خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

خبرهای فارسی

اخبار موسیقی، اخبار آی تی، اخبار ورزشی، اخبار استخدام

نوع دوستی که خانمها به داشتن آنها در زندگیشان نیاز دارند!

 
 انسانها به خاطر شرایط خاصی روحی و حساسیت ویژه شان نیاز دارند که در لحظات مختلف زندگی کسی کنارشان باشد این ویژگی در خانمها بیشتر صدق میکند در این مقاله به 8 نوع دوستی که خانمها به آنها نیاز دارند اشاره شده است

 

 

1. دوست دوران کودکی
دوست دوران کودکی، هنوز هم به یاد می آورد که شما چه دختری بودید؟
دوست های دوران کودکی شما و خانواده شما را خوب می شناسند و خاطرات بسیاری از شما دارند. ربه کا ادم محقق و استاد جامعه شناسی دانشگاه کالیفرنیا می گوید: دوستان دوران کودکی به شما یادآوری می کنند که هنوز همانی هستید که در دوران کودکی تان بودید. 
از طریق تلفن، میل، نامه و... با دوستان دوران کودکی تان ارتباط داشته باشید.

2. یک دوست جدید
برخلاف دوستان دوران ابتدایی تان، دوست جدید هیچ تصور ذهنی از شما ندارد.
دوستان جدیدی که پبدا می کنیم تفکرات، شخصیت ها و شیوه های مختلفی برای زندگی دارند. این دوستان شما را به جمع دیگری از دوستان جدید معرفی می کنند که ممکن است از لحاظ شغلی و... برای شما مفید باشد. دوستان جدیدی در محل کارتان پیدا کنید، و فعالیت های جدیدی را آغاز کنید.
 

3. دوست ورزشی
زمانی که حوصله ورزش ندارید، او شما را به بیرون از منزل دعوت می کند تا با هم ورزش کنید و روحیه تان را به دست آورید.
کارشناسان اتفاق نظر دارند که ورزش کردن از جمله پیاده روی، ایروبیک، مهمترین عاملی است که شما را از لحاظ جسمی و روحی سالم نگه می دارد و باعث بقای عمرتان نیز می شود. 

برای اینکه نتیجه بهتری کسب کنید، تمرینات ورزشی مشترکی با دیگران انجام دهید. مثلا می توانید با همسایه تان 4 روز در هفته پیاده روی کنید یا بدوید. این روش بهترین راه برای ورزش کردن و درنهایت کسب یک نتیجه خوب است زیرا اگر یکی از شما حوصله ورزش کردن نداشته باشید دیگری شما را ترغیب می کند.
 

4. دوست مذهبی
مطالعه ای که در دانشکده پزشکی دوک انجام شد نشان داد که افرادی که به طور مرتب در جلسات مذهبی حاضر می شوند
 یا فعالیتهای مذهبی مانند نماز خواندن، مدیتیشن یا خواندن قرآن انجام می دهند 50 درصد کمتر از دیگران در معرض مرگ هستند و طول عمرشان 6 سال بیشتر می شود.
 
 
5. دوست جوان تر از خودتان
تحقیقات نشان داده که عامل ضروری یک زندگی شاد این است که برای دیگران مفید باشی. مثلا با درست کردن یک غذای خوشمزه، یا صحبت درمورد تجربیاتی که کسب کرده اید و انتقال آن به دیگران. بسیاری از خانم ها با بزرگ شدن بچه هایشان این کارها را فراموش می کنند یا شاید کمرنگ تر شود. اما داشتن یک دوست جوان تر از خودتان می تواند این حس را به شما منتقل کند و زندگی شادی را برای شما رقم بزند.
 
6. زنِ دوستِ همسرتان
ارتباط نزدیک داشتن با زن دوست همسرتان برای زندگی و ازدواجتان بسیار مفید است.
مطالعه ای که برروی 347 زوج انجام شده بود نشان داد که هرچه خانواده های دو زوج بیشتر با هم آمیخته شوند، همسران شادتری خواهند بود حتی اگر یک سال از ازدواجشان گذشته باشد. پس زوج هایی را که می شناسید وارد لیست دوستانتان کنید تا زندگی شادی را برای خود و آنها به وجود بیاورید همچنین آنها را عضوی از خانواده خود بدانید. 


7. مادرتان
براساس مطالعه ای که در دانشگاه پلسیلوانیا انجام شد، حدود 85 درصد خانمها مدعی شدند که با مادرانشان رابطه خوب و صمیمی داشته اند.
با وجود اختلاف های سطحی که بین مادران و دخترها وجود دارد، رابطه بین آنها عمیق، نزدیک و حمایتی می باشد. این موضوع در این رابطه اهمیت و ارزش فوق العاده ای دارد زیرا مادران و دخترها علاقه زیادی به یکدیگر دارند.
 
اگر علاقه مندید که ارتباط دوستانه ای با مادرتان داشته باشید اما موانعی بر سر راهتان وجود دارد، ما موارد زیر را توصیه می کنیم:

* اگر گذران وقت با مادرتان برایتان سخت است و زیاد از آن لذت نمی برید:
 سعی نکنید او را تغییر دهید بلکه روی کارهای خودتان تمرکز کنید و سعی کنید با کارهایی که انجام می دهید زمان لذت بخشی را فراهم کنید.

* اگر بر سر مسائل قدیمی با هم مخالفید:
خانم هایی که ارتباط محکم و قوی دارند به صورت شخصی کشمکش ایجاد نمی کنند. در عوض، بازتاب رفتارهای مادرشان را با ملایمت نقد می کنند.

* رابطه بسیار نزدیک است:
دخترانی که این نوع رابطه را با مادرانشان دارند و مادرانشان خواستار این هستند که زمان بیشتری را با دخترانشان سپری کنند. به جای اینکه به مادرشان بگویند نمی توانند با او باشند روی این مسئله تاکید می کنند که چه زمانی فرصت با هم بودن را دارند و چه کارهایی می توانند برای مادرانشان انجام دهند. 
 
8. خودتان
آیا شما مانند بسیاری از خانم ها قید همه چیز رامی زنید تا به دوستانتان کمک کنید اما از خودتان غافل شده اید و به خودتان توجهی نمی کنید؟
چقدر یک نفر برای خودش اهمیت قائل است؟ پاملا پیک مشاور پیشگیری و استادیار دانشکده پزشکی ماریلند می گوید: این موضوع از خودآگاهی شروع می شود.  او می گوید: خودآگاهی یک ماجرای حیرت انگیز است. فکر کنید چه چیزی باعث شد عاشق کسی شوید یا از کسی خوشتان بیاید. با خودتان روراست باشید. با این توضیحات و روشن شدن این واقعیت ها چه حسی نسبت به خودتان دارید؟

پیک توصیه می کند که این جملات را با خودتان تکرار کنید: من خودم را دوست دارم و به خودم افتخار می کنم همچنانکه دیگران در زندگی من مهم هستند. او توصیه می کند که هفت عاملی که باعث شادی و سلامت تان می شود را یادداشت کنید. مثلا غذا پختن، صحبت کردن با یک دوست، دویدن، کتاب خواندن و... و حداقل یکی از آنها را روزی یک بار انجام دهید.

آیا میدانید سه رکن اصلی زندگی سالم چیست؟

 
 بسیاری از جوان ها رسیدن به سن خاص ویا دارا بودن شرایط متعارف مادی را، برای ازدواج کافی می دانند، در حالی که در کنار رشد جسمی، رسیدن به رشداجتماعی، اخلاقی و عاطفی از شروط لازم برای ازدواج است که به آن …

بسیاری از جوان ها رسیدن به سن خاص ویا دارا بودن شرایط متعارف مادی را، برای ازدواج کافی می دانند، در حالی که در کنار رشد جسمی، رسیدن به رشداجتماعی، اخلاقی و عاطفی از شروط لازم برای ازدواج است که به آن اشاره می کنیم:


1) رشد اجتماعی

رشد اجتماعی، سازگاری خوب اجتماعی با همه‎ی آدم ها و از جمله با همسری است که قرار است عمری با او زندگی کنیم. افرادی که در زندگی مشترکشان رعایت حقوق همسر را می‎کنند، احترام می‎گذارند و حق تصمیم‎گیری برای همسر قائل می شوند از رشد اجتماعی برخوردارند. یکی دیگر از مشخصه‎های رشد اجتماعی، داشتن استقلال فکری است. افراد مستقل توانایی‎ها و محدودیت هایشان را به خوبی می شناسند و این شناخت به تصمیم گیری صحیح کمک می کند، آنها در مورد مسائل مختلف خوب می اندیشند و ارزیابی می کنند و پیامدها و نتایج کارهای خود را بر عهده می گیرند. در بسیاری از ازدواج ها عدم استقلال یکی از زوجین باعث بروز اختلافات بسیاری می شود. افرادی که استقلال ندارند، وابسته‎اند و توجهشان بیشتر معطوف به دیگران است تا خودشان ، اهل فکر کردن و اندیشیدن نیستند وچون خود را قبول ندارند دائماً دنبال کسی هستند تا به جای آنها تصمیم بگیرد و مسئولیت را از گردن آنها سلب کند. گاهی حتی برای امور ساده ای مثل انتخاب رنگ پارچه دچار تزلزل می‎شوند. افرادی که روحیه استقلال طلبانه ندارند زندگی مشترک ناموفقی خواهند داشت.

استقلال فکری از دو راه به دست می آید: یکی از طریق مطالعه ( درسی، متفرقه و آزاد ) در مورد چگونگی رفتارهای اجتماعی و دیگری از طریق تجربه ؛ به این معنا که تجربه ای که از کارهای گذشته داریم درمورد کارهای آتی در نظر بگیریم . در اینجا ذکر این نکته لازم است که مستقل بودن به معنای مشورت نکردن نیست، استقلال فکری وقتی تحقق پیدا می‎‎کند که هدفی را که شخص دنبال می کند تنها به واسطه صحبت دیگران زیر پا نگذارد بلکه برای رسیدن به آن اهداف از مشورت کردن با دیگران استفاده کند.

یکی دیگر از فاکتورهای رشد اجتماعی اعتماد به نفس است. یعنی باور داشتن توانایی ها و شناخت محدودیت ها و این که فرد بداند، می‎تواند از عهده ی مسئولیت های خود برآید. می توان اعتماد به نفس را نوعی واقع بینی نیز دانست؛ زیرا افرادی که دارای اعتماد به نفس هستند، تصویر درستی ازخود دارند و افرادی که اعتماد به نفس ندارند مردد و دودل هستند، کاری را شروع کرد ه ولی به آخر نمی رسانند و بیشتر منفی بافند. " من نمی توانم " ،" غیر ممکن است" ،" نمی توانم تصمیم بگیرم " جملاتی هستند که این افراد زیاد به کار می برند و تحت تأثیر دیگران قرار گرفته، تصمیم‎گیری شان سست می شود. نقطه مقابل این افراد، افراد مغرورند که توانایی های خود را بیش از اندازه می پندارند و در ارزیابی خود دچار اشتباهند. برای تقویت اعتماد به نفس باید شناخت واقع‎بینانه‎ای از توانایی‎ها و نقاط مثبت خود داشته باشیم و آنها را تقویت کنیم. به کار بردن عبارات مثبت نیز در تقویت اعتماد به نفس نقش مؤثری دارد. باید هدف‎هایی را که انتخاب می‎کنیم در حد توانایی‎هایمان باشد تا هر بار که کاری را با موفقیت به اتمام می‎رسانیم یک لایه به اعتماد به نفس ما اضافه شود.

2) رشد اخلاقی

رشد اخلاقی یعنی کنترل داشتن روی رفتار، عادات و خلق و خوی خود ؛ به طوری که هم حقوق خود و هم رفاه و حقوق دیگران رعایت شود. کسی که رشد اخلاقی دارد خصوصیات زیر را داراست: همیشه پیامدهای اجتماعی و رفتار و اخلاقش را در نظر می گیرد، حتی در حین عصبانیت آنقدر کنترل دارد که حرفی نزند تا بعد احساس گناه کند و یا باعث قطع روابط شود و به طور کلی پیامد بدی داشته باشد. یکی از فوائد داشتن رشد اخلاقی این است که انسان احساس آرامش می‎کند چرا که وقتی کسی کنترل رفتار و گفتارش را داشته باشد، بیشتر از همه خودش احساس آرامش می‎کند. رشد اخلاقی باعث نزدیکی دلهاست و در یک تعریف جامع می توان گفت که:

‹‹ واقعیت آن چیزی است که هست و اخلاق آن چیزی است که باید باشد.››

3) رشد عاطفی

رشد عاطفی به معنای داشتن کنترل روی عواطف مثبت و منفی است. یکی از نشانه های رشد عاطفی داشتن اعتدال است؛ همانطور که پرخاشگری محض غلط است، مطیع بودن محض نیزغلط می باشد. مطلب دیگری که در رشد عاطفی هر فرد باید مورد توجه قرار بگیرد حس وظیفه شناسی است . به شخصی وظیفه شناس گفته می شود که وظایف نقشی را که ایفا می کند به خوبی بشناسد و انجام دهد. به طور کلی وظیفه شناسی در نقشها بیان می شود؛ افراد وظیفه شناس احساس مطبوعی از زندگی دارند و از آن راضی هستند. افرادی که از رشد عاطفی برخوردارند در زندگی احساس آرامش می‎کنند و به دیگران هم آرامش می‎دهند. ذکر یک نکته در اینجا ضروری به نظر می رسد و آن نقشی است که والدین در تربیت فرزندان خود دارند، چرا که دختر یا پسر باید از جنسیت خویش راضی باشد در غیر این صورت رشد عاطفی با اختلال روبرو می‎شود. والدین باید بدانند که دختر و پسر فرقی ندارند. تفاوت در نقشی است که آنها در آینده ایفا می‎کنند. باید آنها را با صداقت، قاطع و دلسوز و مهربان تربیت کرد.

تا اینجا به ذکر مسائلی پرداختیم که قبل از ازدواج باید مورد توجه قرار بگیرد

اما بسیاری ازنکات هست که بعد از ازدواج باید مد نظر داشت و برای رسیدن به حد مطلوب آن تلاش کرد.

قطعاً از هر دختر یا پسر جوانی که سؤال شود معیار خوشبختی بعد از ازدواج را چه می داند ؛ یکی از معیارهایش را به داشتن تفاهم اختصاص می دهد. بسیاری تفاهم را شبیه هم بودن و اختلاف نظر نداشتن می پندارند در حالی که زن و شوهر باید مکمل هم باشند نه این که مثل هم شوند. برای دستیابی به تفاهم باید بتوانیم شرایط یکدیگر را درک کنیم و خود را درجای دیگری ببینیم وهم احساس شویم. چیزی که هر زوج جوانی باید بداند این است که هیچ رفتاری به خودی خود، سر نمی‎زند . زن ومرد باید بتوانند از دریچه چشم هم به مسائل بنگرند نه این که مقابل هم قرار بگیرند.

یکی دیگر از راه های رسیدن به تفاهم، داشتن صبر و شکیبایی و گذشت است.

اما گذشت و شکیبایی باید دوطرفه باشد. گذشت یک طرفه باعث بدتر شدن و تقویت رفتار نامطلوب طرف مقابل می شود. گذشت منطقی و آگاهانه گذشتی است که طرف مقابل از آن اطلاع پیدا کند و خود نیز پشیمان و متنبه (تنیبه، آگاه) شود و در نتیجه، تغییر رفتار ایجاد شود. در غیر این صورت گذشت یک طرفه امری بیهوده است. برای ایجاد تفاهم نباید به منزلت و ارزش انسانی خود ضربه زد.

هنر گوش دادن

عامل دیگری که درزندگی زناشویی بسیار حائز اهمیت است ولی کمتر به آن پرداخته می شود؛ هنرگوش دادن و چگونگی سخن گفتن است.

دقت و توجه به صحبت دیگران و مفاهیم آن، به موقع صحبت کردن و سخن مفید و نه بیهوده گفتن یکی از عواملی است که به درک متقابل زوجین کمک بسزایی می کند. باید به صحبت های طرف مقابل به خوبی گوش داد. به خصوص در زمان بحث و گفتگو که آن نیز زمان مخصوصی دارد . این امر باعث می‎شود که بحث به مشاجره کشیده نشود. مطلب دیگر با ملاطفت صحبت کردن است چرا که گاهی نحوه و چگونگی سخن گفتن مقدم بر محتوا و به عبارتی "چه گفتن" است.

صداقت

در انتهای این مبحث به " صداقت " در زندگی زناشویی می پردازیم . بسیاری از مردم با نظر یکی از بزرگان موافقند که گفته است " ترجیج می دهم از شنیدن حقیقت غمگین شوم تا از شنیدن دروغ خوشحال گردم" . چرا که عدم صداقت باعث می شود تمامی صحبت های شخص زیر سؤال رود و در تمام آنها شک و تردید به وجود آید. هیچ چیز به اندازه عدم صداقت باعث بی اعتمادی در زوجین نمی‎شود در عین حال سبب کینه نیز می شود و فضای مسمومی را ایجاد می کند.

 
 

اعتماد به نفس

 

اعتماد به نفس را همه دارند این اعتماد به نفس گاهی مثبت است گاهی منفی.

اعتماد به نفس تعریفی است یک باوری است که فرد از خودش دارد یک نگرش مثبت فرد از خودش است.

  یک حالت درونی است****************بر اساس تجربه های قبلی

در اعتماد به نفس به کودکانمان کمک کنیم تا درک درستی از هویت خود داشته باشند. که من خوبم، دیگران خوبن،پس رابطه چیز خوبی است. و الزاماً  دنیا جای خوبی است.

کمک به این خودپنداره که ما همه چیز را مثبت ببینیم.اگر کمک کنیم به بچه ها که به این حس برسند که همه چیز خوب است.

به عقیده  روانشناسان در 14 ماه اول زندگی  شخصیت بچه شکل میگیرد.

در رابطه با اعتماد به نفس در 14 ماه اول زندگی شکل میگیرد.

وظیفه پدر و مادر برای اینکه اعتماد به نفس را در سال های بالاتر در کودک شکل دهند؟

وظیفه مادر تا14 ماهگی: نوازش مداوم،نگاه مهربان، صدای آرام

در 14 ماه اول زندگی نیاز کودک باید سریع و فوری برآورده شود. حتما باید به نیاز کودک فوری پرداخت.

14ماه اول وقت تربیت نیست

 

پدری و مادری یک مسئولیت 24 ساعته است. بچه باید به طور کامل آزاد باشد تا جایی که مطمئن شویم آسیبی به کودک نرسد. کمک کنیم تا این تصور برای کودک ایجاد شود که دنیا جای خوبی است.

علائم کمبود اعتماد به نفس

           *خجالت یا کمرویی( از بیان نیازهایشان شرم دارند)

           *کودکانی که اعتماد به نفس ندارند نیازهایشان را در مدرسه اعلام نمی کنند.

علائم کمبود اعتماد به نفس

   *خجالت و کمرویی    *نگران قضاوت کردن دیگران        *گوشه گیری و سکوت

از دیدگاه تعلیم و تربیت بچه ای که بی تربیت است مسئول آن پدر و مادرش است.

کاری نکنیم که بچه ها نادان و ناتوان بار بیایند که در این صورت نگران و نیازمند خواهند شد

نبایدها

کارهایی که به عنوان پدر و مادر و اولیاء تربیتی نباید انجام داد.

رقابت(در روانشناسی مصادف با حسادت.ما معمولا رقابت هایی که بین فرزندان وجود دارد را میگوییم رقابت سازنده ولی این چنین نیست.مثلا میگیم دیدی فلانی دکتر شده تو هم باید بشی این رقابت نیست این حسادت است.این مقایسه کردن است.رقابت باید با خود شخص باشد نه با دیگران

مقایسه( در روانشناسی میگوییم دو تا اثر انگشت مانند هم پیدا نمیشود پس ما نیز باید تفاوت را قبول کنیم چرا مقایسه کنیم زمانی که تلاش ها ،توان ها، شخصیت محیط وراثت و...... با هم تفاوت دارد

دوست ندارم( هیچ وقت به کودک نگویید دوستت ندارم او این حرف را باور میکند)

بچه بدی هستی(کل هویت کودک را زیر سوال بردن)

بی ادب

بهانه تامین امنیت( به این بهانه خلاقیت و آزادی را در کودک از بین نبریم)

اتاق خصوصی مطلق

پرخاشگری و خشم

بایدها

بایدهایی که خانواده ها باید انجام دهند.

قبول داشتن تفاوتها

آزادی(تا جایی که آزاری به خود و دیگران نرساند کودک باید آزاد باشد)

اشاره بیشتر به توانایی ها تا ضعفها

مسئولیت های کوچک

کمک به افزایش تجارب موفقیت آمیز بیشتر (محیط را فراهم کنیم تا تجربه های موفقیت آمیز کسب کند.)

اشتباه همگان

انسان کامل

ارتباط بیشتر بچه ها با هم سن و سالانشان ( اجازه بدهیم کودک رابطه کودک با کودک را درک کند)

برگرفته از همایش دکتر بابک اسمعیلی

از طرف گروه علوم تربیتی


 

شیوه صحیح تربیت کودکان از زبان کارشناسان

شیوه صحیح تربیت کودکان از زبان کارشناسان

شیوه صحیح تربیت کودکان از زبان کارشناسان
 
 
 
چگونه می توان کودک را به درستی تربیت کرد؟
همه والدین دوست دارند فرزندانشان خوشحال، خوش رفتار و قابل احترام از سوی دیگران باشند.
 فرزندانی که بتوانند به راحتی با دیگران تعامل ایجاد کنند. هیچ کس دوست ندارد به داشتن فرزندی بی تربیت متهم شود. روش های موثر آموزش، مسائل تربیتی و کمک گرفتن از مشاور می تواند به بهترین وجه ممکن به والدین در این راستا کمک کند.
 
اگر بخواهیم تعریف واضحی از تربیت ارائه کنیم باید بگوییم که تربیت، آموزش رفتارهای خوب و نشان دادن رفتارهای بد برای جلوگیری از انجام آن به کودک است. به عبارت دیگر، « تربیت » به کودک پیروی از مجموعه قواعدی را می آموزد و شامل روش های تنبیهی و تشویقی است. اما همین چند جمله در عمل چنان بر والدین دشوار است که گاه فاصله آن ها تا تربیت صحیح فرسنگ ها دور است.
 
اولین مرحله این است که والدین باید ویژگی های کودک خود را شناسایی کنند. اما باید توجه داشت که خود والدین به ۳ گروه تقسیم می شوند:

مهارت های زندگی

همیشه خجالت می‌کشم، دائماً فکر می‌کنم دیگران دربارۀ من قضاوت می‌کنند. مطمئن هستم نظرشان راجع‌به من منفی است. می‌ترسم به من اعتنا نکنند. با کسی دوست نمی‌شوم چون می‌ترسم مرا مسخره کند. نمی‌توانم به‌خوبی نظرم را در جمع بیان کنم. به‌سادگی شرمنده می‌شوم. احساس می‌کنم دیگران از مصاحبت با من خسته می‌شوند. از جمع‌های اجتماعی و خانوادگی فراری هستم. «در تصمیم‌گیری‌های شخصی قاطعیت ندارم.»

«فیل زیمباردو» مؤسس کلینیک خجالتی‌بودن در دانشگاه معتقد است که خجالتی‌بودن یک پدیده جهانی است. بعضی‌ افراد به شکلی مزمن خجالتی هستند. اگر شما خجالتی هستید بدانید که خجالتی‌بودن لزوماً یک ویژگی منفی نیست. (به شرطی که حساب‌شده و قابل کنترل باشد.)

مهم‌ترین اقدام برای برطرف کردن خجالت این است که پیام‌های منفی را که به خود ارسال می‌کنید، شناسایی کنید و با خود عهد ببندید اقدامات کوچکی را که برای موفقیت شما لازم است انجام دهید. دست به کار شوید و با صحبت‌های منفی خود مبارزه ساده‌ای را آغاز کنید. ضمناً به کلیدواژه‌های زیر هم توجه کنید.

سؤالات منطقی

اعتمادبه‌نفس

بهبود روابط با دیگران

بازگوکردن دیدگاه‌ها

دوستی‌های سازنده

مهارت‌های ارتباطی

لیست‌کردن نقاط قوت

تصمیم‌های کوچک

اصلاح تصاویر ذهنی

برنامه‌ریزی برای تفکر

مطالعه دسته‌جمعی

بیان احساس در هر لحظه

راستی شما برای آزادی از زندان خجالت چه تجربه‌هایی داشته‌اید و چه راهکارهایی پیشنهاد می‌کنید؟