خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

آب چیست؟

آب ماده ای فراوان در کره زمین است. به شکل های مختلفی همچون دریا ، باران ،رودخانه و... دیده می‌شود. آب در چرخه خود ، مرتباً از حالتی به حالت دیگر تبدیل می‌شود، اما از بین نمی‌رود. هر گونه حیات محتاج آب می‌باشد. انسان ها از آبآشامیدنی استفاده می‌کنند، یعنی آبی که کیفیت آن مناسب سوخت و ساز بدن باشد.

با رشد جمعیت، منابع آب طبیعی در حال تمام شدن هستند و این مسئله ، سبب نگرانی بسیاری از دولت‌ها در سراسر دنیا شده است. گاهی بدلیل مشکلات کمبود آب ، این ماده را جیره بندی می‌کنند تا مصرف آن را تعدیل نمایند.

فرمول شیمیایی آب

آب نوعی ماده مرکب است که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن ساخته شده است. آب را جزو دسته مخلوط‌ها طبقه‌بندی نمی‌کنند، چون خواص آب نه به خواص هیدروژن شبیه است و نه به خواص اکسیژن. از ترکیب دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن، یک مولکول آب بوجود می‌آید. یک قطره آب دارای تعداد بی شماری مولکول آب می‌باشد.

معادله شیمیایی واکنش بین هیدروژن و اکسیژن و تشکیل آب از قرار زیر است



هر مولکول آب دارای یک ناحیه مثبت و یک ناحیه منفی است که این دو ناحیه در دو طرف مولکول آب واقع شده‌اند. شیمیدان‌ها با کمک شواهد به این نتیجه رسیده‌اند که مولکول آب شکل خطی ندارد، یعنی به این صورت نیست که دو اتم هیدروژن بصورت خطی در دو طرف یک 
اتم اکسیژن قرار گرفته باشند (HــOــH). بلکه مولکول آب حالت خمیده ای دارد که اتم های هیدروژن در سر مثبت مولکول و اتم های اکسیژن در سر منفی مولکول آب تجمع پیدا نموده اند.

اشکال متغیر

آب در اشکال متفاوتی بر روی زمین یافت می‌شود. تنها ماده ای است که در طبیعت به هر سه حالت جامد، مایع و گاز وجود دارد. ابرها در آسمان، موج دریا، کوه یخی، توده های یخی در دل کوه ها و منابع آبی زیرزمینی تنها چند شکل از آب می‌باشند. طی اعمال تبخیر، میعان، انجماد و ذوب، آب مرتباً از حالتی به حالت دیگر تبدیل می‌شود. این پدیده تبدیل آب را چرخه بزرگ آب می‌نامند.

از آنجا که بارندگی در صنعت 
کشاورزی و همچنین برای خود بشر بسیار با اهمیت است، به اشکال مختلف بارندگی نام های به خصوصی اطلاق می‌شود. بارندگی معمولاً بصورت باران است. دیگر اشکال آن، تگرگ،برف، مه و شبنم می‌باشند. همچنین، از برخورد نور با قطرات باران، رنگین کمان پدید می‌آید.

آب‌های روی سطح زمین، نقش های مهمی ایفا می‌کنند؛ 
رودخانه‌ها آب مورد نیاز کشاورزی را فراهم می‌کنند و دریاها هم وسیله ای برای تجارت و مبادله کالاها محسوب می‌شوند. توده های یخی و آبشارها هم از دیگر اشکال آب هستند. فرسایش به وسیله ی آب، نقش مهمی در شکل محیط زیست ایفا می‌کند.

به علاوه، دره ها و دلتاهای حاصل از رسوبات رودخانه‌ها، محلی برای سکنی گزیدن انسان ها بوده است. آب به داخل زمین هم نفوذ می‌کند و آب‌های زیرزمینی را ایجاد می‌کند. آب‌های زیرزمینی را می‌توان با کندن چاه یا 
قنات استخراج نمود. البته آب های زیرزمینی به شکل چشمه یا چشمه آب گرم هم به سطح زمین می‌آیند.

آب املاح و مواد معدنی مختلفی دارد که بر حسب آن مواد، طعم و مزه اش بسیار تفاوت می‌کند. البته ما انسان‌ها ، خود ، قادریم که آشامیدنی بودن آبی را ارزیابی کنیم؛ مثلاً از آب شور دریا و یا آب‌های بدبوی باتلاق ها استفاده نمی‌کنیم. بلکه آبی می نوشیم که سالم بوده و مناسب نیازهای بدنمان باشد.

اهمیت آب در زندگی

آب خواص مهمی دارد که در زندگی ما بسیار با ارزشند. از جمله:

حلال بسیار خوبی است.    

چگالی بالایی دارد و جالب این که وقتی یخ می‌زند یا حرارت می‌بیند، چگالی آن کاهش می‌یابد.

گرمای تبخیر آب بالاست. یعنی برای تبدیل مقدار کمی آب به بخار، گرمای زیادی لازم است. این خاصیت برای بدن ما بسیار با اهمیت می‌باشد. گرمای اضافی بدن با تبخیر تنها مقدار کمی از آب بدن از طریق منافذ پوست تعریق کاسته می‌شود.

نیروی کشش سطحی آن به طور شگفت انگیزی زیاد است. گهگاه شاهد نشستنحشرات روی سطح آب بوده‌ایم. اگر به دقت به طرز قرار گرفتن حشره روی سطح آب نگاه کنید، متوجه می‌شوید که سطح آب زیر پای حشره، مانند یک تشک ابری فرو می‌رود؛ اما پاره نمی‌شود.

آب مواد مختلف از جمله شکر و نمک را براحتی در خود حل می‌کند. بسیاری از واکنش های شیمیایی تنها در حضور آب انجام می‌شوند. البته پاره ای مواد با آب مخلوط نمی‌شوند، مثل لیپیدها و دیگر مواد هیدرات کربن‌دار. غشاء سلولی که حاوی لیپیدها و پروتئین است، از این خاصیت آب سود جسته و تعاملات محتویات سلولی با مواد شیمیایی خارج سلول را بدقت تحت کنترل دارد.

یکی دیگر از خواص جالب آب، حالت جامد آن، یعنی یخ می‌باشد. هنگامی که آب بر اثر سرما به یخ تبدیل می‌شود، انبساط می‌یابد، بدین معنا که حجم بیشتری را اشغال می‌کند.

بنابراین، حجمی از یخ که هم‌حجم آب اولیه است، جرم کمتری دارد. به این علت می‌گویند که چگالی یخ از آب کمتر است و همین مسئله باعث می‌شود که یخ روی آب شناور بماند. در حالی که در بیشتر موارد، چگالی ماده جامد از حالت مایع آن بیشتر است.

این ویژگی آب سبب می‌شود که بر خلاف بسیاری از مایعات، آب از سطح شروع به انجماد کند. این پدیده را بارها به هنگام شروع یخ زدن آب، درون فریزر منزلتان دیده اید؛ در زمستان با یخ زدن سطح آب دریاچه‌ها، لایه عایقی از یخ ایجاد می‌شود که این لایه، از یخ زدن لایه های زیرین خود جلوگیری می‌نماید. در این شرایط ، 
ماهی هاو دیگر آبزیان می‌توانند در مناطق گرم‌تر زیرین به حیات خود ادامه دهند.

دیگر ویژگی غیر عادی آب، ظرفیت گرمایی بالای آن می‌باشد. ظرفیت گرمایی یک جسم، مقدار گرمایی است که به جسم می‌دهیم تا دمایش، 1 درجه سانتی گراد افزایش یابد. جالب است بدانید که مقدار گرمایی که لازم است تا دمای 1 گرم آب را 1 درجه سانتی گراد افزایش دهد، حدود 10 برابر مقدار گرمایی است که برای 1 گرمآهن لازم است.

آب در زندگی روزانه

وجود هر گونه حیات، متکی به وجود آب است. آب در بیشتر فرایندهای متابولیسمی بدن، نقش حیاتی دارد. هنگام گوارش غذا، مقادیر قابل توجهی آب مورد استفاده قرار می‌گیرد.تقریباً 70 درصد وزن بدن را آب تشکیل می‌دهد. برای عملکرد درست، بدن ، روزانه به 1 تا 7 لیتر آب نیاز دارد البته این میزان آب به مقدار فعالیت بدن ، دمای هوا ، رطوبت و دیگر عوامل بستگی دارد. آب از طریق ادرار ، مدفوع ، تعریق و همچنین از طریق بازدم به شکل بخار آب دفع می‌شود.

بدن انسان به آبی نیاز دارد که نمک یا ناخالصی های دیگر ( مثل باکتری یا دیگر عوامل بیماری‌زا و یا مواد شیمیایی) نداشته باشد. البته برخی مواد محلول در آب طعم و مزه آن را بهتر هم می‌کند. امروزه ، با توجه به رشد روز افزون جمعیت ، میزان سرانه آب آشامیدنی کاهش یافته است
راه حل های تحت بررسی، تولید بیشتر آب ، بهبود توزیع و جلوگیری از هدر رفتن آن می‌باشد.

مصرف آشکار و نهان آب

تحقیقات آماری در بسیاری از کشورها نشان می‌دهد که میانگین مصرف روزانه آب برای هر نفر ، حدود 300 لیتر است. در حالی که مصرف نهان آب برای هر نفر ، حدود 6000 لیتر و از قرار زیر می‌باشد:

آبیاری کشتزارها و تهیه و تولید مواد غذایی: 2600 لیتر

تأمین انرژی: 2400 لیتر

صنایع و معادن: 700 لیتر

امور بازرگانی و خدمات: 34 لیتر

منبع کمیاب

در بسیاری از کشورها ، آب نوعی منبع استراتژیک محسوب می‌شود. بسیاری از جنگ‌ها از جمله جنگ 6 روزه در خاور میانه، بر سر به دست آوردن منابع آبی بیشتر صورت گرفت. البته کارشناسان، مشکلات بیشتری را هم پیش بینی می‌کنند که بدلیل رشد جمعیت، آلودگی آب ها و گرم شدن زمین حادث می‌شود.

آب آشامیدنی

آب‌های آشامیدنی را از چشمه ها ، قنات ها و یا چاه ها استخراج می‌کنند. بنابراین ، برای تولید بیشتر آب ، می‌توان چاه‌های بیشتری ساخت. باران و دریا هم از دیگر منابع آبی هستند که البته به عنوان آب آشامیدنی مناسب نیستند. این گونه آب‌ها را باید تصفیه نمود. روش های معروف تصفیه آب ، تقطیر و جوشاندن می‌باشند.

آب ، فرهنگ و مذهب

در بیشتر ادیان از جمله اسلام، مسیحیت و یهودیت، آب ماده پاک‌کننده محسوب می‌شود. برای مثال، در مسیحیت غسل تعمید را در کلیسا با آب انجام می‌دهند.

در بسیاری ادیان همچون اسلام نوعی مراسم عبادی وجود دارد که در آن ، مرده را با آب پاک شستشو می‌دهند (غسل).

آموزش بازی Clash of Clans

بازی‌های آنلاین مدت زیادی است که توانسته‌اند عده‌ی زیادی را به خود جذب کنند و روزانه افراد زیادی به انجام این بازی‌ها مشغول می‌شوند. در بین بازی‌های آنلاین بازی‌های استراتژیک محبوبیت بیشتری دارند و تاکنون بازی‌های ایرانی و غیرایرانی زیادی در فضای وب طراحی شده اند. با گسترش گوشی‌های هوشمند این بازی‌های آنلاین توانستند خیلی سریع جای خود را در اسمارت فون‌ها باز کنند و رقابت سختی را بر سر جذب مخاطبین خود آغاز کنند. یکی از این بازی‌های جذاب و زیبا clash of clans نام دارد. این بازی که سبک استراتژیک دارد برای سیستم عامل‌های ios و android عرضه شده است. میلیون‌ها نفر روزانه در سراسر دنیا به انجام این بازی مشغولند و به نبرد با یکدیگر می‌پردازند.Clash_of_Clans_icon

این بازی توسط استودیوی بازی سازی سوپرسل (Supercell) ساخته شد و اولین بار در دوم آگوست 2012 برای سیستم عامل آی‌اواس و بعد از مدتی طولانی در 30 سپتامبر 2013 برای پلتفرم محبوب اندروید عرضه شد. این بازی در همان ابتدای کار توانست مخاطبین زیادی را به خود جذب کند و رکوردهای سنگینی را از خود به جای گذاشت. طبق آمار شرکت سازنده این بازی در نیمه اول سال 2013 روزانه 2400000 دلار سود از فروش پول مجازی به دست می‌آورد که در نوع خودش رکورد بزرگی به حساب می‌آید.

در این بازی شما رهبری قبیله‌ای کوچک را به عهده می‌گیرید. در ابتدا راهنمای بازی توضیحات کاملی را به شما می‌دهد که اگر کمی به انگلیسی تسلط داشته باشید با روال این بازی به صورت کامل آشنا خواهید شد. در این بازی سه عنصر بسیار مهم وجود دارند که بدون آن‌ها هیچ کاری نمی‌توانید انجام دهید. طلا، اکسیر و گوهر. طلا که نیازی به توضیح ندارد. اکسیر ماده‌ای به رنگ بنفش است که توسط دستگاه‌های سازنده اکسیر تولید می‌شوند و نقش بسیار مهمی در پیشرفت قبیله شما دارند. برای مثال برای ساخت سربازهای مختلف و یا برای ارتقاء ساختمان‌های دیگر نیاز به مقادیر متفاوتی از اکسیر خواهید داشت. در ابتدای بازی شما دو دستگاه سازنده اکسیر دریافت می‌کنید که به صورت خودکار برای شما اکسیر تولید می‌کنند و این اکسیر در بخشی به نام مخزن اکسیر نگه‌داری می‌شود. در ادامه با پیشرفت دهکده می‌توانید دستگاه‌های سازنده اکسیر را پیشرفته کنید و به تعداد آن‌ها بیافزاید. ارتقاء و پیشرفته کردن ساختمان‌ها و سلاح‌ها در تمام بخش‌های دهکده وجود دارد از جمله توپ‌ها، برج نگهبانی، معدن طلا، بانک طلا و حتی دیوارهای دهکده. هم چنین شما می‌توانید با حمله به دیگر قبایل و غارت دهکده‌ی آن‌ها هم پیشرفت کنید و هم طلا و اکسیر زیادی بدست بیاورید.

clash of clans (2)

چگونه مبارزه کنیم؟

در گوشه پایین سمت چپ صفحه گزینه‌ای به نام حمله وجود دارد که وقتی وارد آن می‌شوید دو گزینه پیش روی شما قرار می‌گیرد: 1. حمله به گابلین‌ها و انجام مراحل خود بازی 2. حمله به قبایل دیگر ؛ در صورتی که روی گزینه حمله به قبیله‌های دیگر کلیک کنید، مبلغ 50 سکه از شما دریافت می‌شود و نقشه‌ای پیش روی شما قرار می‌گیرد که شما 30 ثانیه زمان دارید تا دهکده حریف را بررسی کنید، در صورتی که حریف قدرتمندتر از شما باشد و علاقه‌ای به مبارزه با این حریف را نداشته باشید روی گزینه نقشه بعدی کلیک می‌کنید و دوباره با پرداخت 50سکه نقشه دیگری به شما نشان داده می‌شود. البته باید دقت کنید که بعد از گذشت 30 ثانیه به صورت خودکار نبرد آغاز می‌شود و در صورتی که نبرد را ترک کنید شکست خورده محسوب می‌شوید. در مبارزات در صورت پیروزی تعداد مشخصی جام به شما داده می‌شود. میزان این جام را قبل از حمله در نقشه می‌توانید ببینید. البته در صورت شکست هم از شما جام کسر می‌شود. اما شاید برایتان سوال شود که این جام‌ها چه اهمیتی دارند؟ این جام‌ها جواز ورود شما به لیگ جهانی می‌باشد. در صورتی که جام‌های شما به 300 برسد وارد اولین مرحله لیگ می‌شوید.

clash of clans

چیزهایی که باید در مورد لیگ بدانید!

لیگ چند مرحله دارد:

برنز، نقره، طلا، کریستال، استاد و قهرمان

هر کدام سه بخش دارد: که این گونه علامت گذاری می‌شوند؛ |||  ، || و |

هر دو هفته به بهترین نفرات و اتحادها (که در موردش خواهیم نوشت) جوایزی اهدا می‌شود.

نکاتی در مورد حمله دشمنان:

در صورتی که آنلاین باشید هیچ دشمنی به شما حمله نخواهد کرد. اما هنگامی که آفلاین شوید دشمنان به قبیله شما حمله می‌کنند. البته نگران نباشید این حمله آسیب چندانی به شما نمی‌رساند. دشمن فقط می‌تواند درصد بسیار کمی از طلا و اکسیر شما را غارت کند و اگر دهکده شما ویران شود کارگران در عرض چند ثانیه آن را تعمیر خواهند کرد. البته در صورتی که شکست بخورید مقداری از جام‌های شما کم می‌شود.

clash of clans (3)

چگونه در مقابل حمله دشمنان دفاع کنیم؟

برای این کار باید وسایل دفاعی خود را در دهکده مستقر کنید. وسایل دفاعی عبارتند از: توپ افقی، توپ عمودی، برجک نگهبانی، دیوارها، مین و… این وسایل قابل ارتقاء هستند و در صورتی که از مهاجمین قوی‌تر باشند آنها را شکست می‌دهند و شما جام خواهید گرفت.

عکسی از سربازخانه

عکسی از سربازخانه

اتحاد چیست و چگونه به اتحادها بپیوندیم؟

در میان دهکده شما یه ساختمان نیمه ویران وجود دارد که کلن نام دارد. شاید در ابتدا زیاد به این ساختمان توجه نکنید اما این ساختمان یکی از جذاب ترین بخش‌های این بازیست و دریچه ورود شما به دنیای کلن‌هاست. برای تعمیر این ساختمان به مبلغی طلا نیاز دارید که خیلی زود فراهم می‌شود. با تعمیر این ساختمان لیستی از گروه‌ها دریافت می‌کنید و می‌توانید به گروه‌ها بپیوندید. بعضی گروه‌ها عمومی هستند و بعضی دیگر نیاز به دعوتنامه دارند. با پیوستن به گروه‌ها شما می‌توانید با دیگر اعضای گروه صحبت کنید و از آن‌ها در خواست نیرو کنید و یا به آن‌ها نیروی کمکی بدهید. البته شما قادر هستید که خود یک اتحاد بسازید و برای این کار نیاز به 40000 سکه طلا دارید. ظرفیت هر اتحاد 50 نفر است و افراد با توجه به جام‌های دریافتی رتبه بندی می‌شوند. هر اتحاد یک رهبر دارد. دیگر اعضای اتحاد: دستیاران رهبر، بزرگترها و اعضای عادی.

عکسی از یک اتحاد

عکسی از یک اتحاد

برای حمله به چه چیزهایی نیاز داریم؟

شما برای تشکیل ارتش باید سربازخانه بسازید و از طریق آن سرباز تولید کنید. سربازها با اکسیر تولید می‌شوند. برای به دست آوردن انواع جدید سرباز باید سربازخانه را ارتقاء دهید.

سربازها عبارتند از:

شمشیرزن، تیرانداز، دزد، غول، دیوارخراب‌کن، بالون بمب انداز، جادوگر، فرشته، اژدها و … که هر کدام کار خاصی انجام می‌دهند و قابلیت‌های مختلفی دارند. برای ارتقاء هر کدام از سربازها باید لابراتوار بسازید و سربازها را ارتقاء دهید.

clash of clans (4)

چند ترفند ساده:

توپ‌های عمودی و موشک‌های هوایی را در وسط شهر قرار دهید.
تجهیزات دفاعی را در کنار یکدیگر قرار دهید.
هر چه میزان جام‌های شما بالاتر باشد نقشه‌های سخت‌تری برای حمله به شما داده می‌شود، بنابرین در صورتی که نیاز به نقشه‌های ضعیفتر دارید جام‌های خود را کاهش دهید.
برای پیدا کردن اتحادهای ایرانی و فارسی کافیست کلماتی مانند؛ “ایران” یا “iran” را جست و جو کنید.
می‌توانید از افراد قدرتمند اتحادتان درخواست نیروهای پیشرفته کنید.
در صفحه شما بخشی به نام پیام وجود دارد که از طریق آن می‌توانید آمار حملات و دفاع خود را ببینید و یا حتی فیلم آن را تماشا کنید.
در ضمن می‌توانید به کسانی که به شما حمله کرده‌اند حمله کنید و تلافی کنید.
به هیچ عنوان گوهر (Gem) را استفاده نکنید و از آن برای ساخت کارگاه ساخت و ساز استفاده کنید.
با حذف کنده‌ها، بوته‌ها، سنگ‌ها و درخت‌ها می‌توانید مقادیری از گوهر را پیدا کنید.

اشرف مخلوقات

-          به نظرت ممکنه میمون ها هم یه روزی تکامل پیدا کنند و مثل ما آدم بشن؟

-          خدا رو چه دیدی شاید هم شد!

-          یعنی چجوری؟ کاش زنده باشیم و اون روز رو ببینیم.

-          ببین مثلا الان اگه یه پلنگ به میمون ها نزدیک بشه میمون ها با جیغ و داد میمون های دیگه رو خبر می کنن. حالا فرض کن به اذن خدا یه تغییر ژنتیکی اتفاق بیافته اون وخت کل رفتارشون تغییر می کنه.

-          یعنی اونا پلنگ رو شکار می کنن؟

-          نه حالا خیلی راه دارن تا به اون مرحله برسن. ببین همه چی به ظرفیت عقلی بر می گرده. مثلا اگه اون تغییر ژنتیک که گفتم باعث بشه میمونه با خودش فکر کنه اگه سر و صدا نکنه تا پلنگی که داره به گله نزدیک میشه اون میمونی که حواسش نیست رو بخوره، دیگه احتمال کمتری داره که خودش شکار پلنگ بشه و تهدید کمتری سراغش میاد. فهمیدن این مسأله میتونه یک نقطه عطف در تکامل میمون باشه.

-          البته شاید هم با خودش فکر کنه که اگه من اونو خبر نکنم دیگه هیچ میمونی هم وقتی پلنگ به من نزدیک میشه، منو خبر نمی کنه و دیگه نمی تونه یه لحظه آروم و قرار داشته باشه باید همش حواسش پشت سرش باشه.

-          خب البته تکامل فرایندی یک بعدی که نیست و مرحله به مرحله هم پیچیده تر میشه و اون میمون برای عبور از این مرحله علاوه بر اون استدلال که گفتم به هنر هم نیاز داره. یعنی وقتی که پلنگ اون میمون رو جر داد این میمون تکامل یافته باید هنرشو نشون بده.  یعنی باید بره پیش گله میمون ها و توی سر و صورتش بزنه. ای خدا منو بکشه ای پلنگ منو بخوره ای من بمیرم، الان چه وخت چرت زدن بود چرا من بیدار نبودم و اون مرحوم رو خبر دار نکردم. ولم کنید بذارین برم خودم بندازم توی گله پلنگا .....

-          عجب!

-          بله آقا آدمی بی خود که اشرف مخلوقات نشده. آدمی، معجونی از عقل و هنره. بی خود نیست که سعدی رحمته الله علیه می فرمایند: به عقلش بباید نخست آزمود ..... بقدر هنر پایگاهش فزود.

بلرزون آقازاده

آقازاده حزب الله لبنان!

جهاد مغنیه

فرزند یکی از فرماندهان ارشد حزب الله لبنان، شهید عماد مغنیه

شهید شد!

شهید بن شهید!

و هر دو شهید شدند به دست پست ترین انسان های تاریخ بشر، یعنی صهیونیست ها!

جهاد هم آقازاده بود!

یا از ترس و یا از احترام پدرش همه در لبنان خم و راست می شدند!

اما رد پایش تو هیچ قرارداد اقتصادی دیده نشد!

جاهد هم آقا زاده بود!

اما آقا زاده ای که همچون پدرش لرزه بر اندام دشمن می انداخت!

ما هم تو مملکتمون آقا زاده داریم!

این آقازاده خار چشم دشمنان انقلاب بود و آقازاده ما با دشمن دست در دست هم می دهد تا فشار تحریم ها نظام را از پای بیاندازد!

این آقازاده پنجه در پنجه دشمن می انداخت و آقازاده ما در زمان جنگ در دانشکده الهیات مشغول به کسب علم بوده است!!!

البته از قدیم گفته بودند که؛ دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه ...

اما این کجا و آن کجا؟!

البته آقازاده ما هم لرزه می اندازد بر اندام دشمن ولی با این تفاوت که ما دو نوع لرزه بر اندام داریم!

یک لرزه از روی ترس است که ممکن است منجر به خیس شدن شلوار هم بشود و لرزه ای دیگر از روی شادمانی و خوشحالی بیش از حد مجاز است!

جهاد مغنیه چون پدرش لرزه ای بر اندام دشمن می انداخت که منجر به خیس شدن شلوار میشد ولی لرزه ای که آقازاده های کشور ما بر اندام دشمن می اندازند از نوع دوم است که نتیجه خوشحالی بیش از حد مجاز می باشد که ما بندری ها اصطلاحا به آن میگوییم "بلرزون"

امیدوارم خسته نشین

*پنج شنبه ظهر بود که خبر خوبی دریافت کردم . خبر بسیار برای من با ارزش بود و چون میدونم از ارزشش کم میشه ( بدلیل اینکه شاید با شنیدنش برای شما اونقد مهم نباشه)ترجیح میدم فعلا نگم .

 

روز جمعه هم ما عقد کنون دعوت بودیم . خیلی وقت بود لباس نخریده بودم . یکم برای ولخرجی دلم تنگ شده بود . عقد دختر خالَم بود . برای همین یه لباس گرفتم که هم مجلسیه و هم میشه بعنوان مانتو یکیشو پوشید

 

این همون که میشه بعنوان مانتو پوشیدش . خریدمش 38000 تومن

البته شب عقد دادم فرشته پوشید با اصرار چون خودم اینو بیشتر دوس داشتم

 

اینم اونی که خودم پوشیدم

 

یه بدلیجات هم حراجی زده بود سرویس زرد رو خریدم 2000

و جفت گوشواره 1000

 

صبح جمعه بیدار شدیم اینقد کشش دادیم که شد ساعت 11

رفتیم برازجون ، توی راه صدای ضبط تا بینهایت بلند بود و کل میکشیدن خواهرام و جیغ

منم که آقای راننده و میگرنم اوت کرد و تا رسیدم نوافن خوردم و دراز کشیدم

یکم حالم خوب شد مهمونا رسیدن

سفره پهن کردیم و ناهار کشیدیم ( آبگوشت و برنج)

چون من دست به سیاه و سفید نزدم شستن ظرفا که البته دوست هم دارم رو بر عهده گرفتم

اما شما فقط باید کوه ظرف رو میدیدید تا ظرف شستن به معنای واقعی رو متوجه میشدید

هر چی میشستیم تموم نمیشد ( فرشته و یه حاج خانوم کف مالی و منم آبکشی)

دختر خاله بزرگه اومد بش گفتم مامانت از فرصت استفاده کرده

ظرفای سه روز پیش و گذاشته ما بیایم بشوریم

اینقد پای ظرف شستن تو حیاط مسخره بازی در آوردیم

که

پسرخاله "م" اومد نگاه ظرفا کرد و گفت آره این قابلمه ماکارونیه مال هفته پیش بوده ما ماکارونی خوردیم

برادر داماد خاله ام هم که تازه عقد کرده با نگاه حسرت آمیزی به من زل زده بود و از تو حیاط تکون نمیخورد

کور میشدی نمیرفتی این زن و بگیری مشکل خودته حالا بشین نگاه کن و حسرت بخور

( قضیه داره نگم بهتره )

بعد رفتیم سراغ آرایش ، همیشه به همه میگم اول بزارین خودمو آرایش کنم بعد میرسم به بقیه

اما تا شروع کردم این اومد برام خط چشم بکش ، اون اومد برام خط چشم بکش

حدود 20 دقه از وقتم گذشت به آرایش این و اون

ساعتم داشت 16 میشد

لنز گذاشته بودم و از اونجایی که آب چشمام خیلی غلیظه چشمم وقتی بهم میخورد به زور باز میشد

یه خط سفید داخل چشمم کشیدم دیگه چشم ما باز نشد به زور زدیم خط سفید رو پاک کردیم تا یکم ببینیم

موها رو اتو زدیم قشنگ سیخ سیخ شدن و دم اسبی بستم رفته بودن تو هوا خیلی ناز بود

آرایش تموم شد و لباس پوشیدیم و سوار ماشین شدیم

من پشت سر دامادمون میرفتم . تا رسیدیم محضر فقط دست میزدیم و کلللللللل

خیلی منتظر موندیم تا عروس خانوم اومدن و عقد شدن و باز رفتیم خونه

که من حواسم نبود چراغ قرمز رو رد کردم . خیلی جالب بود من چون همیشه از اون خیابون میومدم تابحال چراغ قرمز نداشت اما جدیدا براش گذاشته بودن وقتی رد شدم دیدم همه ماشینا پشت سرم وایسادن فک کردم تصادفه . بعدش دوهزاریم افتاد

رسیدیم خونه . سی دی ماشینمو در اوردم بردم تو خونه

چون خالَم اینا خانواده بسیار مذهبی هستن میدونستم از این ترانه ها ندارن

تا پسرخالَم سی دی رو گذاشت باباش گفت خاموش کنین

که پسرخاله در کمال تعجب و ناباوری به پدرش اجازه خاموش کردن نداد

ما هم شروع کردیم به کللللللللللل زدن تا مرز خفه شدن

خانواده داماد مثل ما اهل تیپ و اینا ، اما چون عقد قرار بر ساده برگزار شدن بوده به خودشون نرسیده بودن

وقتی ما رو دیدن که لباس پوشیدیم و آرایش

همش میگفتن ، چرا به ما نگفتین جشنه . ما نمیدونستیم جشنه . وگرنه تدارک میدیدیم

میخواستم بگم ما اگه جشن هم نباشه . خودمون جشنش میکنیم

خیلی خوش گذشت البته بجز دهان به دهانیا دختر دائی( عروس خاله، قضیه نوروز که یادتونه؟؟؟)

البته من اصلا حتی سلام هم بهش نکردم

ولی خواهرام خیلی باهاش کل کل کردن ، که بهشون گفتم اینا زبونشون درازه محلشون نزارین

ولی خوشم اومد دخترخالَم بهش گفت ، اگه ما غربتی هستیم عروسمون هم مثه خودمون غربتیه

آی حال کردم با کلام دخترخاله جوونی

شبم ساعت 20 برگشتیم سمت بوشهر ، دختر خاله جوونی هم با شوش پشتمون میومدن

که من چون چند تا سبقت گرفتم ، دخترخاله هم بسیار رو من حساس و البته ترسو

تا رسیدم خونه بهم پیام داد و تذکر که حق نداری دفعه بعد شب رانندگی کنی

منم گفتم : چشمممممم

خلاصه شب خوبی بود و به یاد موندنی

انشااله روزی همه دوستام


و اما امروز (یک شنبه)

صبح بابام من و بیدار کرد که ببرمش خاییز ، ما رو کشته با خاییز ، حالم از اون روستا بهم میخوره بخاطر اقوامای چشم شور و حسود. ولی دلم واسه بابام سوخت گفتم باشه

ولی چون بابام باهاش سفر بری حوصلت سر میره به مامانم گفتم باهامون بیاد

باروبندیل رو بستیم و حرکت کردیم

بابام میخواد اونجا خونه بسازه واسه تفریح ، اما با اتفاقی که امروز افتاد اگه  گلستان هم بشه من دیگه نمیرم

صدقه دادیم و بنزین زدیم و رفتیم اهرم و بعد خاییز

همه چیز با خودمون برده بودیم که نخوایم بریم خونه کسی

گشت و گذار کردیم و من که تو سفر دلم نمیره چی بخورم ، هیچ نخوردم

بارون اومد ، خواستیم برگردیم که بارون بند اومد

باز گشت و گذار رو ادامه دادیم که ابر غلیظی آسمون و گرفت و جاده هم چون خطرناک بود

خواستیم برگردیم داشتیم جمع و جور میکردیم

که سروکله عمه پیداش شد ، وقتی فهمید با ماشین اومدیم

اومد نگاه ماشین کرد و گفت : آره خوبه آدم وسیله داشته باشه . کار خوبی کردی و

خلاصه چشای از حدقه دراومدش ما رو داغ کرد

و اِن یکاد خوندیم و اومدیم سر قدمگاه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) باز صدقه دادیم

حرکت کردیم .بارون هم میومد . بوشهر رسیدیم

گفتم : آخیش الان برسم خونه فقط میخوابم ، که حسابی خوابم میاد ( یه انشااله نگفتم)

دقیقا سر پمپ بنزین که وارد خیابون شهید ماهینی شدم داشتم راه خودم میرفتم

که یه ماشین با سرعت زیاد ماشین ما رو چلوند و رفت

منم تا خواستم شماره پلاکش یادداشت کنم فرار کرد

با سرعت 100 دنبالش کردم ، دستم هم همینجور رو بوق

بابام دستم گرفته بود میگفت ول کن خودم پولش میدمت

مامانم میگفت الان میکشیمون

گفتم : تا نگرفتمش دست بردار نیستم

هی میگفتم شما فقط با چشماتون بپایین کجا میره ، سرِ میدون رفاه که خیابون 4 طرفه میشه گمش کردم

تقصیر یه ماشین بود که هر چه بوق زدم نرفت کنار

از بس هم مامان و بابام بجای پاییدنش داشتن به من امر و نهی میکردن

بابام و پیاده کردم گفتم میخوام برم شکایتش کنم ، هر چی بابام گفت : ول کن. گفتم نعععععععععع

تو راه میگفتم : یا حضرت محمد یا حضرت محمد ( اللهم صل علی محمد و آل محمد)

رفتم کلانتری گفتن تا شماره پلاک نداشته باشی نمیشه

سر بریدگی خواستم دور بزنم ، یه ماشین با همون مشخصات و خیلی مشکوک داشت میومد

من وایسادم بیاد شمارشو یادداشت کنم، که احساس کردم میخواد یه جور فرار کنه

راه یک طرفه بود و فقط باید از ما میگذشت ، پیچید سمت اسکله ، چون من نزدیکش بودم داشتم سمتش میدویدم که دوباره پیچید یعنی دستپاچه شد که بره تو دریا ، راهی نداشت لب ساحل نگه داشت

به هر کی میگفتم آقا این منو زده و فرار کرده بیاین باهام ( آخه ماشینو توی یه جای خلوت لب ساحل پارک کرده بود و داخلش نشسته بود منم ترسیدم، گوشی هم نداشتم و مامانم هم تو ماشین بود)نمیومدن

تا بالاخره از یه پسری گوشی گرفتم و هر چی به گوشی خودم زنگ میزدم مامانم جواب نمیداد ( آخه فقط شماره خودم حفظ بودم)

بعد زنگ زدم 110 توضیح هم دادم ، اما گفتن شماره پلاکش بردار و بیار

منم شمارش برداشتم باز رفتم کلانتری ، پلیس باهام اومد که یهو دیدم ماشینه کنارم رد شد

خواستیم دنبالش کنیم با جناب پلیس

که پلیس گفت : آرامش خودتو حفظ کن . خدارو شکر بخیر گذشته . آروم برو تا دوباره اتفاقی نیفته

اونم فرار کرد . ولی شمارشو به یه آشنا دادم برام پیگیری کنه . ازش خسارت نمیخوام ، فقط میخوام گوش مالیش بده

بابام وقتی از مسجد اومد گفت : میگن یه پژو 405 دلفینی ، قرص اکس خورده بوده شلوارشو در آورده بوده و داشته تو دواس ( نام محله ای) میگشته که مردم دنبالش دویدن اونم تو ماشینش نشسته فرار کرده( شاید خودش بوده)

 

و اما شما رو دعوت میکنم به دیدن عکس هایی که تا الان زحمت کم حجم کردن و رتوششون رو کشیدم

با حوصله نگاه کنید تا کمی خوشحال شم

 

هنگامه بیل رو شونش گذاشته و از باغ برمیگرده

اونم آب چشمه ایه که هنگامه ( دختر چوپون) ازش آب آورد برای منزل ( آهای دختر چوپون)

اون گیاهی هم که توی دستمه اینقد معطره که الان جلومه و دارم بوش میکنم

 

خیلی جالب بود خونه هاشون هم پلاک داشت و هم کد پستی

 

اون گیاهی که برگش تقریبا شبیه کاهو هست اسمش کاسنی شیرین که تقریبا مزه کاهو هم میده

 

 

 

دو درخت کنار که در آغوش هم قرار گرفتند . اون بعبعی هم عاشقش شدم

 

سقف خانه های قدیمی که با تنه و برگهای سوزنی درخت نخل ساخته میشده

 

 

شکوفه های بسیار زیبای بادام کوهی

 

 

شبیه خانه آخر

 

خانه پدریِ پدرم

 

 

کِرم

 

انار با اینکه کوچولو بود ولی دونه هاش شیرین

لیمو

اونم یه میوه بود که کوچیکی هام میخوردم ، الانم خوردم خیلی بدمزه بود

 

 

این پیرمرده اسمش مرتضی ج.ب بود . باهاش کلی حرف زدم