مدت زیادی از آخرین پست انتشار یافته ام در فضای مجازی می گذرد ولی به این معنا نیست که قلم را کنار گذاشته ام بلکه به قول یکی از دوستان اگر بخواهم همه موضوعاتم را منتشر کنم آنوقت باید مدتی را در گوشه ی زندان آن هم بند سیاسی سر کنم و منتظر رسیدن بسته های محبت آمیز حاوی کمپوت گیلاس دوستان باشم.الحاصل کمتر نوشته هایم را متنشر می کنم ولی آنها را حاشیه تقویمی قدیمی زندانی کرده ام تا روزی خاص.
اما بعد ،پس از انتقاد خاموش و یواشکی به دلیل گران شدن یه هویی نان و همینطور دیپلماسی عزتمندانه دیپلمات های کشور در مقابل زیاده خواهی گرگ های در کمین نشسته غربی و در مقابل ابراز شادمانی جهت کم کردن هزینه های جاری اینترنت داغون کشور توسط وزیر محترم و فخیمه دولت کلید که مقدمات دسترسی ما بدبخت بیچارگان بی سواد پاپتی به اینترنت در راستای انتقاد سازنده را فراهم نمودند، میرسیم به برخی دوستان که که هنوز نفهمیده ام کی قرار است دست از سر این حاج محمود بیچاره ما بردارند و کی قرار است کینه های فرو خفته ایشان به پایان رسد.
از جمله این حضرات مجری و البته طراح برنامه فخیمه و گوهر نشان شناسنامه است که انگار نذر کرده هر جور شده در هر برنامه با یک سوال جهت دار پای احمدی نژاد را به برنامه باز و شروع به تخریب نموده تا برنامه ایشان برکت پیدا کند.اگر انتقاد به دولت کلید برای ما آب نشد ظاهرا هنوز انتقاد به رئیس دولت قبل برای برخی ها نان می شود. کسی چه میداند شاید من هم روزی اگر نتوانستم هزینه اشتراک ماهیانه نتم را بپردازم بر این تصمیم شدم که به جای انتقاد یواشکی از دولت کلید به انتقاد آزادانه ،منتخرانه و چرب و نرم به احمدی نژاد روی آورم.در ضمن انتقاداتم را در قالب طنز بی مزه ارائه دادم که بیشتر معلوم شود ما منتقدین بی سواد لجوج،دلواپسان به جهنم دلواپس و بی کاران خانه نشین خرافی هستیم.
پایان
مرتضی احمدی راهی خانه ابدی شد. استاد احمدی که از پیشکسوتان و بزرگان عرصه رادیو و تلویزیون، دوبله و سینما بود، پس از طی سه ماه سختی، به دیار باقی شتافت. |
1- اراضی پایاب سد خداآفرین
2- اتصال پارس آباد و بیله سوار به منطقۀ آزاد ارس
3- ایجاد منطقۀ گردشگری سرعین
4- مجموعۀ مس مشگین شهر
درمورد پروژه ابتدایی یک میلیارد دلار از صندوق توسعۀ ملی توسط دو وزارتخانۀ نیرو و جهادکشاورزی تسهیلات اخذ شده است و در سفر رئیس جمهور به اردبیل هم موافقت دولت با این پروژه اعلام شد.
حدود یک ماه قبل هم رسانه ها از الحاق بخشی از شمال استان شامل شهرهای گرمی، پارس آباد و بیله سوار به منطقۀ آزاد ارس خبردادند که موجی از شادی را در بین هموطنان مغانی به وجود آورد. درمورد منطقۀ گردشگری سرعین هم پیشرفت زیادی صورت گرفته و تنها مشکل باقیمانده قضیۀ فرودگاه سرعین است که کمی پروژه را دچارمشکل کرده که با حل آن روند پیشرفت پروژه سریع تر از پیش طی خواهد شد.
با این حساب و با دقیق شدن در هر کدام از این مگاپروژه ها می توان تأثیرات ریز و درشت اقتصادی و اجتماعی اشان را دربهبود معیشت مردم مشاهده کرد. پس تااینجای کار استاندار الوعده وفا کردند و این ما هستیم که باید به وظایف خودعمل کرده و خبر این موفقیتهای مسرت بخش را به مردم برسانیم.
واقعیت این است که دولت نوپای حسن روحانی درحالی مملکت را تحویل گرفت که به گواه صغیر و کبیر خزانه خالی بود و درگاوصندوق ریاست جمهوری فقط تعدادی قطعنامه نگهداری می شد به امید روزی که قطعنامه دان برخی ها پاره شود. محمود احمدی نژاد زمین سوخته یی را تحویل روحانی داد که درتمام زمینه ها برای رسیدن به موقعیت صفر انرژی و هزینۀ زیادی لازم بود که استان اردبیل هم با تمام شرایط محیطی اش مستثنی از این قاعدۀ کلی نبود. ولی نگاهی به رزومۀ پربار مجید خدابخش و حضور سی ساله درساختار قدرت در رده های بالای مدیریتی باعث می شد که بدون هیچ دلواپسی سکان هدایت کشتی توفان زده استان را دردستان باکفایت اش تصور کرد و با آرامش به کار خویش سرگرم شد چه او بیش از تمام استانداران قبلی سابقۀ مدیریت داشت و آن گونه نبود که از فرمانداری و بخشداری ماکو و خوی به استانداری برسد بلکه این شخص او بود که سایزقبای استانداری را ارتقاء داد تا این میز قدر و قیمت یابد. نگاهی به عملکرد یکساله اخیر مجید خدابخش هرچند شاید دارای کاستی هایی باشد و از آنجایی که املای نانوشته غلط ندارد و این املای نگاشته شده است که احتمالاً یکی دوجا هم نقطه یی بالا و پایین باشد ولی درکل نمرۀ قبولی آنهم در سطح بالا برای دولت تدبیر و امید در این انتصاب می توان ردیف کرد.
به زعم نگارنده هرچقدر که مجیدخدابخش در عرصۀ اداری از الگوی تکنوکراتها پیروی کرده و سعی در عملگرایی دارد ولی از بعد اخلاقی یکی از شبیه ترین آدمها به رئیس دولتهای هفتم و هشتم است. او همچون خاتمی خط قرمزی که برای خویش ترسیم کرده اخلاق است و شاید همانگونه که برخی ها از خلق خوش سیدخندان سوء استفاده کردند اینجا هم برخی منتقدان این حسن خلق را بهانۀ حمله های ناجوانمردانۀ خویش قرارداده و زمین و زمان را به هم می بافند تا از این نمد کلاهی برای خویش درست کنند. انتقاد حق مخالفان است ولی به شرطی که انصاف و عقل را در آن رعایت کرده و همه چیز را تفسیر به رأی ننمایند و سیاستهای دولت را کامل زیر سؤال ببرند چرا که سیتاستهایی که این منتقدان و دوستان دولتمدارشان دنبال می کردند موجباب به خاک سیاه نشستن این ملت طی آن هشت سال دولت مهرورز را پدید آورد و مردم در سال 92 و انتخاباتش عمیقاً به این اعتقاد رسیدند که باید طرحی نو درانداخت و اینجا بود که بجای مثلاً جلیلی اسم روحانی از صندوق درآمد.
این یک طنزسیاه سیاسی-اقتصادی است که هفته نامۀ متعلق به حمیدرسایی یکی از نزدیکان احمدی نژاد درصفحۀ اول خود ایرادات اقتصادی – به زعم خود- دولت را با تیتردرشت بنویسید و راهکار ارائه دهید. همان راهکاری که سرلوحۀ تیم اقتصادی احمدی نژاد بود و شد و آنچه نباید می شد.
ازطرفی برهمۀ هواداران روحانی واجب است که برای موفقیت بیشتردولت محبوب اشان از هرکمکی به نمایندۀ عالی دولت فروگذار نکرده و شکست او را شکست گفتمان ائتلافی سال 92 قلمداد کنند چرا که یک « محمود» برای یک قرن این کشور بس است. ما همه ساکنان یک کشتی هستیم که سکانش را دادیم دست استاندار. قضیۀ میخ و کشتی درکتابهای ابتدایی و نتیجه اخلاقی که از آن می گرفتیم باید سرلوحۀ سیاست ورزی ها قرار بگیرد و گرنه، نه ازتاک نشان می ماند و نه از تاکنشان!