علی بن إبراهیم قمی می گوید: این آیه درباره أبیلبابة بن عبدالمنذر نازل شده، وقتی پیامبر، بنیقریظه را محاصره فرمود، گفتند: ابولبابه را پیش ما بفرست تا با او مشورت کنیم! پیامبر اجازه دادند.
ابولبابه از قبیله اوس بود و با یهودیان قرظی سابقه دوستی داشت، وقتی وارد قلعه شد، زنها و کودکان دورش را گرفتند و تحت تأثیر قرار گرفت. یهودیان از ابولبابه پرسیدند: چه مصلحت میدانی؟ آیا تسلیم شویم؟
ابولبابه با دست اشاره به گلوی خود نمود، یعنی همه شما کشته میشوید! فورا پشیمان شد و از قلعه بیرون آمد و پیش پیامبر نرفت. مستقیم به مسجد آمد و با طناب خود را به ستون «اسطوانة التوبة» بست و گفت: این طناب را باز نمیکنم تا بمیرم یا اینکه خدا توبهام را بپذیرد. خبر به پیامبر رسید، حضرت فرمود: «أما لو أتانا لاستغفرنا الله له، فأما إذا قصد إلى ربه فالله أولى به»
ابولبابه روزها روزه میگرفت و شب اندک غذایی میخورد تا رمقی داشته باشد، دخترش شبها برایش غذایی میآورد و او را برای قضای حاجت آزاد میساخت. ۷شبانهروز گذشت تا اینکه به حالت بیهوشی افتاد، پیامبر در خانه امسلمه بودند که آیه نازل شد، حضرت فرمود: «یا امسلمة، قد تاب الله على أبیلبابة» امسلمه گفت: پس به او خبر دهید، حضرت: تو این کار را انجام بده، امسلمه سرش را از حجره بیرون آورد و گفت: بشارت ای ابالبابه، خدا تو را بخشید، ابولبابه: الحمدلله، مسلمانها آمدند تا او را باز کنند، گفت: نه به خدا سوگند خود را از این ستون باز نمىکنم تا رسول خدا خودش مرا باز کند. لذا پیامبر تشریف آورد و او را با دست خود باز کرد. و فرمود: «یا أبا لبابة، قد تاب الله علیک توبة لو ولدت من أمک یومک هذا لکفاک».
عرض کرد: اجازه میدهید همه اموالم را صدقه بدهم؟ فرمودند: خیر، – نصفش؟ – خیر، – ثلثش؟ – بله
آیات ۱۰۲ و ۱۰۳ و ۱۰۴ سوره توبه
وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (۱۰۲)
خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ (۱۰۳)
أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ (۱۰۴) توبه۹
البرهان، ج۲، ص۸۳۵ / المیزان، ج۹، ص۸۲
پسر زراره میگوید از امام صادق (ع)از گناهان کبیره سوال کردم . آنحضرت فرمود در کتاب جدمان علی (ع) آمده که هفت تا است.
1-کفر بخدا
2- آدم کشتن
3- عاق والدین
4- خوردن ربای معلوم
5- خوردن مال یتیم بظلم
6- فرار از جهاد
7- فهمیده معصیت کردن ،
عرضکردم اینها معاصی بزرگست؟ فرمود بلی عرض کردم یکدرهم به ظلم و ستم از مال یتیم خوردن بزرگتراست یا نماز نخواندن ؟
فرمود نماز نخواندن . عرضکردم پس چرا ترک نماز را بشمار کبائر نیاوردید؟ فرمود اول از هفت گناه را چه گفتم؟ عرضکردم کفر بخدا فرمود تارک الصلوه بدون جهت و علت کافر است .
عابدى در بنى اسرائیل از مردم کناره گیرى کرد و مدّت هفتاد سال مشغول عبادت شد.
خداى علیم ملکى را نزد او فرستاد و فرمود: عبادات تو قبول نمى شوند و خودت را دچار مشقّت منماى و جِد و جَهد مکن !!
عابد در جواب گفت : چون آنچه به من واجب است عبودیّت و بندگى مى باشد. لذا باید وظیفه خود را همیشه انجام دهم . ولى قبول شدن و قبول نشدن موکول به معبود من است !
وقتى آن مَلک مراجعت نمود، خداوند متعال فرمود: عابد چه گفت ؟ مَلک گفت : پروردگارا تو عالمترى که او چنان و چنین گفت .
خداى سبحان فرمود: نزد آن عابد برو و بگو: ما طاعات تو را به خاطر این نیّت ثابتى که دارى قبول کردیم.
بله ، وظیفه ما بندگى است
فقط خدا می تواند این مولود خجسته را توصیف کند که در باره اش فرمود:"انک لعلی خُلُق عظیم"،
و هم او می تواند عمق و وسعت دریای برکاتی که با تولد محمد (ص) در کویر تفتیده ی تاریخ تا ابد جاری شده است را تفسیر کند که در منزلتش فرمود"اسوة حسنة" و نیز "رحمة للعالمین".
چگونه می تواند ربیع نباشد ماهی که در آن بهاری ترین موجود کون و مکان چشم به دنیا گشوده است و عالم شرافت آن را یافته است که از پیش چشمان آسمان پیمایش گذر کند !
و چه زیباست همراهی تولد رسول خاتم با فرزند مطهرش که شیعه تازگی و پویایی اش را مدیون گفته های او و محضر و مکتب غنی اش گواه علم لدنی و دانش بی منتهای امامان معصوم ومظلوم شیعه است.
میلاد مسعود نگین حلقه ی هستی حضرت محمد ابن عبدالله (ص) و فرزند اطهرش حضرت امام جعفرصادق(ع) بر ذره ذره ی کائنات مبارک باد.
در غلظت غربت حیاتستان بقیع چقدر گنبد سبز پیامبر اعظم (ص) دلگشاست .خداوند زیارت مکه و مدینه را روزی همه ی کسانی گرداند که با دیدن این عکس کبوتر دل شان به سمت مکه و مدینه پر می گشاید آمین یا رب العالمین .
« داد بی کسی بزن »
جناب شیخ می فرمود :
« وقتی شب ها برای گدایی مؤفق شدی ، داد بی کسی بزن
و عرضه بدار : خداوندا ، من قدرت و توان مبارزه با نفس
اماره را ندارم ، نفس ، مرا زمین گیر کرده ، به دادم
برس ، و مرا از شر نفس امّاره رهایی بخش !
و اهل بیت را واسطه کن . »
«فلسفه توسل به اهل بیت»
جناب شیخ می فرمود :
« غالب مردم نمی دانند توسل به اهل بیـت برای چیست؟ آنها
برای رفع مشکلات و گرفتاریهای زندگی به اهل بیت متوسل
می شوند ، در صورتیکه ما برای طی کردن مراحل توحید
و خداشناسی باید در خانه ی اهل بیت برویم . راه
توحید صعب است و انسان بدون چراغ و راهنما
قادر به طی کردن این راه نیست . »
«اول پول نمک را بدهید»
یکی از ارادتمندان شیخ می گوید: جمعی بودیم که همراه شیخ
به قصد دعا و مناجات به کوه «بی بی شهربانو» رفتیم. نان
و خیاری گرفتیم و از کنار بساط خیار فروش، قدری نمک
برداشتیم و بالا رفتیم، آنجا که رسیدیم شیخ گفت:
« برخیزید برویم پایین که ما را برگرداندند .
می گویند: اول پول نمک را بدهید، بعد
بیایید مناجات کنید » !!