مصاحبه کوتاه مهدی احمدوند همراه با فرزاد حسنی و مجتبی پرآزین در رادیو جوان
فایل کامل این مصاحبه در سایت رادیو جوان
دانلود - لینک مستقیم
دانلود - لینک کمکی
فایل کامل این مصاحبه در سایت رادیو جوان
www.RadioJavan.ir
مرکز تخصصی آموزش،ساخت و فروش هواپیماهای رادیو کنترل فروش انواع هواپیما-هلی کوپتر-ماشین-کواد و قایق رادیو کنترل سوختی و الکتریکی
The post آموزشگاه طراحی و ساخت هواپیماهای رادیو کنترل appeared first on آگهی24 | آگهی رایگان | تبلیغات رایگان.
برق مرا گرفت و برقکار شدم
دو دقیقه و بیست ثانیه با سؤالاتی از جنس برق
در پست قبلی خواندیم که آقای رستم پور- مسئول برق و تأسیسات رادیو آوای پاسارگاد، چگونه بی مقدمه و ناگهان وارد اتاق رادیو شد تا دست به تعمیرات اساسی در اتاق رادیو بزند و گزارشگر خبری نیز که از هر سوژه ای جهت تهیه ی خبر و گزارش استفاده می کند، قلم به دست در کنار آقای رستم پور قرار گرفت تا گپ و گفتی صمیمانه و خواندنی با وی ترتیب دهد.
و اما این شما و این مصاحبه ای از جنس برق و صدای دِرِل و تعمیرات
مصاحبه ای با طعم قهوه اسپرسو
وقتی بی مقدمه با مدیر یک کافی شاپ مصاحبه میشود
ساعت حدود 19:20 دقیقه. عصر شنبه ای زیبا از سیزدهمین روز دی ماه. برنامه ی عصرگاهی رادیو آوای پاسارگاد در حال اجراست که یکی از اعضای رادیو ستارخان سری به اتاق رادیو می زند تا درخواستی داشته باشد. ( در پرانتز لازم است بگویم که همه ی کسانی که تبلیغات خود را به دست رادیو آوای پاسارگاد سپرده اند با نام: خانواده ی آوای پاسارگاد خوانده می شوند.) مدیر "کافی شاپ اسپرانزا" در حال صحبت با کارگردان برنامه است که ایده ای به ذهن گوینده می رسد، سرضرب این طور عنوان می کند که: حضور مدیر محترم کافی شاپ اسپرانزا سلام عرض می کنم. الان یکی از مدیران خوش اخلاق در کنار ما هستند، یه فاصله موسیقی از اتاق فرمان می گیریم، بر می گردیم با یه مصاحبه ی جذاب در خدمت شما خواهیم بود.
و صدای موسیقی بالا می رود.
مدیر کافی شاپ تا به خود بیاید، متوجه میشود ناخواسته به یک گپ و گفت صمیمانه دعوت شده است. لبخند بر لب می گوید: من فکر می کردم فقط ما بلدیم مشتری رو با زبون خاصمون بِکِشیم توو کافی شاپ. شما از ما هم واردتری براری اینکه طرفو توو عمل انجام شده قرار بدی.
کارگردان می خندد و می گوید: اینه دیگه آقای گواهی. گوینده جماعت اینه! به خصوص اگه شَمّ خبرنگاری م داشته باشه. دیگه اونوقته که باید بگی: پدر بگرید...... مادر عزاداری کند.
هر دو می خندند. آقای گواهی می گوید پس بذار عزاداریمون خوش طعم تر باشه اونم با قهوه.! اجازه بدین برم سه تا قهوه بیارم، بعد در خدمتم. کارگردان اعلام می کند نیازی نیست و مدیر کافی شاپ می گوید: ترجیح می دهم قهوه هایم را بخورید و بعد با شما مصاحبه کنم.
چاره ای نیست. قبول می کنیم. آقای گواهی آماده میشود که به سمت کافی شاپش برود. در طبقه ی بالا. و تا آمدن دوباره ش به اتاق رادیو، گوینده تصمیم می گیرد چند بار اعلام کند که قرار است مصاجبه ای زنده و جتماً جذاب را بشنویم. و اینکه اگر سایر دوستان هم علاقمندند تا با آنها مصاحبه ای انجام شود می توانند به اتاق رادیو آوای پاسارگاد بیایند و اعلام آمادگی کنند.
در آستانه ی در اتاق رادیو، مدیر کافی شاپ می گوید: راستی انتخاب کنید: قهوه ی ترک؟! اسپرسو یا فرانسه؟ من و کارگردان اسپرسو سفارش می دهیم و آقای رضوی- دیگر همکارمان، قهوه ی ترک.
آقای گواهی می رود تا با سینی قهوه برگردد و مصاحبه را آغاز کنیم.
با برگشتن آقای گواهی، کارگردان رادیو- آقای جسن زاده یکی دیگر از آن اصطلاحات مخصوص به خود را به کار می برد. در حالی که مدیر کافی شاپ، سینی حاوی سه لیوان قهوه و مخلفات داخلش را روی میز می گذارد، کارگردان با شیطنتی که در کلامش موج میزند این جمله را می گوید که: آروم باش آقای گواهی. هیچی نیست فقط باید گفت: افتادی توو هچل قناری!!!! اونم بدون برنامه ریزی.
مدیر کافی شاپ با خوشحالی می گوید: این چالش ها را دوست دارد. بعد هر دو می خندند و هر کدام از ما قهوه ای را که سفارش دادیم هم می زنیم تا کمی مز مزه کنیم و سپس گزارش شروع شود. این شرط آقای گواهی ست: "تا قهوه ام را امتحان نکنید، کلامی حرف نمیزنم"!!!!
قهوه را نوشیدیم و......