در اوج تیرگی و ظلمت و جهل و عداوت، ولادت فرزندی پاک، پیامآور نور و رحمت و آزادی و سعادت بشریت شد. گرچه شیعی و سنی در روز ولادت حضرت محمّد (ص) اختلاف نظر دارند اما در سال و ماه ولادتش تقریباً وحدت نظر است. شیعیان روز 17 ربیعالاول سال 570م را روز ولادت و اهل تسنن روز 12 ربیعالاول همان سال را روز ولادت پربرکت منجی عالم بشریت میدانند. بنابراین هفته وحدت یا سالروز ولادت آن حضرت مناسبت بسیار خجستهای است تا در سایه نزدیکی قلوب، در پی تحکیم وحدت و یکپارچگی بین یکدیگر و همسو ساختن اهداف بلند اسلامی و حل مشکلات کشورهای مسلمان بیش از پیش همت گماریم.
اسلام آیین وحدت و همبستگی است. در این زمینه آیات بسیاری در قرآن آمده است که از آن جمله میتوان به آیه زیر اشاره کرد:
ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون. (انبیا،93)
این است امت شما که امتی یگانه است و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید.
و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا. (آل عمران،103)
و همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید.
و از تفرقه و جدایی که از عوامل مهم در صنعت و تزلزل است باز میدارد، و تفرقهافکنان را به عذابی دردناک بشارت میدهد.
و لا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جائهم البینات و اولئک لهم عذاب عظیم. (آل عمران،105)
و چون کسانی مباشید که پس از آنکه دلایل آشکار برایشان آمد پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند و برای آنان عذابی سهمگین است.
و در جایی دیگر تفرقه و پراکندگی را یکی از نشانهها و پیامدهای شرک میشمارد...
و لاتکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعاً (روم،31و32)
و از مشرکان مباشید کسانی که دین خدا را قطعه قطعه کردند و فرقه فرقه شدند هر حزبی بدانچه پیش آنهاست دلخوش شدند!
و در آیاتی دیگر زمینههای لازم جهت ایجاد همبستگی و دوری از دوگانگی فراهم مینماید.
انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم. (حجرات، 10)
در حقیقت مومنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید.
یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم. (حجرات،13)
ای مردم شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست.
بنابراین فرهنگ اسلامی پر از آموزههایی است که انسانها را به وحدت فرا میخواند و از پراکندگی نهی میکند. چنانچه پیامبر اسلام نیز دوران زندگی خویش بر این مسأله همت گماشت.
شکوه و عظمت فرهنگ و تمدن اسلامی نیز حاصل وحدت و یکپارچگی مسلمانان در آن عصر بود. اما با گذشت زمان مسلمانان متفرق شدند و در مسائل عدیده اختلاف جستند. در پی این اختلافات، خصومتها، جنگها و هتک حرمتها پدید آمد و وحدت و یکدلی مسلمانها به تزلزل و سستی تبدیل گشت.
نویسنده کتاب همبستگی مذاهب اسلامی (عبدالکریم بیآزار شیرازی) در مقدمه کتاب با بررسی دورههای مختلف اسلام از جهت وحدت و تفرقه چنین مینویسد: با ورق زدن مختصر تاریخ اسلام دیدیم که در هر کجا مسلمانان پیشرفتی داشتهاند در سایه وحدت بوده است و هرکجا انحطاط و سقوط کردهاند اغلب به دلیل تفرقه و پراکندگی از حول محور اسلام و کشیدن حصارهای تعصب میان خود بوده است. همواره دشمنان یهودی و صلیبی از پیشرفت مسلمانان به خشم آمده و کوشیدهاند که شکاف بین مسلمین و تعصبات حاکم بر آنان را تقویت کند و با جداکردن آنان از یکدیگر آنها را درهم بشکند.
برگرفته از http://old.ido.ir/
آزادلو : الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ وانسان زاده شدن تجسدوظیفه بود!
دست روزگار چرخیده و چرخانده است تا کوته فکران سر از تخم نفاق برآورده و ادعای گلادیاتوری کنند. آنان که تا دیروز در لوای افکار مرموزشان به کنجی خزیده و در خلوت عافیت گزینی شان غرق در عاقبت اندیشی دنیای آفتاب پرست ها بوده اند؛ ساز ناکوک خود را بر پیکره ی ناهمگون ظلم و تفرقه و نیستی کوک کرده و آهنگ جنگ و تفرقه شان گوش فلک را کر کرده است.در زمانه ای که مومن امیرالمومنین در دفاع از مظلوم لب بر هم گذاشته ولال می ماند؛ جای چه گلایه ای باقی مانده!؟؟؟؟امان از تازه به دوران رسیده هایی که با افکاری پوسیده و درهم سوارند و پیاده را هدف قرار می دهند! قهقهه مستانه شان را هیچ شباهتی نیست به همت و باکری و بروجردی ها و همانا عند ربهم شیطان یرزقونند!تاریکخانه های گمراهی شان افزون گردیده است و کمر بر حذف آرمان هایمان بسته اند!براستی ما در کدام چاله ی عمیق جهان و در کدام نقطه ی کور به گره های ناگسستنی ای از سر دشنام مسخر گشته ایم که حتی خود نیز سر از باز کردن آن در نمی آوریم!؟ما در کدام کژراهه پیچیدیم که آن چنان پیچانده اند ما را و بر خود می پیچیم که کار بدانجا رسیده که خواستگاه اندیشه های خوبمان را باید در پلیدی ها باز جوییمدر زمانه ای که انسان نسیان پیشه؛ دوران سیاه هشت ساله ی به سان هشتاد سال این سرزمین را دید و باز خود را به غفلت زد؛ دردا و دریغا که حاصلی از درخت جهل بارور نشاید.