Silkies Fowl
منشاء مرغ و خروس نژاد ابریشمی(سیلکی) کشور چین می باشد. این نژاد آسیایی از دسته مرغ و خروس های زینتی به شمار می روند. این مرغ و خروس ها دارای جثه متوسط و واجد پرهایی با فرم خاص به سان الیاف ابریشم و مویی مانند می باشد از این رو به مرغ و خروس ابریشمی، مرغ و خروس مویی نیز گفته می شود.
مرغ و خروس های ابریشمی بسیار آرام و بی آزار بوده و به علت فرم خاص پرها توانایی پریدن زیاد ندارند به این علت نگهداری از آنها آسان است. همچنین مرغ های ابریشمی تخمگذاران و مادرانی با غریزه قوی می باشند، به خاطر خصوصیات مثبت این نژاد، مرغ و خروس های ابریشمی از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار هستند.
تبلت ویژه فون Gfive Gpad 701 با کیفیت عالی و قیمت مناسب – صفحه نمایشی HD شش اینچ 600*1024 گوشی بسیار خوش دست و با تاچ بسیار روان- دارای بکسال گارانتی- خافظه داخلی 4 گیگابایت- قابلیت نصب کارت حافظه تا 32G – حافظه رم 512 گیگابایت – دوربین 2 مگاپیکسل- قابلیت اتصال به اینترنت- باتری […]
The post فروش تبلت جی فایو جی پد 701 appeared first on آگهی24 | آگهی رایگان | تبلیغات رایگان.
آوردهاند که: وقتی، سولون آمده بود به شهر «ساردیس»، پایتخت دولت «لیدی»، که از دولتهای واقع در آسیای صغیر بوده است. پادشاهی که در آن موقع در ساردیس سلطنت میکرد، «کرزوس» نام داشت و بسیار متمول بود. گنجها و ذخایر بسیار داشت و به تموّل خود میبالید. چون سولون، مردی حکیم و معروف بود، کرزوس، او را بخواند و نوازش و احترام کرد و گفت: او را ببرید که گنجها و خزینه و ذخایر مرا ببیند، بردند و دید. چون برگشت، کرزوس پرسید: چه دیدی و چگونه بود؟ سولون تحسین کرد، ولی نه آنسان که کرزوس متوقع بود. پس کرزوس پرسید: آیا خوشبختتر از من کسی را در عمر خود دیدهای؟ سولون گفت: در ولایت ما شخصی تلوس نام، مرد نیکی بود و بهشت داشت و دست تنگی نکشید و در جنگی که برای دفاع از وطن خود می کرد، کشته شد. من آن شخص را خوشبخت میدانم. کرزوس از بیعقلی سولون متعجب شد و گفت: پس از او، که را خوشبختتر از من دیدی؟ سولون حکایت کرد: از دو جوان که مادر پیری داشتند و در موقعی که آداب مذهبی بزرگی در معبد شهرشان به عمل میآمد، پیرزن میل داشت آنجا حاضر شود، قدرت نداشت که پیاده برود، وسیلهای هم برای رفتن نبود، یعنی چهارپا حاضر نداشتند که به ارابه ببندند و او را ببرند، چون اظهار تأسف از ناتوانی خود به رفتن به معبد کرد، پسرها گفتند اسب نداریم، اما خود، از اسب کمتر نیستیم. پس خود را به جای اسب به ارابه بستند و مادر را بردند. پیرزن بسیار خوشدل شد و در معبد دعا کرد که خداوند، بالاترین سعادتها را به فرزندان او بدهد. بامداد که از خواب برخاست، دید هر دو پسرش مردهاند. دانست دعای او مستجاب شده و فرزندانش سعادتمند بودند که بعد از این عمل بزرگ، خداوند مجالشان نداد که زنده بمانند و باز در دنیا گناهکار شوند و فوراً آنها را به بهشت برد.
حوصلهی کرزوس از این داستانها تنگ شد و گفت: این سخنها چیست!؟ من با این همه دارایی و گنجها و جواهر از این اشخاص گمنام، سعادتمندتر نیستم؟ حکیم گفت: به سعادت کسی جز پس از مرگ نمیتوان حکم کرد. من تو را از خوشبختها نشمردم. برای اینکه نمیدانم در آینده به سرت چه میآید. کرزوس از این سخن رنجید و سولون را به خواری روانه کرد، اما چیزی نگذشت که معلوم شد حق با حکیم بود. یعنی کوروش، مؤسس سلطنت ایران پیدا شد و لیدی را گرفت و کرزوس را گرفتار کرد و خواست زنده بسوزاند. تودهای هیزم فراهم کردند، در آن موقع سخن سولون به یاد کرزوس آمد که گفته بود: تا سرانجامِ کسی را ندانی، نمیتوان حکم کرد که خوشبخت است یا نیست. پس چندین بار فریاد کرد: «سولون»، کوروش گفت: ببینید چه میگوید؟! او را آوردند. پرسید: چه گفتی؟ داستان را گفت و کوروش عبرت گرفت و به همین سبب از سر خون کرزوس درگذشت.
پسورد فایل : mrt
پسورد فایل : mrt