آشوراده یا به زبان ترکمنی، آشیرآدا (به معنای جزیره آشور از ترکیب دو کلمه آشیر=آشور و آدا=جزیره) در حقیقت قسمت کوچکی از انتهای شبه جزیره دراز میان کاله است که پیشروی آب دریای خزر در گذشته های بسیار دور، آن را از خشکی پهناور جدا کرده و خلیج زیبای گرگان را پدید آورده است.
پناهگاه حیات وحش میانکاله از سه بخش شکل گرفته: شبه جزیره میانکاله (محدوده مشخص شده با رنگ مشکی)، جزیره آشوراده (محدوده مشخص شده با رنگ قرمز) و خلیج گرگان
این جزیره که تنها جزیره ایرانی دریای خزر به شمار میآید، در حقیقت با حفر کانالی در سدههای گذشته از شبه جزیره مجاور (که آن هم در سالهای نه چندان دور، آشوراده نامیده میشده) جدا شده تا از تمامی مناطق دور و اطراف خود بکرتر مانده و جزیره ای شکل بگیرد که در شمال به دریای خزر و در جنوب همسایه خلیج گرگان بوده و از شرق به آبراهی باریک موسوم به «تنگه چپقاوغلی» و از غرب به کانال طبیعی خزینی منتهی شود تا تمام و کمال این مجموعه در کنار شبه جزیره میانکاله و خلیج گرگان، پناهگاه حیات وحش میانکاله نام بگیرد.
تالاب بینالمللی و پناهگاه حیات وحش میانکاله طبق مصوبه شماره ۱۲ مورخ ۱۳۴۸/۸/۱۲ شورای عالی سازمان شکاربانی و نظارت بر صید وقت، به عنوان منطقه حفاظت شده اعلام شد تا در ادامه و به دلیل اهمیت اکولوژیک منطقه، بر اساس مصوبه ۷۸ مورخ ۱۳۵۴/۵/۲۱ شورای عالی حفاظت محیط زیست با وسعت ۶۶,۹۳۳ هکتار به عنوان پناهگاه حیات وحش میانکاله ارتقا بیابد.
همچنین مجموعه تالابهای میانکاله، خلیج گرگان و لپوی زاغمرز به دلیل تنوع کمنظیر اکوسیستم (در برگیرنده ۹ تیپ از ۴۲ تیپ تالاب شناخته شده جهان) و دارا بودن معیارهای حائز اهمیت کنوانسیون تالابهای بینالمللی (حائز ۶ معیار از ۸ معیار مربوط به شناسایی تالابهای با اهمیت بینالمللی)، در سال ۱۳۵۴ در زمره اولین دسته از تالابهایی بوده که در فهرست کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده و علاوه بر آن، در زمره یکی از ۹ ذخیرهگاه زیستکره در سال ۱۳۵۵ به کمیته برنامه انسان و کره مسکون یونسکو (MAB) معرفی و انتخاب گردیده است. پوشش گیاهی جزیره، بوتههای تمشک، نوعی خار خودرو و درختان انار ترش است و حیواناتی همچون شغال، روباه، خرگوش، قرقاول، کبک و پرندگان دریایی در جزیره یافت میشوند. حدود 40 درصد خاویار ایران در نزدیکی این جزیره به دست میآید.
با توجه به موارد فوق، دشوار نیست که حدس بزنیم جزیره واقع شده در بطن آن، تا چه اندازه خاص است.جزیرهای که از دیرباز مورد طمع بسیاری بوده تا روزگاری توسط صفوی ها به شکارگاه تبدیل شده، روزگاری به اشغال روس ها در آمده و مناظر ناب آن، چشم انداز اشغالگران شود، 44 سال پیش ناب بودن آن کشف شده و حفاظت شده خوانده شود ولی همان روزگار نیز استحصال چهال درصد خاویار کشور از اطرافن آن کاری کند که سردخانه شیلات در حاشیه آن تاسیس شود و خلاصه به جایی برسد که یک روز نهاد متولی پاسداری از آن، به خاطر مشتی پول حاضر به واگذاری اش شود.
گوشههایی از حیات وحش آشوراده (منبع: پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران)
بدین ترتیب، منطقه بکری که به مرور و طی سالهای متوالی ارزش بی نظیر آن بیش از پیش معلوم شده و بر ممنوعیت دست درازی بر آن تاکید میشد، امروزه چند گام برای واگذاری قلب آن به بخش خصوصی را طی کرده است؛ هرچند مسئولان محیط زیستی معتقدند که واگذاری رخ نداده و ورود بخش خصوصی به جزیره، ویرانی به همراه نخواهد آورد .
نیم نگاهی به سرنوشت دو جزیره در جنوب و شمال کشور نکات جالب توجهی را یادآوری خواهد کرد؛ جزیره بوموسا در خلیج فارس و جزیره آشوراده در دریای مازندران. دو جزیرهای که یکی از سال 1903 تا 1971 میلادی، به مدت 68 سال در اشغال استعمار بریتانیا بوده و دیگری از سال 1836 تا 1921 میلادی، به مدت 85 سال در اشغال استعمار روسیه بوده و حالا هر یک حکایتی متفاوت یافتهاند.
آشوراده که روزگاری بزرگانی چون امیرکبیر برای خاتمه دادن به اشغالش توسط روسیه تزاری تمام توان خود را به کار میگرفتند، بعد از آنکه چند نوبت تلاش برای واگذاری اش به نهادها و اشخاص حقیقی با مخالفت های مردمی و مقاومت برخی مسئولان ناکام ماند، به دستور دولت مردان فعلی برای احداث مراکز گردشگری و تغییر کاربری انتخاب شده تا نه تنها موجبات بروز نگرانی های گستردهای شود، بلکه این نگرانی بزرگ تر را زمینه ساز شود که وقتی سرنوشت «ذخیره گاه زیست کره» اینچنین میتواند به سلیقه افراد دستخوش تغییر شود، پس چه امیدی میتوان به حراست و حفاظت از دیگر نقاط تحت حفاظت سازمان محیط زیست کشورمان داشت؟
به عقیده کارشناسان در گفتگو با تابناک ،این اتفاق در حالی رخ میدهد که عاشقان میراث طبیعی و فرهنگی ایران زمین، سوء مدیریت و واگذاری های متعددی از گذشته از سازمان به اصطلاح" حفاظت" محیط زیست به یاد دارند؛ از واگذاری منطقه حفاظت شده جزیره «فارور» و جزیره «بنی فارور» به منطقه تجاری اقتصادی گرفته تا واگذاری چهل هکتار زمینهای منطقه حفاظت شده «دنا» به شهرک صنعتی، واگذاری هفتصد هکتار از منطقه «جاجرود» به مسکن مهر، واگذاری ۲۷۰ هکتار از پارک ملی «کلاه قاضی» اصفهان به شهر بهارستان، واگذاری ۲۱۰ هکتار از پارک ملی «بمو» به توسعه پالایشگاه و مسکن مهر، واگذاری دهها هکتار از منطقه حفاظت شده «سراج» برای طرحهای نفتی هرمزگان، واگذاری پارک ملی «لار» برای هتلسازی و موارد متعدد دیگری که حتی نمونه هایش در جزیره آشوراده نیز به ثبت رسیده است!
متاسفانه سازمان حفاظت از محیط زیست همواره در چنین بهبوهه هایی یا همه چیز را انکار میکنند و یا سیاست سکوت در پیش میگیرند و این بار نیز چنین کرده اند؛ واگذاری جزیره آشوراده را در حالی انکار میکنند که منتقدان با توجه به طرح هایی که قرار است در جزیره اجرا شود، بر این باورند که با احداث پلاژ، هتل، پیست های مختلف هنری و ورزشی و تفریحی و غیره، چیزی از عرصه طبیعی تنوع زیستی با ارزش گیاهی و جانوری آشوراده و سپس کل شبه جزیره میانکاله باقی نخواهد ماند.
آنچه واضح است، همواره افراد قدرتمند و صاحب نفوذی پشت پرده این ماجرا حضور داشتهاند ابعاد ماجرا زمانی بیشتر آشکار میشود که اهمیت اکولوژیکی و محیط زیستی آشوراده را مرور کنیم تا دریابیم این جزیره در سال 1348 خورشیدی برای حفاظت موثر حیات وحش به ویژه پرندگان مهاجر آبزیِ در معرض خطر، به عنوان به پناهگاه حیات وحش معرفی شد و سپس به عنوان یکی از ذخیرگاه های زیستکره به کمیته «برنامه انسان و کره مسکون یونسکو» معرفی شد و به ثبت جهانی رسید؛ منطقهای که زیستگاه انواع پرندگان بومی و مهاجر، پستانداران و حتی آبزیان (در مجاورت جزیره) است و دایره اهمیتی بسیار فراتر از مرزهای کشورمان داراست.بعد از آنکه این جزیره پس از 85 سال اشغال به میهنمان بازگشت، آنچنان مورد طمع اشغالگران داخلی ها قرار گرفت که شاهدیم در طول 11 سال اخیر، دو بار تا آستانه واگذاری کامل (اشغال مالک خصوصی) پیش رفته است. یک بار در اواخر دولت هشتم در پی ادعای شرکتی که مالکیت جزیره را از بنیاد فلان خریداری کرده، پس از چانه زنی ها موافقت سازمان حفاظت محیط زیست را برای اجرای طرح گردشگری در آشوراده گرفتند که بعدها دولت نهم مانع واگذاری شد و بار دوم زمانی که دولت دهم با تغییر ریاست سازمان محیط زیست، سلیقه ها تغییر کرده و قرار بود یک شرکت لبنیاتی در آن کار گردشگری کند که آن هم خوش بختانه فرجام شومی نیافت.
عاشقان محیط زیست کشور فکر می کردند، با روی کارآمدن دولت یازدهم -که از شعارهایش حفظ محیط زیست بود- پرونده واگذاری آشوراده برای همیشه مختومه اعلام شود، در حالی با نوید معاون اول رئیس جمهور و موافقت رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست بار دیگر به جریان افتاده که مستنداتی چون ماده یک و ماده شش قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست تاکید دارند «وظیفه سازمان محیط زیست، حفاظت، پیشگیری و ممانعت از هر نوع آلودگی و اقدام مخربی است که منجر به از بین رفتن تعادل اکولوژیک طبیعت میشود.» و یا ماده ١٦ قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست میگویند «این سازمان قائم مقام قانونی دولت در مناطق چهارگانه است و حق واگذاری مناطق را ندارد. حتی اگر این واگذاری قطعی هم نباشد، این سازمان حق واگذاری مدیریت منطقه به قصد تغییر کاربری، بدون اخذ موافقت سازمان جنگل ها را ندارد.» قانونی که حتی اجازه بوته کنی در این مناطق را نمیدهد، چه برسد به ساخت و ساز و راه اندازی مناطق تفریحی و گردشگری!
بر اساس کنوانسیون تنوع زیستی مصوبه سال ١٣٧٤ مجلس شورای اسلامی، دولت ایران متعهد به حفظ تنوع زیستی و شبکه مناطق حفاظت شده کشور شده است و از این رو، موافقت با هر گونه اقدام مغایر با ضوابط حاکم بر مناطق چهارگانه، تخطی از قانون بوده و منجر به خدشه دار شدن اعتبار دولت ایران نزد مجامع بین المللی خواهد شد. دادن مجوز به برخی برای فعالیت در چنین مناطقی را موجب طرح ادعای مالکیت ایشان بر این مناطق به مرور زمان خوانده .یک میخ بر تابوت به معنای مالکیت آن می سود. طرح شکست خورده طوبی در سازمان جنگل ها را شاهد آشکاری برای اثبات این مدعا است. امید واریم سازمان حفاظت محیط زیست در اقدامی همسو با دوستداران طبیعت ایران که به واگذاری آشوراده اشکال وارد میدانند و خواستار لغو تفاهم نامه صورت گرفته هستند، آن را لغو کند. به عنوان یک کارشناس اقتصاد محیط زیست ارزش وجودی آشوراده را برای نسل فعلی و نسل های آینده بسیار بیشتر از ارزش مصرفی آن می دانم و پیشنهاد می دهم برای تفریح مردم نقاط دیگری که تا این حد شکننده نباشند در نظر گرفته شود. این نقاط در جای جای کشور ما کم نیستند.
شبکه خبری اسکای نیوز گزارش داد که هواپیماهای جنگی رژیم صهیونیستی روز چهارشنبه پس از طرح ادعای زخمی شدن یک سربازصهیونیست توسط تک تیراندازان فلسطینی، به جنوب نوار غزه حمله کردند.
کد خبر:214480 -
[اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دشتی]
✍ با سقوط حکومت قاجار و تشکیل حکومت پهلوی در سال 1304 هـ.ش، در تقسیمات کشوری تغییراتی صورت نگرفت و همان تقسیم بندی که پس از مشروطیت بر اساس قانون تشکیل ایالات و ولایات صورت گرفته بود حاکم بود این تقسیم بندی تا سال 1316 هـ .ش ادامه یافت در طول این مدت منطقه دشتی، یکی از بلوکهای فارس به حساب می آمد و به همراه دشتستان دارای حکومتی به نام دشتی و دشتستان بودند⇩
دردوره پهلوی اول اداره های دولتی به مرور زمان در مرکز دشتی تاسیس شدند اولین مرکز دولتی بخشداری بود که در سال 1306هـ ش در خورموج زیر نظر حکومت دشتی و دشتستان تاسیس گردید.حوزه تحت قلمروش از شمال و شمال شرق تا ناحیه بلوک و بوشکان، از غرب تا ساحل خلیج فارس، از شرق تا حوزه بخشداری فراشبند از توابع فیروز آباد و از جنوب تا دیر و ریز محدود می شد که وسعتی در حدود همان وسعت منطقه دشتی در دوره قاجار را در بر می گرفت⇩
از نظر اجتماعی، تغییرات زیادی در دوره پهلوی صورت نگرفت و همان قشربندی اجتماعی دوران قاجاریه وجود داشت و اکثر مردم را توده روستا نشین تشکیل می دادند که هم در مقابل حکومت مرکزی و هم حاکمان محلی چاره ای جز تسلیم نداشت .از نظر اقتصادی بیشتر مردم ، فقیر و بی زمین بودند و در خدمت مالکان و اربابان و کدخدایا محلی قرار داشتند.چون بیشتر کشاورز بودند به زمین وابستگی زیادی داشتند و بیشتر مالکان وصاحبان زمین را کدخدایان تشکیل می دادند.روستائیان نیروی خود را صرف کاربر روی زمین های آنها می نمودند به همین خاطر وابستگی آنان به خان ها و رؤسای مناطق زیاد بود به دلیل عدم گسترش ارتباطات و سطح فرهنگ امکان ایجاد تغییر و تحول و بر هم زدن وضع موجود برای روستائیان وجود نداشت.از نظر سیاسی هم اگر چه یکی از برنامه حکومت رضا شاه اسکان و سرکوبی عشایر و حکام محلی و تمرکز قدرت در دست دولت مرکزی بود با وجود این در دشتی حاکمان محلی به حیات خود ادامه دادند
از جمله حکام محلی و خاندانهای بزرگ دشتی می توان از « زایر علی» بزرگ «خاندان نامجو» در درازی،«رئیس عبدالحسن» بزرگ « خاندان رزمی» در سنا، مبارز دشتی«خالو حسین» در بردخون، ملا عبدالله زایر حسین جمال(جمالی حاجیانی) در مسیله، « شاه منصور خان»در شنبه، « فقیه زین الدین» و زائر عبدالحسین بجیکی» در فقیه حسنان،« حیدر محمد»(میدر) در طویل دراز و مقاتل، « حسین عالی» مشهور به حسینا در کلل، «خورشید» در آب سبز، « محمد احمدی» در بتونه، « کرم کرمی» و « حاج غلامحسین کرمی» در لوهک و گنوی، « علی اسماعیل» و « محمد اسماعیل» در آبدان و نوکن نام برد.در این زمان « زائر علی درازی» که پس از مرگ « رئیس محمد درازی» به قدرت رسیده بود ریاست خاندان درازی را بر عهده داشت.وی تا مدتها کلانتر درازی و نماینده دولت وقت در آن سامان بود و در امور خیریه تلاش فراوان می نمود سرانجام در سال 1314هـ.ش.وفات نمود⇩
○رئیس عبدالحسن رزمی فرزند:
« زایر غلام زایر صالح» فرزند « محمد»( پهنادار) فرزند « حسین» نیز از حکام محلی قدرتمند و مقتدر بود که در روستای دمنالو متولد شد و بعد به روستای سنا نقل مکان نمود.وی از قد و قامتی بلند ورشید برخوردار و تفنگچی ای ماهر و از برادران خود شجاع تر بود.چند بار ازدواج نموده که حاصل آنها دوازده پسر بود که بعد آنان را در روستاهای بادوله، اسماعیل محمودی، درگو، رزم آباد و لاور به حکومت گماشت و خود در سنا حاکم بود.در منطقه به « کدخدا عبدالحسن» مشهور بود در جنگ با انگلیسی ها در قیام جنوب چنان که بیان گردید شرکت فعال داشت وقتی جمال خان را درخورموج از حکومت برکنار نمودند و زایر عبدالله خان را به حکومت گماشتند، با کمک سایر حاکمان محلی به جنگ با وی و نیروهای انگلیسی پرداختند و سر انجام موفق به برکناری وی گردیدند.با «اسماعیل خان صولت الدوله» رابطه دوستی داشت و به دعوت ایشان به استقبال سردار سپه(رضا خان) رفتند و از جانب سردار سپه یک قبضه اسلحه سر پر به رئیس عبدالحسن اهدا گردید.در ضمن مهر نگین ایشان « بارها محمد گفت که علی یار من است» بود⇩
پس از بازگشت به سنا، مشغول امور روزمره خود گردید رفتار وی با مردم خیلی خوب بود او امور روزمره زندگی خود را انجام می داد حتی خود کار کشاورزی می کرد
★ملا عبدالله زایر حسین جمال
( جمالی حاجیانی) ، یکی دیگر از حکام متنفّذ محلی بود.ایشان با توجه به اعتبار و نفوذی که پدرش زایر حسین جمال داشت عهده دار کدخدایی روستای مسیله شد .وی انسان فهیم، دور اندیش و با هوش بود از قریحه شعری نیز برخوردار و با تخلص« صیاد» شعر می سرود و دفتری از اشعار ایشان که بیشتر دو بیتی می باشد نزد خانواده اش موجود است یک نمونه از دوبیتی هایش:
نخواهم در جهان جز وصل رویت
نخواهم از صبا جز عطر بویت
گر عمر جاودان بخشد به صـیاد
بمـیرم عـاقبـت از آرزویـت
•••ملا عبدالله در جوانی با دختر یکی از روحانیون دشتی بنام « آخوند زایر قنبرحاجیانی» ازدواج نمود و صاحب چند فرزند از جمله« حاج حسین» شد.ملا عبدالله با برخی حکام محلی معاصر خود رابطه خصمانه داشت از جمله حکام هم دوره ایشان رئیس عبدالحسن زایر غلام( رزمی) و زایر محمد حاج صالح چاه حسین جمالی بودند.میان ملا عبدالله و زایر محمد حاج صالح معمولا اختلاف و درگیری وجود داشت ملا عبدالله برادری قدرتمند و معروف به نام محمد حسین داشت زایر محمد حاج صالح هم برادری به نام حاج علی داشت شبی حاج علی و چند نفر از تفنگچیان زایر محمد جهت دستبرد زدن به اموال ملا عبدالله به مسیله عبدی حمله ور می شوند وقتی نیروهای زایر محمد به باغ ملا عبدالله رسیدند متوجه می شوند که محمد حسین و یکی از تفنگچیان ملا عبدالله به نام محمد متوجه حرکت آنها شده و آماده باش هستند وقتی نیروهای دوطرف به هم رسیدند شروع به تیراندازی به طرف همدیگر نمودند محمد حسین صدا می زند شما که هستید که به اینجا آمده اید جواب می دهد حاج علی زایر صالح هستم او هم مجدداً اعلام می کند من محمد حسین زایر حسین جمال هستم بعد در ادامه می گوید:
به این شکل جنگیدن فایده ای ندارد.« پاوه تا پاوم» ، سرانجام پس از درگیری میان آنها هر دونفر کشته می شوند وقتی این خبر به زایر محمد رسید برایش باور کردنی نبود اما وقتی شنید که برادرش حاج علی هم کشته شده باور کرد و گفت وامبیت کوه برمبد بنجه شیش نشید
ملا عبدالله از جمله حکام محلی بود که در عین حال که جهت برقراری نظم و حفظ قدرت و مبارزه با دشمنان از زور و شمشیر بهره می گرفت نسبت به زیر دستان بسیار مهربان و پناهگاه مستمندان و دستگیر بینوایان بود و منزلش همواره محل حضور حکام، علما و ادبا بود و همچنین دوستدار اهل بیت علیم السلام و به خصوص خادم امام حسین(ع) بود√
○دولت رضا شاه در راستای یکی از برنامه های خود که سرکوب عشایر و حکام متنفذ محلی بود، در سال 1308 ش متوجه منطقه جنوب و از جمله دشتی گردید و فوج گارد نادری را به فرماندهی سرهنگ احمد معینی به منظور خلع سلاح رعایا و حکام روانه این منطقه نمود و در چهارم آذر ماه سال با صدور اعلامیه ای خان ها و رعایای مسلح منطقه را فرا خواند تا اسلحه خود را به دولت تحویل دهند اعلامیه مزبور بدینقرار است:
○اعلان مورخه: 4آذر 1308نمره661 به طوری که عموم اهالی این حدود اطلاع نموده اند.مدتی است دولت متوجه و مصمم به تصفیه این منطقه گردیده که امنیت کامل و انتظامات اساسی را در سرتاسر خاک دشتستان، تنگستان و دشتی برقرار و با علاقه مفرطی که ذات اقدس بندگان اعلیحضرت به این حدود دارند ترقی تکاملی را که امروز به واسطه امنیت نصیب سایر رعایای این مملکت گردیده در این منطقه سر حدی نیز شروع نماید و چون یکی از عوامل مهم انتظامات امنیت خلع سلاح عمومی است لذا(به) موجب امریه مبارک بندگان حضرت اجل فرماندهی معظم کل قوای جنوب دامت عظمته به عموم اهالی دشتستان ،تنگستانو دشتی اخطار می نمائیم که بایستی تا آخرین تفنگ و فشنگ این منطقه جمع آوری کرده و عموم رؤسای کلانتران، خان ها و کدخدایان هر محل بایستی جدیت لازمه در انجام امر فوق نموده پس از اطلاع، مفاد این امریه را به عموم رعایا گوشزد و با اخطار ثانوی به هر یک از طوایف نواحی ، اسلحه خود را تسلیم بنمایند√
در خاتمه به عمم اهالی تذکر می هیم نظر به این که تفنگ مختص قشون و بایستی در دست افراد نظام باشد احدی را حق نگاهداری تفنگ نیست و مخصوصاً در این مقطع که قشون درتحت توجهات ذات اقدس بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی ارواحنا فدا در هر منطقه از مملکت اصلاحات اساسی را تکمیل نموده امیدواری کامل دارم که اهالی این حدود نیز برای امر فوق قدمهای سریع برداشته و برای انتظامات این حدود سعی کامل مبذول که از نعمت امنیت کامل بهره مند شده با کمال آرامش آسایش و استراحت مشغول کسب رعیتی خود شوند
ضمناً اخطار می نمایم چون در اداره قشون صورتی کامل از تعداد اسلحه طوایف مخالف این منطقه موجود و سابقه کامل در دست هست چنانچه اشخاص یا طایفه جزئی تعلل و مسامحه در انجام امر فوق در تسلیم اسلحه خود بنمایند تحت تعقیب و به شدیدترین مجازات محکوم خواهند شد[فرمانده فوج گارد نادری و ستون اعزامی دشتستان، تنگستان و دشتی] سرهنگ احمد معینی
مطبعه علوی بوشهر:
خان ها و حکام دشتی حاضر به تحویل اسلحه خود نشدند و به همین خاطر فوج یاد شده بر شدت عمل خود افزود و سرانجام کار به درگیری بین حکام، افراد مسلح و فوج گارد نادری در نزدیکی محمد آباد از توابع خورموج گردید,در این جنگ تعداد زیادی از مردم دشتی به سرپرستی خان ها و حکام منطقه از جمله حسین خان دشتی، رئیس عبدالحسن رزمی و خالو حسین بردخونی حضور داشتند.در ابتدا پیروزی از آن قوای محلی بود، چنگ چند روز ادمه یافت.ژاندارم ها چون به تنهایی قادر به مقاومت در برابر قوای مردمی نشدند ازنیروهای زره پوش و توپ استفاده کردند و سرانجام بر قوای محل پیروز شده و حاکمان محلی هر یک به طرفی گریخته وخود را مخفی نمودند"
از جمله رئیس عبدالحسن با تمام خانواده و فرزندان خود به روستای کردلان فرار کرده و تحت حمایت عبدالحسین خواجه قرار گرفت که پس از بازگشت فوج نادری دوباره به سنا بازگشت خالو حسین نیز در روستاهای اطراف بردخون خود را مخفی نمود. در آن جنگ حسین خان دشتی به همراهی عده ای دیگر کشته شدند
در این زمان گویا زایر علی درازی حاکم درازی به استناد نامه فرمانده فوج گارد نادری به ایشان با نیروهای اعزامی رضا شاه همکاری می نموده است… ✍ A100
Http://www.Gezderaz100.blogfa.com
دبیرکل سابق اتحادیه عرب با بیان اینکه بدون حضور و نقش ایران، مشکلات منطقه حل نخواهد شد، تصریح کرد: مسائل منطقه در چارچوب همکاری و توافق منطقهای قابل حل و فصل است. |