محلّه، همنشین تو خواهد بود." حضرت موسی به آن محل رفت و دکان قصابی را پیدا کرد و دید که جوانی مشغول فروختن گوشت است.
  شامگاه که شد، جوان، مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل خود روان شد. حضرت موسی (ع) از پی او تا در منزلش آمد و سپس به او گفت: "مهمان نمی خواهی؟" جوان گفت: "خوش آمدید." آن گاه او را به درون منزل برد.
  حضرت موسی دید که جوان، غذایی تهیه نمود، آن گاه زنبیلی از سقف به زیر آورد و پیرزنی کهنسال را از درون آن خارج کرد. او را شستشو داد. غذایش را با دست خویش به او داد. موقعی که جوان می خواست زنبیل را در جای اول بیاویزد، پیرزن، کلماتی که مفهوم نمی شد، ادا کرد. بعد از آن، جوان برای حضرت موسی غذا آورد و خوردند.
  حضرت پرسید: "حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟" جوان گفت: "این پیرزن، مادر من است. چون مرا بضاعتی نیست که برای او کنیزی بگمارم، ناچار خودم کمر به خدمت او بسته ام." حضرت پرسید: "آن کلماتی که بر زبان جاری کرد چه بود؟" جوان گفت: "هر وقت او را شستشو می دهم و غذا به او می دهم می گوید: "خداوند تو را ببخشد و همنشین حضرت موسی در بهشت باشی، به همان درجه و جایگاه او."
  حضرت موسی فرمود: ای جوان! بشارت می دهم به تو که خداوند، دعای او را درباره ات مستجاب گردانیده است. جبرئیل به من خبر داد که در بهشت، تو همنشین من هستی.


نقش دعای پدر و مادر در موفقیت فرزندان
  دعای پدر و مادر در ایجاد توفیق نقش عظیمی دارد. بعضی از بزرگان ما همه توفیقات خود را به خاطر دعای پدر و مادر می دانند. مرحوم علامه مجلسی که از نظر کثرت تالیفات و خدمت به اهل بیت اطهار (ع) در میان علماء شیعه کم نظیر بلکه بی نظیر است، توفیقات عظیم خود را مرهون دعای پدر بزرگوارش می باشد. مرحوم مجلسی اول که از بزرگان شیعه و صاحب حالات و کشف و شهود است می گوید: در یکی از شب ها پس از آن که از تهجد فارغ شدم، حالتی برایم دست داد که فهمیدم اگر دعایی کنم به اجابت خواهد رسید. در این اندیشه بودم که از خدای بزرگ چه چیزی را درخواست کنم؟ ناگاه صدای گریه محمد باقر از گهواره بلند شد. گفتم: خدایا به حق محمد و آل محمد (ص) این کودک را مروج دین و نشر دهنده احکام پیغمبر (ص) قرار ده و او را از توفیقات بی نهایت خود بهره مند گردان. صاحب "مراه الاحوال" گفته است: امور خارق العاده ای که از علامه مجلسی ظاهر شده است، مسلما از آثار این دعا است.


عاق والدین مانع اجابت دعای فرزندان می شود
  امام صادق (ع) می فرمایند:  یکی از گناهانی که سبب ردّ دعای انسان می شود، عقوق والدین است و در جایی دیگر می فرمایند: از آثار عاق بودن آن است که فرزند، با نگاه تند و تیز به پدر و مادر نظاره کند.


استجابت دعا بر سر مزار پدر و مادر
  یکی از موقعیت‏هایی که برای اجابت دعا آورده‏اند این است که انسان وقتی بر سر مزار اهل قبور رفت، دعا کند. آن کسی که پدر و مادرش را از دست داده‏ است، وقتی بر سر مزارشان رفت اگر آنجا دعا کند، دعا، آنجا مستجاب می‏شود. حضرت علی (ع) می فرمایند: "اموات خود را زیارت کنید؛ زیرا آنان از دیدار شما خوشحال مى‏شوند؛ انسان باید بعد از آن که بر سر قبر پدر و مادر خود برایشان دعا کرد، حاجت خود را (از خدا) بخواهد."

پژوهشگر: سعید سلیمانیان راد

رسانه‌های اجتماعی شما را «مصرف» می‌کنند

 

حجت الاسلام دکتر مهدی نخاولی مفسر، محقق و پژوهشگر علوم قرآنی و مدیر مؤسسه راه حق مشهدمقدس در مراسم شب های هفتم و هشتم محرم به بیان نکاتی مهم پیرامون ابزارهای ارتباطی جدید پرداخت. توجه به این نکات در فضایی که این ابزارها با سرعت و بدون توجه به پیوست‌های فرهنگی و آموزش سوادرسانه ای در حال فراگیری است، برای آنانی که به دنبال استفاده هوشمندانه از این ابزارها هستند امری لازم و موردنیاز است.


از زمان حضرت آدم(علیه السلام) تاکنون، این میزان «کثرت» وجود نداشته است
اصلی ترین چیزی که در بیرون، ما را از حب و عشق به خدا دور می کند، «کثرات» است. عالم کثرت عالم حجاب است. اگر انسان مواظب مشغول شدن نباشد، مثل باتلاق او را به درون خود می کشد. اگر توجه کرده باشید به افرادی که مثلا به سفر زیارتی رفته اند خواهید دید این افراد حال عبادتشان در سفر بهتر می شود. علت این است که انسان در آنجا متمرکز می شود و در اطرافش کثرات زیاد نیست. این فرد از کار و اتفاقات روزمره خود را جدا کرده است که به این حال رسیده است اما اگر به او، هر روز از شهرشان زنگ بزنند و درباره مسائل مختلف دنیایی سخن بگویند، این حال به کلی از بین می رود. می بینیم از زمان حضرت آدم(علیه السلام) تاکنون این میزان «کثراتی» که اکنون وجود دارد، وجود نداشته، حتی این وضع موجود با دو سال پیش هم قابل مقایسه نیست.

حجه الاسلام نخاولی

 

 

 

چه چیزهایی چگونه ما را مصرف می کنند؟
ما دو نوع نیرو داریم، نیروی بدنی که با صرف آن، خستگی ایجاد می شود و نیروی روانی که با «توجه» صرف می شود. لذا افراد مختلف تصاویر، فیلم ها، صداها، مکان ها و... دائما درحال مصرف کردن ما هستند. انسان برخی اوقات وقتی به این موارد متصل می شود مانند فردی اسیر در باتلاق، دائما پایین تر می رود و زمانی به خودش می آید که می بیند مدتهاست وقت خودش را صرف این امور کرده و برایش خستگی ذهنی ایجاد شده و با وجود اینکه خستگی جسمی نداشته است حتی حال اقامه نمازش را ندارد. در این حالات است که نیرو برای ذکر، توجه، قرآن خواندن، رفتن به حرم و... نمی ماند. این، نتیجه تحلیل رفتن روح است چرا که همنشین در روح انسان بسیار تاثیر دارد. همنشین انسان آن کسی نیست که انسان به دیدنش می رود یا او را می بیند، بلکه هرکس را در حریم خود راه دهیم او همنشین ماست. یکی از نافذترین همنشین ها همین شبکه های ارتباطی اینترنتی است.

 

این‌ها همان اسباب بازی فروشی های رنگارنگی است که برای ما درست کرده اند. اسباب بازی های هرکس به حسب خودش فرق می کند و کودک و بزرگسال ندارد. انسان عاقل هر دری را باز نمی کند.کسی با ابزار مخالف نیست بلکه با نحوه استفاده و محتوای فعلی اش نکته وجود دارد. این شبکه های اجتماعی موبایلی هم اکنون مصداق آیه شریفه «اثمُهُما اکبر مِن نَفعِهما» گناهش بزرگتر از سودش است.

بعضی با بهانه های مختلفی مانند کار فرهنگی، رصد اتفاقات در جهان و... می گویند می خواهیم در این فضاها فعالیت کنیم. درست است باید کاری کرد اما این کار فردی نیست. حتی اگر همه عالم در این فضاها باشد، آدم عاقل کار اشتباه انجام نمی دهد. حضرت علی(علیه السلام) وقتی می خواستند مردم را اصلاح کنند مشاهده کردند این مردم فقط از طریق زور یا تزویر قابل اصلاحند. ایشان می فرمودند: من کارهای معاویه را بهتر از او بلدم اما نمی خواهم به قیمتی شما را اصلاح کنم که خود فاسد و ضایع شوم. گاهی انسان خودش به دست خودش مبتلا می شود.

نظرات سطحی زیر عنوانِ «به نظر من»
وقتی افراد حتی نظرات خوب و به ظاهر غیرمنحرف خودشان را منتشر می کنند، می بینیم که یکی از جمله‌های کلیدی که شیطان روی آن سرمایه گذاری می کند بروز می کند. این جمله «به نظر من» است. حال که ما انسان ها، رهیده از هوای نفس نیستیم و چه بسا این سخنان، از اوهام و خیالات سرچشمه می گیرد. همه ما نه کاملا به حقیقت متصل شده ایم و نه به اندازه کافی روی همه مسائل تخصص داریم که بتوانیم بگوییم «به نظر من». می بینیم که این امر در این شبکه ها و فضای اینترنت به وفور یافت می شود. در این میان روحیات طعنه زدن، تمسخر کردن، حرف های بیهوده زدن و... تقویت می شود.

سلب اراده و انتخاب؛ نقطه عطف پیروزی شیطان
کاری که این شبکه ها می کنند سلب اراده هاست. هنگامی که انسان به کتابخانه می رود، کتابی را که از قبل انتخاب و اراده کرده است برمی دارد . این نقطه عطفی است که شیطان را زمین می زند. انتخاب های معقول، اراده شده و آگاهانه. اما این شبکه ها بدون اینکه شما مطلبی را انتخاب کرده باشید به سراغ شما می آید. این همان کاری است که شیطان می خواهد. اطلاعات درست و غلط و ریز و درشت از این طرف و آن طرف، ولو اینکه بگوییم همه اش درست باشد. نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «العِلمُ اکثَر مِن أن یُحصی فخُذ مِن کُل شَی أَحْسَنَه. علم و دانش بیشتر از آنست که شمرده شود پس از هر چیز نیکوترین آن را فراگیر». مگر انسان فرصت دارد که با این حجم کثرات، همه چیزهای خوب را بخواند؟ در هر فضایی انسان باید به سراغ چیزهای آزموده شده، قطعی و برتری برود که در قبال عُمرش، حجت داشته باشد. چیزهای جذاب کم نیستند و البته حلال هم هستند. حرامش که جای خود دارد. اما همین چیزهای خوب تمام شدنی نیستند. باید مواظب بود. یکی از راههای مقابله با این شیطان در هر شرایطی این است که انسان هراقدامی می خواهد انجام دهد ابتدا از خود بپرسد: این امور چه سود و منفعت پایداری برای من و جامعه دارد؟


آیا این همه ابزار را واقعا لازم داریم؟
اکنون در خانواده ها می بینیم هرکس مشغول به مثلا موبایل خود است. اگر این کار هیچ نتیجه ای نداشته باشد جز دور کردن خانواده ها، همین برای موفقیت شیطان کافی است. باید این سوال را از خودمان بپرسیم که آیا ما ابزارها را مصرف می کنیم یا ابزارها ما را؟ آیا این همه ابزار را واقعا ما لازم داریم؟ باید فکر کنیم. لذا خداوند اگر بنده ای را دوست داشته باشد او را متوجه کار اشتباهش می کند اما اگر گوش نداد و مسیرش را ادامه داد، رهایش می کند تا برود. او هم می رود و کم کم به جایی می رود که ممکن است راه برگشتی نداشته باشد. به مرور تغییر می کند و رفتار و محیط و ظاهر و کارهایش عوض می شود. گاهی مشاهده می کنیم کسانی که حال عبودیت خوبی داشته اند، بر اثر همین عوامل به ورطه هایی افتاده اند که جمع کردن آن سخت است.

چرا علامه طباطبایی برای تفسیرش نقطه نگذاشت؟
هنگام مرگ انسان حتی حاضر است یک ثانیه به او فرصت بدهند. ما در بذل و بخشش عمرمان خیلی بخشنده هستیم. مرحوم علامه طباطبایی هنگام نوشتن تفسیرش، نقطه نمی گذاشت، و می گفت: حساب کرده ام گذاشتن نقطه ها چه مقدار زمان می برد. باید برای تصحیح پایانی، یک بار دیگر تفسیر را بخوانم. در آن زمان نقطه ها را خواهم گذاشت!

برخی‌ها تحمل پنج دقیقه تنهایی را ندارند!
اتفاقی که امروز در عرصه ارتباطات اتفاق افتاده، کشیدن شدن شدید افراد به سوی توهم و خیال است. انسان می بیند برخی ها حتی تحمل پنج دقیقه تنهایی را ندارد. از نشانه های عاقل صبر بر خلوت است. او به دنبال خلوت می گردد تا به خودش فکر کند. اما در عالم توهم و خیال، افکار همین‌طور سرگردان است و به قول بزرگی افراد در توهمات خودشان می میرند و توهماتشان می شود قبرشان. البته کنار گذاشتن اینها گاهی سهل نیست اما بالاخره انسان باید یک جایی برای خودش تصمیم بگیرد. در هر انسانی شیطان از جای نفوذپذیری اش نفوذ می کند.

چرا باید حواسمان باشد؟
یکی از کارهای کلانی که همواره به ما تذکر داده اند که به آنها توجه کنیم، ارتباطاتی است که هویت اصلی ما را بازسازی می کند، حفظ می کند و ارتقا می دهد. ما یک هویت داریم و آن «عبودیت» است. عبودیت، یعنی همان حال بندگی و به عشق الهی نفس کشیدن. ما به این دنیا آمده ایم تا از این عوالم رد شویم و به آن اصل برسیم. هرچیز که این حال را فرو بکاهد و حتی آن را در سطح خودش نگه دارد مذموم است. در روایت آمده است: ارتباطاتت را با آن کس که تو را رشد نمی دهد قطع کن...

برگرفته از پایگاه قاصدنیوز

710-فوائد سنگ عقیق در روایات اسلامی

 IMG 1158 احجار کریمه (سنگ عقیق)

سنگ جزع، نوعی عقیق سیاه و کبود است که گونه های مختلفی هم چون چینی، هندی و یمنی دارد. از این میان بر جزع یمانی بسیار سفارش کرده اند، اما معروف است که جزع یمانی برای همه مناسب نیست (ولی نظر بنده این است که جزع برای همه مناسب بوده و آمد و نیامد ندارد).

امام رضا (ع) از جد خود امیر مومنان (ع) نقل می کنند که فرمود: ((روزی پیامبر اکرم (ص) بر ما وارد شدند در حالی که انگشتری با نگین جزع یمانی در دست داشت. پس همراه ما نماز خواند و بعد از نماز، انگشتر را به من داد و فرمود:

یا علی، این انگشتر را در دست راست خود کن و با آن نماز بخوان! آیا می دانی ثواب خواندن نماز  با انگشتر جزع یمانی برابر با ثواب خواندن هفتاد نماز است، همانا انگشتر جزع یمانی خداوند را تسبیح می کند و استغفار می گوید و اجر و ثواب آن برای دست کننده آن است)).

امیر مومنان (ع) خطاب جمعی فرمودند: (( انگشتر جزع یمانی در دست کنید، پس همانا سنگ جزع یمانی وسوسه و نیرنگ های شیاطین را دفع می کند و بر می گرداند)).

امام رضا (ع) درباره یکی از خواص عقیق می فرماید: ((دست کردن انگشتر عقیق، فقر را از بین می برد و دست کردن آن نفاق را نیز نابود می کند)).

امام صادق (ع) در حدیثی طولانی در خواص سنگ عقیق فرمود: ((خیلی عجیب است دستی که در آن انگشتر عقیق باشد و درهم و دینار (پول) نداشته باشد)).

امام رضا (ع) می فرمایند: ((کسی که انگشتری با نگین عقیق در دست کند، فقیر نمی شود)).

امام سجاد (ع) می فرماید: پیامبر اکرم (ص) فرمود ((هر کس انگشتر عقیق در دست کند (و دعا کند) خداوند حوائجش را بر آورده می سازد)).

امام باقر(ع) فرمود: ((در دست نمودن انگشتر عقیق، انسان را از شر سلطان ظالم و هر چه که او از آن می ترسد و می گریزد، نگاه می دارد)).

روزی حاکم به سربازانش دستور داد که یکی از سادات را دستگیر کنند وقتی سربازان آن مرد را می بردند، امام صادق (ع) او را در آن وضعیت مشاهده نموده و فرمود: ((برای او انگشتر عقیق بفرستید)). خانواده آن مرد انگشتر عقیقی به او دادند، پس آن مرد از حاکم، اذیت و آزاری ندید.

اسماعیل فرزند امام صادق (ع) از جدش امام باقر (ع) نقل می کند که حضرت به او فرمود: ((ای فرزندم هر کس شب را صبح کند، در حالی که انگشتر عقیق در دست راست داشته باشد و هنگام صبح قبل از آن که کسی را ببیند، نگین انگشترش را برگرداند، به طوری که در کف دستش قرار گیرد و سوره قدر را بخواند و بعد بگوید:

((امنت باالله وحده لا شریک له و کفرت بالجبت و الطاغوت و آمنت بسر آل محمد و علانیتهم و ظاهرهم و باطنهم و اولهم و اخرهم))، خداوند او را در آن روز از شر آن چه از آسمان نازل می شود و به سوی آسمان بالا می رود و هم چنین از شر آن چه در زمین فرو می رود و از آن خارج می شود، حفظ می کند و در محافظت خدا و ولی خدا به سر می برد تا صبح را به شب رساند)).

امیر مومنان علی (ع) می فرماید: ((انگشتر عقیق در دست کنید که مایه برکت برای شما قرار داده شده است تا از بلاها و حوادث ایمن باشید)).

بشیر از امام باقر (ع) پرسید: (( چه نوع نگین و سنگی را برای رکاب انگشترم تهیه کنم؟)) حضرت فرمودند: ((ای بشیر! چرا غافلی از عقیق قرمز، زرد و سفید؟ (یعنی این نگین ها را انتخاب کن) پس هرکس یکی از آن ها را انگشتر خود قرار دهد، از جمیع بلاها و حوادث مصون و محفوظ می ماند)).

امام صادق (ع) می فرماید ((همانا عقیق محافظت می کند از انسان در مقابل هر گونه بلا و حادثه ای)).

امام صادق (ع) می فرماید: ((عقیق، حرز در سفر است و در دست کردن انگشتر آن در هنگام سفر، انسان را از خطرهای سفر محفوظ و مصون می دارد)).

 

یکی از اصحاب پیامبر (ص) می گوید: ((روزی مردی نزد پیامبر (ص) آمد و از دزدان قافله در مسیر مسافرت و دزدیده شدن اموالش توسط آن ها شکایت کرد. حضرت فرمودند: ((چرا انگشتر عقیق در دست نمی کنی؟ پس همانا انگشتر عقیق انسان را از هر بدی محافظت می کند)).

راوی از امام باقر (ع) پرسید: (( چه نوع نگین و سنگی را بر روی انگشترم قرار دهم؟)) حضرت فرمود: ((ای بشیر! چرا از عقیق قرمز، زرد و سفید غافلی؟ هرکس از شیعیان آل محمد (ص) باشد و یکی از این سه نوع عقیق را در دست کند، در زندگی اش مگر خیر و برکت و خوبی نمی بیند)).

حضرت زهرا (ع) از رسول خدا (ص) نقل می فرماید: ((هرکس انگشتر عقیق در دست کند همیشه خیر و خوبی می بیند)).

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: ((خداوند عاقبت کسی را که انگشتر عقیق در دست نماید، به خیر و خوبی ختم می کند)).

پیامبر اکرم (ص) فرمود: ((زمانی که خداوند موسی بن عمران را خلق کرد (وقتی او را در میقات به رسالت مبعوث کرد) با موسی بن عمران سخن گفت، سپس خداوند عنایت ویژه ای بر اهل زمین کرد و از نور صورت حضرت موسی (ع)، کوه عقیق را آفرید، سپس خداوند قسم یاد نمود: به عزتم قسم هرگز نمی سوزانم و عذاب نمی کنم دستی را که در آن انگشتر عقیق باشد، به شرط آن که ولایت علی (ع) در دل داشته باشد)).

سلمان و ابن عباس از پیامبر اکرم (ص) روایت می کنند که فرمود: (( در سفر معراج، به آن مقامی رسیدم که نزدیک تر از آن به خداوند تصور شدنی نیست. خداوند با من بین دو کوه عقیق سخن گفت و خطاب رسید: یا احمد! همانا من، تو و علی را از نور خودم خلق کردم و این دو کوه عقیق را (که در عرش میبینی) از نور صورت علی ابن علی طالب (ع) خلق کردم. پس به عزت و جلالم قسم می خورم که به راستی خلق کردم این دو کوه عقیق را تا نشانه ای باشند میان موجودات و آفریده هایم و مومنان با این علامت شناخته می شوند. به راستی به عزتم قسم یاد می کنم که همانا آتش جهنم را بر کسانی که انگشتر عقیق در دست می کنند و ولایت علی (ع) در سینه دارند و شیعه اویند، حرام کردم)).

پیامبر اکرم (ص) فرمود: (( (ای مردم) انگشتر عقیق در دست کنید، همانا تا انگشتر عقیق در دست دارید، حزن و اندوه بر دل شما وارد نمی شود)).

امام رضا (ع) فرمود ((کسی که انگشتر عقیق در دست کند و قرعه را بردارد شانس او برای برنده شدن بیشتر است و قرعه بهتری خواهد داشت)) (۳).

1452 احجار کریمه (سنگ عقیق)

 

در باره توهین نشریه فرانسوی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم --مرتضی جوادی‌آملی

"مسأله‌ای که امروز جهان اسلام بلکه جهان بشریت با آن روبروست، سفسطه‌ای به نام آزادی بیان است. با درایت و تدبیر علمی و عملی باید جهان را متوجه این گونه حرکت‌های ناصواب که ریشه در تفکر اومانیستی دارد، کرد. باید با مقابله عاقلانه و حکیمانه این تهدید را به فرصت تبدیل کرد."

تردیدی نیست کسانی که چنین حرکت‌هایی را در قالب اشکال فرهنگی و علمی به جامعه بشری تحویل می‌دهند به اصل و ریشه و اساس نبوت و رسالت بویژه به ساحت مقدس پیامبرخاتم(ص) آشنا و آگاهی ندارند، زیرا پیامبر اکرم(ص) است که برای انسان کرامت و عظمت و والایی را به ارمغان آورده است. همین آزادی بیان که از آن سخن می‌گویند رهاورد سفر وحی است و رسول خدا پرچم دار آزادی بیان و بیان حقایق هستی است.

نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که تفکر اومانیستی که جهان غرب را احاطه کرده است غافل از این معناست که انبیای الهی راه معصومانه‌ای را در جلوی بشر باز می‌گذارند تا بشر از انحراف‌ها مصونیت بماند. جامعه عظیم اسلامی بویژه نخبگان، اندیشمندان، حکما و فلاسفه اسلامی باید این مطلب را به درستی واکاوند و پیامبران و رسالت آنها و آنچه را که آنها در این سفر عظیم الهی خود برای بشر آورده‌اند و کارکردی که جریان رسالت در طول تاریخ برای بشر داشت این گونه از مسایل را برای جامعه جهانی و غربی تبیین و تفسیر کنند.

این را هم باید متأسفانه اظهار کرد که دو جریان ناصواب وجود دارد که زمینه و بهانه را به دست این گونه از افراد می‌دهد:

زمینه اول این است که شناخت درست و مناسبی از نگاه مکتب اهل بیت(ع) در مقام معرفی رسالت و شخص رسول خاتم(ص) و همچنین انبیای پیشین وجود ندارد و جهان غرب، اسلام را از یک منظر ناصوابی فراگرفته است.

زمینه دومی که متأسفانه امروزه بهانه است حرکت‌ها و اقدام‌های عناصر سلفی و تکفیری مانند داعش است که به نام پیامبر(ص)، اسلام را به نمایش گذاشتند که هیچ کدام به اسلام و حقیقت دین و قرآن و شخص رسول خدا(ص) استنادی ندارد.

دین شیوه برخورد با جاهلان را تبیین کرده است که نباید برخورد جاهلانه کرد؛ زیرا صلابت و استحکام در بدنه این تفکر و اندیشه نهفته است و هرگز کسی نمی‌تواند با این حقیقت والا و عظیم و گسترده و عمیق روبه رو شود و بخواهد با او به نبرد و ستیز برخیزد، زیرا هرگز با برهان و حکمت و عقلانیت اصیل نمی‌توان جنگید و مبارزه کرد بویژه در دنیایی که مدعی عقلانیت و استدلال و برهان است.

همگان باید حرکت ناصواب افراطی و خشنی که به نام اسلام و دین ارایه شده است را محکوم کنند و برای جهانیان نشان دهند که اسلام دین رحمت، عظمت و کرامت و آزادی است و هرگز هیچ محدودیتی در مقام بیان و قلم قایل نیست، البته باید دانست آزادی بیان و قلم به معنای توهین و اهانت و تحقیر و نظایر آنها نیست.

آنانی که اصل و اساس آزادی بیان را برای بشر تقدیم داشته‌اند و انسان را کریم معرفی کرده‌اند و به انسان از ناحیه حق سبحانه و تعالی کرامتش را نشان داده‌اند، هرگز از آزادی بیان و قلم نمی‌هراسند، بلکه از حرکت‌های ناصواب و نادرستی که موجب انحراف و تحریف افکار جوامع بشری بویژه جوانان می‌گردد، دغدغه دارند و امید است با صلابت و عظمت و با حکمت و برهان و عقلانیت جامعه عظیم جهان اسلام با این پدیده ناصواب و ناشایست که مبنایی جز جهالت و ضلالت برای او نمی‌توان معرفی کرد مقابله کنند و اسلام عزیز را در شرایطی که جامعه جهانی متوجه دین است و می خواهد دین اصیل را بیابد، به درستی معرفی کند.»